Quantcast
Channel: Radio Koocheh »ویترین
Viewing all 1828 articles
Browse latest View live

«حائری شیرازی: سود ٢۵ درصدی بانکی مردم را لاشخور می‌کند»

$
0
0

شهرزاد کریمی / رادیوکوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140830_roozane-1_shahrzad.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

حائری شیرازی: سود ٢۵ درصدی بانکی مردم را لاشخور می‌کند. به گزارش ایسنا، این عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با سایت «ابنا» با تاکید بر ضرورت ثبات پول – هم‌چون زمان صدر اسلام – گفت: مقاومت با ثبات صورت می‌‎گیرد؛ یعنی اول باید پول‌مان را هم‌چون صدراسلام مال کنیم تا نیازی به مضاربه و بهره و این برنامه‌ها نداشته باشد.

وی افزود: شرایط فعلی که بانک‎‌ها حدود بیست و پنج درصد سود می‌‎دهند، موجبات آماده‌خوری و لاش‌خور شدن مردم را فراهم می‌‎کند. وقتی کسی پول مفت خورد، قلبش می‌‎میرد؛ وقتی دلش مرد، دیگر کار خیر انجام نمی‌‎دهد. حال، دل که فاسد شود، چشم، دست، پا و دیگر اعضای بدن نیز فاسد می‌‎شوند؛ چراکه قلب مرکز فرماندهی است.

post-facebook

امروز در برنامه روزانه با کوچه خبر داریم، خبرای خوب و بد و متوسط و فرهنگی و سیاسی. در کنارش می‌خواهیم بپردازیم به سرکه، ماده‌ای یا بهتره بگم مایعی خوراکی که علاوه بر طعم دهندگی، خواص زیادی داره. خواصی که هنوز خیلی‌هامون خیلی‌هاشو نمی‌دونیم. (ببخشید خیلی‌هامون زیاد شد). یک‌سری هم به تاریخ می‌زنیم و می‌ریم سراغ یک اختراع خیلی متداول، که می‌شه گفت همه باسواد‌ها ازش استفاده می‌کنن، یا درسنین کودکی استفاده کردن. عین اله (باقرزاده) یا همون آقای «حسن رضیانی» بازیگر مجموعه فیلم‌های صمد رو هم ازش یادی خواهیم کرد. سری هم به هالیوود می‌زنیم و از ازدواجی براتون می‌گیم که بعد از نه سال زندگی مشترک بین یک زوج خیلی پرطرفدار اتفاق افتاده. حواشی فیلم «شهرموش‌ها» و آمارهای فروش موضوع دیگری هست که بهش خواهیم پرداخت. مطالب دیگه‌ای هم هست…. بشنوید و با ما هم‌راه باشید


«آیا آتش‌بس حماس و اسراییل پایدار خواهد بود»

$
0
0

جمشید چالنگی

 

هرچند میان «حماس» و اسراییل آتش‌بس نامحدود بر قرار شده اما آیا این پایان مخاصمه میان طرفین است؟

بسیاری که اوضاع منطقه را به دقت زیر نظر دارند پاسخ خوش ‌بینانه‌ای برای این پرسش ندارند.

جنگ اخیر میان «حماس» و اسراییل سومین جنگ طرفین در ٧ سال اخیر بوده است.

طرفین، حماس و بنیامین نتانیاهو  (که بر موج احساس نا‌امنی اسراییلی‌ها نخست وزیری لرزان خود را حفظ کرده است) نتیجه جنگ اخیر را پیروزی خود دانسته‌اند.

ntanyaho

نتانیاهو  هم از سوی مخالفانش در اسراییل مورد انتقاد قرار گرفته به این سبب که چرا به گفته آنان به «دام جنگ» افتاد و هم از سوی هوادارانش که چرا به وعده خود برای نابودی کامل «حماس» عمل نکرد.

مذاکرات قاهره که با وساطت مصر و فشار آمریکا بر «حماس» (از طریق قطر- حامی نخست حماس در دنیای عرب) و اسراییل  عملن به دست‌آورد مهمی برای «حماس» منجر نشد جز این‌که اسراییل راه را برای رساندن مواد و مصالح لازم جهت بازسازی غزه در مرز زمینی باز کند.

این «موشه یعلون » وزیر دفاع اسراییل است که بدون هرگونه ابهام تاکید کرده است، «دریای مدیترانه در آب‌های ساحلی غزه به روی حماس گشوده نخواهد شد زیرا این مخالف مصالح اسراییل  و همچنین مصر و حتا دولت محمود عباس است.»

قرار است هفته آینده محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی برای دیدار با مقامات واشنگتن  راهی آمریکا شود.

اطرافیانش گفته‌اند او حامل طرحی تازه برای حل کامل مشکل فلسطینی‌ها و اسراییل است.

آیا این طرح شامل وحدت بخشیدن به رهبری فلسطینی‌ها نیز می‌شود؟

نگرانی بسیاری در منطقه در پاسخ منفی به این پرسش است. چرا که وجود  دو دولت فلسطینی، یکی در «رام الله » به رهبری محمود عباس و دیگری در غزه به رهبری «حماس» امکان‌پذیرش  یا دست‌کم به نتیجه رسیدن طرحی را برای آتش‌بسی منجر به صلحی پایدار میان طرفین به صفر می‌رساند.

در «رام الله» دولت محمود عباس (فتح) خواستار تشکلیل کشور فلسطین در کنار اسراییل است و در غزه حماس خواستار نابودی اسراییل.

اگر زمان «فتح» در دوران رهبری «یاسرعرفات» سرنوشت حل مسئله فلسطین را به سیاست‌های کشورهای عمده عرب (زمانی مصر و سوریه، زمانی دیگر سوریه و لیبی و زمانی عربستان و کویت) گره زده بود اکنون حماس آن‌گونه که در منطقه بسیاری می‌دانند سرنوشت فلسطین و دستکم فلسطینی‌ها ی غزه را به سیاست‌های قطر، ترکیه و ایران گره زده است.

تا این گره گشوده نشود و یک‌پارچگی  موعود در رهبری فلسطینی‌ها با پیش‌برد سیاستی که هدفش تشکیل کشور «فلسطین» در کنار اسراییل  باشد، پدید نیاید، هیچ آتش‌بسی میان غزه و اسراییل  برای همیشه پایدار نخواهد ماند.

«ادامه چالش‌ صنعت پتروشیمی زیر سایه تحریم‌ها»

$
0
0

روشنک آسترکی/رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014.08.31-iran-e-emrooz-roshanak-petro.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

«عباس شعری‌مقدم» معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران در گفتگو با رسانه های داخلی لغو تحریم‌های صنعت پتروشیمی را بدون تاثیر خواند و در پاسخ به این پرسش که لغو تحریم‌ها چه تاثیری بر فعالیت و بازار پتروشیمی گذاشت، اظهار کرد: «کاهش تحریم‌های صنعت پتروشیمی هنوز تاثیرگذار نبوده است. پیش از این شعری مقدم گفته بود که در زمینه صادرات، آنچه مهم است انتقال پول محصولات فروخته شده است که متاسفانه تحریم هنوز مانع آن است». وی تصریح کرد: «در ظاهر صنعت پتروشیمی ایران رفع تحریم شده اما عملا به دلیل دشواری انتقال پول به داخل کشور این صنعت همچنان در تحریم قرار دارد».

معاون وزیر نفت با اشاره به اینکه اکنون شرکت‌های صادرکننده محصولات پتروشیمی در کشور با ترفند‌های خاص و پرداخت هزینه اضافه می‌توانند درصدی از پول محصولات فروخته شده خود را به داخل کشور منتقل کنند، گفت: «پول‌های باقی مانده در خارج نیز صرف خرید کالا و مواد اولیه مورد نیاز از مبادی خارجی می‌شود». گفتنی است آمریکا روز گذشته در جدید‌ترین اقدامات خود ایرلاین‌ها، کشتیرانی و شش بانک ایران را تحریم کرد.

1

کاهش امتیاز پتروشیمی

 

کاهش برخی تحریم‌های بین‌المللی در صنعت پتروشیمی ایران و ایجاد فرصت‌های جدید سرمایه‌گذاری در کشور اگرچه از رتبه ریسک کشور ما را به میزان ۶.۰ واحد کاسته است، اما امتیار صنعت پتروشیمی را در سه ماهه اول ۲۰۱۴ به میزان ۱.۰ واحد کاهش داده و به ۵۹ رسانده است. به این ترتیب کشور ما همچنان از منظر شاخص ریسک- بازده در رتبه پنجم کشورهای خاورمیانه و آفریقا قرار دارد.

در همین زمینه دنیای اقتصاد در گزارشی به نقل از موسسه بیزینس مانیتور نوشت: با آنکه میزان تحریم‌ها در صنعت پتروشیمی در مقایسه با گذشته کاهش یافته اما این امر بر میزان صادرات این محصولات در ۳ ماه ابتدایی سال جاری میلادی اثر چشمگیری نداشته است و اگر‌چه در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته به میزان ۶.۳ درصد صادرات بیشتر صورت گرفته است، اما از میانگین سالانه صادرات محصولات پتروشیمی همچنان به میزان ۹.۲درصد پایین‌تر قرار داریم. این در حالی است که راه‌اندازی مجتمع‌های جدید که البته نیازمند ۳۱ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری است، می‌تواند سطح تولید و بالطبع صادرات را در این بخش به میزان ۵۵ میلیون تن دیگر افزایش دهد.

معاون وزیر نفت: در ظاهر صنعت پتروشیمی ایران رفع تحریم شده اما عملن به دلیل دشواری انتقال پول به داخل کشور این صنعت همچنان در تحریم قرار دارد

کشور ما با کسب امتیاز ۵۹ شاخص ریسک/بازده پس از کشورهای عربستان، امارات متحده عربی، قطر و کویت در جایگاه پنجم منطقه قرار دارد. این شاخص با ارزیابی بازده صنعت پتروشیمی، بازده کشور، ریسک صنعت پتروشیمی و ریسک کشور به رتبه‌بندی کشور‌ها می‌پردازد. با این حال آنالیز امتیاز‌ها و رتبه‌ها نشان می‌دهد اگرچه بازده کشورمان در صنعت پتروشیمی از ۴ کشور دیگر جز عربستان بالا‌تر است اما امتیاز ریسک کشور ما در صنعت (رقم ۱۰ واحد از ۱۰۰) کمترین امتیاز در بین ۱۰کشور اول محسوب می‌شود. از طرفی امتیاز بازده در کل اقتصاد کشور نیز با رقم ۶/۴۷ بعد از نیجریه پایین‌ترین رقم برای ۱۰ کشور اول منطقه است. این آمار در طرف ریسک نیز نشان می‌دهد امتیاز ریسک اقتصاد در کشور برای ما از همه۱۰ کشور اول منطقه پایین‌تر است.

ریسک سیاسی و افت مداوم اقتصادی کشور در سال‌های گذشته دو عامل مهم برای پایین بودن امتیازهای ریسک و بازده در کشور محسوب می‌شوند، با این حال پیش‌بینی می‌شود جایگاه ایران در این رده‌بندی در سال‌های پیش‌رو بهبود یابد. در عین حال قوانین سخت مرتبط با سرمایه‌گذاری خارجی، زیرساخت‌های مالی، بوروکراسی زائد اداری برای تجارت، مشکلات تحریمی و… همگی بر ریسک‌های صنعت و اقتصاد اثر گذاشته است.

2

بازگشت خارجی‌ها به صنعت پتروشیمی

یکی از پیامدهای تحریم‌های اقتصادی در سالهای اخیر خروج شرکت‌های نفتی مطرح جهان از چرخه پتروشیمی ایران بود. حال آنکه با روی کار آمدن دولت یازدهم و امضای توافقنامه ژنو، دولتمردان تلاش‌هایی برای بازگشت شرکت‌ها و سرمایه گذاران خارجی انجام دادند اما عدم حصول نتیجه در مذاکرات هسته‌ای و ادامه روند وضع تحریم‌ها باعث شده است علارغم ادعای دولتمردان سرمایه گذاران خارجی از بازگشت به ایران اجتناب کنند.

ایران با کسب امتیاز ۵۹ شاخص ریسک/بازده در صنعت پتروشیمی پس از کشورهای عربستان، امارات متحده عربی، قطر و کویت در جایگاه پنجم منطقه قرار دارد

در همین زمینه به گزارش مهر، عباس شعری‌مقدم درباره آخرین وضعیت بازگشت غول‌های جهان به صنایع پتروشیمی ایران، گفت: بسیاری از سرمایه‌گذاران خارجی برای سرمایه‌گذاری در صنعت پتروشیمی کشور اعلام آمادگی کرده‌اند اما اگر بخواهیم علاقه سرمایه‌گذاران خارجی و بین‌المللی برای حضور در ایران به فعلیت برسد باید ۳ اصل را رعایت کنیم. وی تصریح کرد: اول تعیین بلندمدت قیمت خوراک که قابل رقابت با کشورهای رقیب باشد، دوم ایجاد زیرساخت‌ها توسط دولت و سوم ثبات قوانین است. وی افزود: اگر این ۳مورد فراهم نشود چون سرمایه‌گذار نمی‌تواند آینده سرمایه خود را تضمین شده ببیند، برای سرمایه‌گذاری به ایران نخواهد آمد.

معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی با تاکید بر اینکه در کشورهای خارجی، علاوه بر رعایت ۳مورد فوق، مسئولان به دنبال سرمایه‌گذار هستند تا مشکلات او را برطرف کنند، بیان کرد: اما در ایران مسئولان به دنبال سرمایه‌گذار هستند تا سرمایه‌گذار مشکلات آنان را حل کند، از این رو تا زمانی که برای سرمایه‌گذاری اهمیت ویژه قائل نشویم، محال است نظیر توسعه‌ای که در کشورهای مالزی، کره جنوبی، ترکیه و… اتفاق افتاد، در کشور ما هم اتفاق بیفتد.

مطالب مرتبط

فقدان برنامه دولتی برای مبارزه با فساد اقتصادی

«تجلی دوباره مسیح در شخصیت یک کودک»

$
0
0

کاوه احمدی علی آبادی / مقاله وارده / رادیو کوچه

 

عزیز، همان کودکی که رسانه‌ها اخیرن در بیابان‌های عراق یافتند که تشنه و گرسنه و بیمار و بر اثر از دست دادن آب بدن و قرار گرفتن زیر نور شدید آفتاب سوزان، حتا بینایی‌اش را از دست داده بود (و در رسانه‌ها انعکاس وسیعی داشت)، تنها یک کودک از میان هزاران کودک و نوزادی است که در طول سال‌های اخیر در سوریه، عراق، فلسطین و دیگر جاهای خاورمیانه توسط رفتارهای کورکوارانه (و حتا لج‌بازی و یک‌دندگی) ما به اصطلاح بزرگترها، بی‌گناه و بی‌سرپرست رها شده یا کشته و زخمی و معلول و بی‌خانمان گشته و می‌شوند.

انگار عزیز هدیه‌ای بود که خداوند در این جهان به ما سپرد که جملگی‌مان نه تنها آن را قدر ندانستیم

چهره عزیز از ذهنم پاک نمی‌شود (و تصور می‌کنم تا پایان عمرم نیز آن را از یاد نبرم) و تنها پدر او نبود که بی‌پناه رهایش ساخته بود (و من حتا دلم به حال پدرش نیز سوخت که چگونه باید برای باقی عمرش، عذاب وجدان آن را برای تمام زندگی‌اش تحمل کند که دوربین‌ها نشان می‌دادند، از همان روز برایش آغاز شده است) و من همگی جهانیان، از «خودم» گرفته تا دیگران را مسئول بی‌مسئولیتی‌مان می‌بینم. انگار عزیز هدیه‌ای بود که خداوند در این جهان به ما سپرد که جملگی‌مان نه تنها آن را قدر ندانستیم و آن را چون والدینی مسئول و شایسته نگهداری و حمایت نکردیم تا بزرگ شود، تجربه کند، بیاموزد، شاد شود و شاد سازد و لذت ببرد و زندگی کند، بلکه در یک حماقت دسته‌جمعی، آن را تنها و بی‌کس به شکل بی رحمانه‌ای رها کردیم تا بمیرد…

yazidi_boy

…و گویی خداوند نیز چون دید که ما لیاقت حفظ و پرورش این امانت عزیز را نداریم، دانست که عزیز تنها لیاقت خودش را دارد و او را به سوی خود فرا خواند و در آغوش کشید (که “همه از اوییم و به سوی او باز خواهیم گشت”). چهره آن کودک معصوم برایم تجلی دوباره مسیح در وجود یک «انسان» بود.

او نیز آرام، با طمانینه و بزرگوارنه، پذیرای سرنوشت مصلوب خود می‌شود: بدون این که حرفی بزند، بی‌قراری کرده یا حتا گلایه و گریه‌ای کند، در حالی که هم گرسنه و هم به شدت تشنه بود و بینایی‌اش را نیز از دست داده بود

انسانی (و چنان که در انجیل شخصیت آن توصیف شده حتا به مثابه کودکی) که بار دیگر نه تنها دیگران به سبب جهل و ولع (به خصوص ولع قدرت) و ستم‌شان، بی‌رحمانه او را قربانی می‌کنند که او نیز آرام، با طمانینه و بزرگوارنه، پذیرای سرنوشت مصلوب خود می‌شود: بدون این که حرفی بزند، بی‌قراری کرده یا حتا گلایه و گریه‌ای کند، در حالی که هم گرسنه و هم به شدت تشنه بود و بینایی‌اش را نیز از دست داده بود.

حقیقت مصلوب شدن مسیح، چیزی به جز این نیست؛ انسانی که همچون هر انسانی دیگر، روحی خدایی را در وجودش دارد، اما او را قربانی می‌کنند، پاک، معصومانه و بی‌گناه. «مسیح مصلوب»، انسانی با روح خدایی نیست که تنها یک‌بار در این جهان آمده، قربانی شده و رفته باشد، تا ما برایش تجدید خاطره و پیمان کنیم، که «انسانی قربانی شده» است که او را در همیشه و همواره تاریخ قربانی کرده و می‌کنند و اینک عزیز نیز.

اما او انگار نوع مثالی نه تنها کودکان منطقه که انسان و نسل جدید خاورمیانه بود: آن انسان امروز در جای جای جهان و به خصوص در خاورمیانه و آفریقا بود که توسط جانیانی بی‌رحم، زخمی و کشته شده، توسط مسئولانی بی‌مسئولیت رها شده، توسط قدرت‌طلبان بی‌عاطفه، نادیده گرفته شده و زیر بار بازی‌های قدرت‌شان له و نابود شده است. امیدوارم روزی که انسان‌هایی واقعن مسئول بر سر مسئولیت‌هایی در خاورمیانه گمارده می‌شوند، زمانی به خود نیایند، که چون پدر عزیز، دیگر خیلی دیر شده باشد و افسوس‌ها و گریه‌ها، تغییری به حال آنان نکند.

مطالب مرتبط

کودک گمنام ایزدی در بیمارستان درگذشت

«سقوط دسته‌جمعی سی زن به چاه فاضلاب در گیلان»

$
0
0

شهرزاد کریمی / رادیوکوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140901_roozane-2_shahrzad.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

چهارم شهریورماه در روستای «پش» از توابع شهر دیلمان در استان گیلان یک چاه فاضلاب ریزش کرد و سی زن را که در مراسم عروسی شرکت کرده بودند، به داخل زمین کشاند. روزنامه شهروند در شماره روز یک‌شنبه خود در گفت‌وگو با مقام‌های امداد و نجات و هم‌چنین شاهدان عینی جزییات حادثه را شرح داده است.

از قرار معلوم، شب قبل از برگزاری مراسم عروسی، صاحب‌خانه روستایی – پدر داماد – از ۴ متر فاضلاب موجود در این چاه، ٢ متر آن را تخلیه کرده بود. با وجود این، میزان آلودگی به حدی بوده که تعدادی از مصدومان دچار مسمومیت شدید شده‌اند و استفراغ خونی می‌کنند. این افراد ظاهرن غیر از بیست و دو نفری هستند که به صورت سر پایی درمان و در روز حادثه از بیمارستان مرخص شده‌اند.

1

بلاخره خانم فدریکا موگرینی جانشین کاترین اشتون شد. البته طبق شنیده‌‌ها انتظار می‌رود در دور آتی مذاکرات هم خانم اشتون هم‌چنان هدایت گروه مذاکره‌کننده ۱+۵ را به عهده داشته باشد.
امروز هم‌چنین می‌پردازیم به انجیر، میوه‌ای که طرف‌داران پر وپا قرصی دارد. خواص انجیر از نگاه طب سنتی چیست؟
انتشار تصاویر برهنه بیش از صد هنرمند در فضای سایبری توسط یک هکر ناشناس بمب خبری این روزهاست.
تقویم تاریخ امروز و آغاز ساختن برج معروف پیزا و هم‌چنین آغاز سلطنت لوئی پانزدهم.
در این برنامه با ما هم‌راه باشید و بشنوید صدای ما را.

«آدم‌های معمولی، زندگی‌های معمولی»

$
0
0

سعید پورحیدر /رادیو کوچه

 صفحه آدم‌های معمولی را از این جا ببینید

قرار بود هر روز نوشته‌های فیس‌بوکی افراد مختلف درباره مسائل روز ایران و دنیا را در رادیو کوچه جمع‌آوری کنم تا شما هم بخوانید، اولین مطلب این ستون درباره چالش سطل آب یخ بود، فردایش خواستم سوژه جدیدی را پیدا کنم اما از شانس من که هر روز در دنیا اتفاق جدیدی می‌افتاد تا فهمیدند چنین ستونی در سایت راه انداخته‌ایم دنیا گل و بلبل شد و سوژه‌ها تعطیل. راستش را بخواهید بیشتر دنبال مطالبی هستم که کمتر درباره غم و غصه، جنگ و جنایت، سیل و زلزله و این چیزها باشد به خاطر همین از سوژه‌ی غم‌انگیز مرگ عزیز، کودک کرد ایزدی که خانواده‌اش به هنگام فرار از دست تروریست‌های داعش به خاطر نجات جان بقیه فرزندان خانواده و از سر ناچاری عزیز را در بیابان رها کردند گذشتم و آه و ناله‌های جانسوزی را که اهالی فیس‌بوک برای این کودک عراقی نوشته بودند را برای این ستون انتخاب نکردم و همین باعث شد که دستمان خالی از سوژه بماند و دو روز این مثنوی با تاخیر همراه شود. خلاصه آن‌که فکر کردم که اگر در دنیا سوژه جدیدی نباشد چه کنیم که این ستون تعطیل یا با وقفه منتشر نشود؟ نتیجه آن شد که  تصمیم گرفتم در قحطی مسایل روز به سراغ هزاران گروه فیس‌بوکی بروم و امروز اول سپتامبر به سراغ یکی از این گروه‌های فیس‌بوکی رفتم.

اگر کاربر فیس بوک باشید حتمن هرچند وقت یک‌بار دوستانتان شما را به گروه‌های فیس‌بوکی دعوت می‌کنند. شعر، هنر، سیاست، طنز و لطیفه، سکس، دختران و پسران جوان و صدها موضوع دیگر هستند که هرکدام از این موضوعات ده‌ها گروه فیس‌بوکی برایشان راه افتاده که هر کدام صدها و گاه هزاران نفر عضو دارند. از امروز هر از گاهی به سراغ یکی از این گروه‌های فیس‌بوکی می‌روم تا ببینیم آنجا چه خبر است و کاربران از چه چیز می‌نویسند. این را هم بگویم که فقط سراغ گروه‌هایی خواهم رفت که به قول معروف پابلیک یا همان عمومی باشند. یعنی مطالبی که در این گروه‌ها منتشر می‌شود قابل دسترس برای عموم کاربران و حتی آنانی که عضو گروه نیستند هم باشد.

اولین گروهی که امروز می‌خواهم معرفی کنم همین هفته پیش راه افتاده است. اسم گروه را گذاشته‌اند «آدم‌های معمولی، زندگی‌های معمولی».

Capture

یک عده روزنامه نگار، شاعر، نقاش، هنرمند، بیکار، فعال سیاسی و اجتماعی و دختران و پسران جوان با هر اندیشه و فکری در این گروه عضو هستند اما همه‌شان یک وجه مشترک دارند، «آدم‌های معمولی». شاید خودشان معمولی نباشند اما دوست دارند زندگی معمولی داشته باشند، از غذاهایی که درست می‌کنند عکس بگیرند و در گروه به اشتراک بگذارند، از گربه‌شان، از برنده نشدنشان در قرعه‌کشی، از این‌که چطور باید کوکو یا کتلت سرخ که شبیه کتلت‌های دستپخت مادرشان بشود، از غم‌هایشان و چیزهایی که خوش‌حالشان می‌کند بگویند.

گروه‌شان تازه راه افتاده اما برای خود من جالب بود، دیدن زندگی‌های معمولی آدم‌هایی که می‌شناسم، دغدغه‌ها، خواسته ها و آرزوهای‌شان، دست‌پخت‌شان و خیلی چیزهای معمولی دیگرشان. اصلن بگذارید چند نمونه از مطالب منتشر شده در این گروه را اینجا بگذارم تا باهم ببینیم زندگی معمولی آدم‌های معمولی یعنی چی؟! قبل از گذاشتن مطالب این را هم بگویم که یک مسابقه‌‌ی عکاسی در گروه راه انداخته‌اند، سوژه‌ی عکاسی هم «کفش» است. یعنی اعضای گروه باید هر عکسی با موضوع کفش و کتانی بگیرند و بگذارند و دست آخر هر عکسی که بیشترین تعداد لایک‌ها را بگیرد به عنوان عکس برنده انتخاب می‌شود.

«اینایی که هر روز عکس غذا می‌ذارین، بیاین به من بگین کوکوها و کتلت‌هاتون را چطوری سرخ می‌کنید؟ کی می‌فهمید اون یکی طرف سرخ شده که جابجاش کنید؟ این‌قدر این سرخ کردن برای من سخته که همه‌شون رو می‌ذارم تو فر» این را صفورا الیاسی نوشته، صفورا روزنامه‌نگار ساکن اروپاست اما دلش برای کوکوهای مادربزرگش تنگ شده، همان کوکوهایی که به قول خودش روش کمی سرخ شده و وسطش نرمه.

safora

دوستان صفورا که عضو گروه هستند راهنمایی‌اش کرده اند که چطور باید کوکو و کتلت سرخ کند، در این گروه باهم شوخی هم می‌کنند. پیام فدوی برای نوشته‌ی صفورا کامنت گذاشته که برای درست سرخ کردن کوکو «باید به یه حدی از عرفان برسی». شهروز فرهمند هم نوشته «چون روغن زیاد می‌بره درست نمی‌کنم، خیالم راحته». اما نیوشا صارمی عضو دیگر گروه به صفورا راه حل مناسبی یاد داده  وقتی زیرش سرخ بشه دورش طلایی رو به قهوه‌ای می‌شه و راحت هم حرکت می‌کنه تو تابه، حالا بازم اگر دیدی دوست داری برشته‌تر بشه می‌تونی بازم برگردونی‌اش دوشواری نداره، سخت نگیر»

رویا بانو یک عضو دیگر این گروه است، او از بویی که بعد از مدت‌ها به مشامش رسیده نوشته «امروز یه بوی خیلی معمولی به مشامم خورد… اما من حسابی نفس کشیدمش و بعد دیدم از وقتی ساکن آپارتمان شدم و دیگه حیاط اختصاصی ندارم، چقدر دلم براش تنگ شده بود …. بوی آب دادن باغچه.»

royabano

هدی حسینی هم یک روز از زندگی معمولی خودش را این‌گونه توصیف کرده: «روز معمولی یعنی سر صبح روز تعطیل بلند شی تقریبا دست و صورت نشسته بری مترو کارتت رو شارژ کنی، تو راه برگشت هم تیکه سنگک کنجدی که دوستت بهت تعارف کرده رو به نیش بکشی و راهتو بکشی یه راست برگردی خونه.»

h-hosaini

«کی موهام اونقدر بلند میشه بتوونم ببافمشون؟» این‌هم آرزوی معمولی پروانه فریدی عضو دیگر این گروه است. دوستانش هم برایش کامنت گذاشته‌اند که بیشترش به شوخی و خنده گذشته است. مسیب سروندی در جواب پروانه نوشته که «الان من که بافتم چی شده؟ آرزوتون رو هدر ندید». اردوان روزبه که ادمین گروه هم هست پشت بند مسیب کامنت گذاشته و گفته «من که فقط دمب اسبی می‌کنم». ملوس مشتاق هم نوشته «کوتاه مده, خودشو اذیت نکن دوست من .بزن بریز بره..گیس مال تو قصه‌هاست.»

p-faridi

شهروز فرهمند اما در مطلبی که در گروه نوشته تعریفی از آدم معمولی ارایه کرده: «به نظرم رسید که بگم: معمولی بودن دلیل بر ابتلای به روزْمرْگی و همرنگ جماعت بودن و یکی شدن با همه و موافق با اکثریت بودن و در جهت اکثریت قرار گرفتن نیست… یک نابغه هم می تونه معمولی باشه و بر عکس.»

sh-farahman

خلاصه آن‌که گروه جالبی را راه انداخته‌اند که از هر تیپ و تفکری عضو دارد. رای‌گیری هم کرده‌اند که مطالبی که در گروه منتشر می‌کنند عمومی و قابل دسترس برای عموم کاربران فیس بوک باشد. پیشنهاد می‌کنم حتی اگر نمی‌خواهید عضو گروه شوید حداقل یک‌بار سری به این گروه بزنید. لینک این گروه در فیس‌بوک را از اینجا می‌توانید ببینید.

هر گروهی در فیس‌بوک معمولن یک شناسنامه برای خودش دارد، از اهدافشان می‌نویسند و فعالیت‌ها و قوانین‌شان. این گروه هم درباره آدم معمولی بودن نوشته است. البته تعریفی که ارایه کرده‌اند با نقد برخی اعضا هم مواجه شد اما تعریف این گروه از آدم‌های معمولی این است: «آدم‌های معمولی» آدم‌هایی هستند که فعال مدنی نیستند، سیاسی نیستند، در هیچ جنبش و گروهی هم نقشی ندارند. اساسن با این کارها «حال» نمی‌کنند. -البته که معنایش این نیست که این فعال‌ها آدم‌های خوبی نیستند، هستند فقط ما آدم‌های معمولی ترجیح می‌دهیم آن نباشیم. خودمان باشیم- آن‌ها آدم‌هایی هستند که از زندگی روزمره‌شان عکس می‌گیرند. از میهمانی‌ها و دور همی‌ها لذت می‌برند. با دوستانی که خوشحالند،‌ خوشحال می‌شوند. «شعار» نمی‌دهند، زندگی می‌کنند. دوست دارند که در فیس‌بوک حرف زیادی نزنند. آه و ناله نمی‌کنند. «چس ناله‌» را نشانه روشن‌فکری نمی‌دانند.
آن‌ها «آدم‌های معمولی» هستند. خوشی‌هایشان را با دیگران تقسیم می‌کنند و عکس های «خسته» نمی‌گیرند و همین روزمره‌گی‌هایشان را که به نظر خیلی‌ها «کسر شان» است با افتخار دیگران تقسیم می‌کنند.
«آدم‌های معمولی» دیگران را دوست دارند و هی همه چیز را گردن این و آن نمی‌اندازند. خودشان را درست می‌شناسند و از هر چه ادای «روشن‌فکری» بیزارند.

گروه آدم‌های معمولی تازه راه افتاده و تا این لحظه ٢۴٠ عضو دارد.

مطالب مرتبط

یک سطل آب یخ برای جلب توجه

«سکس، توطئه و هالیوود»

$
0
0

امید حبیبی نیا/ رادیو کوچه

 

توجه: متن و لینک های مطلب ممکن است برای همگان مناسب نباشد!

 

در جنجالی‌ترین خبر سال‌های اخیر هالیوود و بی‌سابقه‌ترین حملات هکری در جهان که تنها با اسناد محرمانه ویکی‌لیکس قابل مقایسه است، صدها عکس و ویدئوی سکسی و برهنه بازیگران مشهور هالیوود لو رفته است و برخی از آن‌ها بر روی اینترنت منتشر شده و دست به دست می‌چرخد.

RE1

جنیفر لارنس در کلاهبرداری آمریکایی

 

موضوعی که به Fappening (در کنایه از Happening) مشهور شد در ۲۴ ساعت گذشته سایر خبرهای جهان را تحت‌الشعاع قرار داده است و رسانه‌های جریان اصلی آمریکا در حالی به پخش این اخبار می‌پردازند که عکس‌های قدیمی و جدید برخی از مجریان و گزارش‌گران مشهور خود آن‌ها از جمله یکی از گزارش‌گران مشهور فاکس نیوز نیز لابلای این عکس‌های لو رفته در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های محبوب اپلود عکس منتشر شده است.

هکری که این عکس‌ها و ویدیوها را با استفاده از حفره امنیتی iCloud از حساب اپل سلبریتی‌ها سرقت کرده است در ازای پول وعده داده است تا عکس‌ها و ویدیوهای سکسی بازیگران مشهور هالیوودی را در اختیار متقاضیان قرار دهد و ظاهرن برای اثبات ادعای خود بخشی از این عکس‌ها را که شامل عکس‌ها و ویدیوهای جنیفر لارنس (بازی گرسنگی، کلاهبردار آمریکایی)، میشل کیگان (کورونیشن استریت، شوی جرمی کیل)، کریستین دانست( ملانکولیا، دو روی ژانویه)، کیت اوپتن (سه کله پوک، زن دیگر)، ریانا و چند سلبریتی دیگر می‌شود را منتشر کرده است.

Leaked2

ریانا یکی از سلبریتی‌هایی ست که هکر می‌گوید تصاویر برهنه وی را در اختیار دارد

انتشار این عکس‌ها در شبکه‌های مجازی در حالی رخ داده است که فیلم سینمایی فیلم سکسی (Sex Tape) که موضوع آن لو رفتن فیلم سکسی خانگی شخصیت‌های اصلی فیلم از طریق ای کلود و اخاذی است هم اکنون روی پرده سینماهای آمریکا و بسیاری از کشورها است. در این فیلم نوجوانی که فیلم را در اختیار دارد تهدید می‌کند که در صورت عدم پرداخت ۲۵ هزار دلار، فیلم را روی سایت یوپورن و سایر سایت‌های پورن منتشر خواهد کرد.

درحالی که اپل قرار است نهم سپتامبر آی فون شش خود و احتمالن آی تایم و آی پد ائر جدید خود را معرفی کند، هم‌زمانی این رخدادها سبب شده است تا بسیاری از تحلیل‌گران اقتصادی فرض کنند که این اقدام ممکن است برای ضربه زدن به اعتبار اپل باشد.

RE3

سارا شاهی در لیستی است که هکر مدعی دسترسی به عکس‌ها و ویدغوهای خصوصی آن‌ها شده

بدون در نظر گرفتن تئوری توطئه هم این‌که چرا این عکس‌ها که برخی از آن‌ها بیش از چند سال قدمت دارند اکنون منتشر می‌شوند نکته قابل توجهی است زیرا هکر برای دسترسی به این تعداد عکس از بیش از صد نفر سلبریتی هالیوود باید مدت‌ها وقت صرف کرده باشد.

ظاهرن هکر یا کسانی که پشت پرده قرار داشته‌اند، خواسته‌اند به مشتریان بگویند آن چه در فیلم سکسی دیدید فقط یک رخداد تخیلی نیست این امر در دنیای واقع هم ممکن است رخ دهد و بی شک رقبای اصلی اپل یعنی سامسونگ و اچ تی سی از دیدن تصاویر فراوان سلبریتی‌ها در هر جای جهان با آی فون کم و بیش آزرده خاطر می‌شوند. به این موضوع می‌توان انبوه فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی را افزود که در آن‌ها آی‌فون، آی‌پد و مک‌بوک به وفور مورد استفاده قرار می‌گیرد و به نوعی تبلیغی است مجانی برای اپل.

RE4

کریستن دانست بازیگر ملانکولیا ساخته لارس فون تریر

همین چند هفته پیش سامسونگ پس از سال‌ها مقاومت، ناچار شد تا یکی از جذابیت‌های آی‌فون را در موبایل تازه خود به کار برد یعنی قاب فلزی که به آی فون زیبایی و در عین حال استحکام بیش‌تری می‌دهد در برابر بدنه‌ای از پلاستیک سخت که سایر رقبا به کار می‌گیرند و محصولات‌شان را در مقابل محصولات اپل شبیه اسباب‌بازی جلوه می‌هد.

اپل امروز بلافاصله اعلام کرد که نقص امنیتی در آی‌فون را یافته و ترمیم کرده است، هر چند این موضوع دیگر چندان اهمیتی ندارد زیرا احتمالن حالا دیگر حداقل سلبریتی‌ها با اطمینان خاطر پیشین وقتی در هتل بیکار می‌شوند برای دوست دخترها یا دوست پسرهای خود عکس‌های برهنه نمی‌گیرند یا در حین معاشقه ویدیو و عکس نمی‌گیرند.

RE5

نبیلا سوپرمدل فرانسوی با آی فون ش در جشنواره کن امسال

واکنش سلبریتی‌ها به انتشار بخشی از عکس‌ها و ویدیوهای برهنه و سکسی خود متفاوت بوده است، سخن‌گوی جنیفر لوپز آن‌ها را واقعی دانست و از نقض حریم خصوصی این بازیگر ابراز تاسف کرد اما برخی دیگر از سلبریتی‌ها از جمله آریانا گراند و ویکتوریا جاستیس تعلق این عکس‌ها به خود را تکذیب کرده‌اند، مری وینستد هم که تصاویر معاشقه‌اش با همسرش منتشر شده در تویتر خود هکر را سرزنش کرده است، برخی دیگر نظیر ریانا نیز سکوت کرده‌اند، این در حالی است که علی‌رغم حذف متوالی این عکس‌ها و آلبوم‌ها در سایت‌های انتشار عکس نظیر imgur و همچنین سایت‌های اشتراک لینک نظیر Reddit همچنان این عکس‌ها در سایت‌های مختلف، شبکه‌های اجتماعی و به ویژه سایت‌های پورن به طرزی وسیع منتشر می‌شوند.

RE6

کیم کارداشیان یکی از کسانی است که عکس‌های خصوصی او در فهرست هکر قرار دارد

هکر همچنین ادعا کرده است ویدیوهایی از سکس دهانی جنیفر لوپز و سکس سایر سلبریتی‌ها در اختیار دارد که به زودی منتشر خواهد کرد و البته در این میان برخی از عکس‌های قدیمی‌تر لو رفته از ستاره‌های مشهور سینما نظیر اسکارلت جوهانسن نیز بار دیگر در میان این عکس‌ها در سایت‌های مختلف دیده می‌شود.

لو رفتن عکس‌ها و ویدیوهای سکسی بازیگران امری تازه نیست و حتا در ایران نیز بارها رخ داده است، از جمله ویدیویی که گفته شد مربوط به سکس یک بازیگر معروف ایرانی و دوست‌پسر سابقش بوده به طرزی گسترده در ایران منتشر شد و برخی از روزنامه‌نگاران به کنایه در باره آن گفتند این تنها ویدیوی سکسی بوده که تقریبن اغلب بزرگ‌سالان حتا در محیط کار هم آن را دیدند و البته به دنبال آن انواع دیگر ویدیوهای لو رفته نظیر سکس یک آخوند با زنی که گفته می‌شد متاهل است نیز در فضای مجازی و یا روی موبایل‌ها در ایران منتشر شد.

با این حال لو رفتن این تعداد عکس و ویدیو خصوصی از۱۰۱ سلبریتی مشهور هالیوود در طول تاریخ رسانه بی‌سابقه بوده است، امری که اکنون به چالش تازه‌ای در عرصه امنیت و حریم خصوصی مجازی بدل شده است، زیرا برخلاف دولت‌مردانی نظیر بیل کلینتون و فرانسوا اولاند روابط خصوصی سلبریتی‌ها تاکنون تا این حد در معرض دید میلیون‌ها نفر در سراسر جهان قرار نگرفته بود و به عکس‌های پاپاراتزی گونه یا حداکثر لو رفتن چند عکس برهنه محدود شده بود.

سلبریتی‌ها هم البته مانند همه مردم جهان ممکن است میل به دیده شدن و یا انگیزه یادگارخواهی و پیکتوفیلا (میل به تصویرگری و یا ارضا با تصویر) در روابط جنسی داشته باشند و از سکس یا دلربایی‌های خود برای شریک جنسی یا حتی احساس زیبایی در برابر آینه عکس و ویدیو بگیرند اما اکنون حالا دیگر می‌دانند که این عکس‌های بامزه و باحالی که برای دوست پسر یا دوست دختر خود می‌فرستند یا برای خود می‌گیرند ممکن است از موبایل یا لپ تاپ میلیون‌ها نفر دیگر در سراسر جهان سردرآورد و به این ترتیب آنها حتا در خلوت خود نیز دیگر احساس امنیت نمی‌کنند، این‌که در جهانی که دیگر اطلاعات محرمانه، سری باقی نمی‌ماند تا چه حد می‌توان به ابزارهای ارتباطی نوین اعتماد کرد موضوعی است که هر روز با چالش تازه‌ای روبرو می‌شود.

RE7

آلکسا داغ‌ترین موضوعات جستجو در ۲۴ ساعت گذشته در اینترنت را نشان می‌دهد

بودریار در توصیف جهان پست مدرن آن را به اسکیزوفرنیا تشبیه کرده بود، اکنون باید گفت در عصر پسا شبکه‌های اجتماعی، مرزهای امر عمومی و خصوصی درهم شکسته است و میل به تماشا و چشم چرانی اکنون نه از عرصه عمومی صحنه نمایش بلکه به حمام و تخت خواب سلبریتی‌ها و حتا افراد عادی کشیده شده است، آینده‌ای که در پیش روست احتمالن چیزی شبیه یک چشم چرانی همگانی است!

«گزارش تصویری از کلوت‌های زیبای شهرستان میامی»

$
0
0

گزارش / رادیو کوچه

عکس‌ها: علی‌رضا اسلام پناه

 

سنگ‌های ناپیوسته مانند لای و رس به علت چسبندگی، به طور نامحسوسی تحت تاثیر فرسایش بادی قرار می‌گیرند. در حالت مرطوب، باد تاثیری ناچیزی دارد اما در حالت خشک، هنگامی باد از دشت رسی می‌گذرد، با حمل دانه‌های ماسه، سطح دشت را شیار داده دراین صورت به آن کلوت می‌گویند.

همچنین اشکال تپه‌های فرسایشی حاصل فرسایش بادی یاردانگ‌ می‌گویند، یاردانگ‌ها اغلب در رسوبات نرم دریاچه‌ای گذشته به وجود می‌آیند در مناطق خشک دنیا ازقبیل ایران، ایالات متحده، چاد، مصر، و پرو درسطح وسیعی گسترش یافته‌اند.

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(19)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(18)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(17)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(16)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(15)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(14)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(13)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(12)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(11)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(10)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(7)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(6)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(4)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(2)

Photo-by-Alireza-Eslampanah-(1)


«چالش سطل و یخ نسرین ستوده و دعوت زهرا رهنورد»

$
0
0

شهرزاد کریمی / رادیوکوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/roozaneh3.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

«نسرین ستوده»، وکیل مدافع حقوق بشر به دعوت «یغما گلرویی»، شاعر، و «مسعود سفیری»، روزنامه‌نگار برای پیوستن به چالش جهانی «سطل یخ» در راستای اطلاع‌رسانی در خصوص بیماری کشنده‌ی ای.ال.اس (ALS) پاسخ مثبت گفت و ضمن ریختن سطل یخ بر روی خود، زهرا رهنورد، جعفر پناهی، و دزموند توتو را برای پیوستن به این کمپین به چالش کشید.

خانم ستوده در توضیحی برای دعوت از این سه نفر که همراه با ویدئو منتشر کرده، گفته است: «من خانم زهرا رهنورد را دعوت کردم تا بگویم آرزویم این است که تا پایان این کمپین آزاد شود و در این کمپین شرکت کند. جعفر پناهی کارگردان ارزنده‌ای است برای ما و چه محروم از کار باشد یا نباشد همه دنیا او را به عنوان کارگردانی قابل می‌شناسند. دزموند توتو کشیش مسیحی است دوست دارم در سراسر دنیا پیروان همه ادیان با صلح و آشتی در کنار هم زندگی کنند.»

e

امروز در برنامه «روزانه با کوچه» می‌پردازیم به زندگی «فردیناند پورشه» و «الیور کرامول».

هم‌چنین می‌پردازیم به چگونگی برخورد اف بی آی با موضوع پخش تصاویر برهنه هنرمندان و ستارگان. چرا که در پی پخش این تصاویر پلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی) وارد این پرونده شده و تحقیق برای شناسایی عاملان انتشار این تصاویر را آغاز کرده است.

فواید خوردن آب و آسیب‌های احتمالی در رعایت نکردن این مسئله موضوع دیگر امروز برنامه است.

«جک‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی مردمی یا مدیریت شده»

$
0
0

مسیب سروندی – الهام رحیم‌زاده / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140903-status-20-mosayeb-sarvandi.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

هم‌راه شما خواهیم بود با استاتوس شماره بیستم، برنامه‌ای که مانند هفته‌های گذشته با ۵ آیتم آماده شنیدن می‌شود و در آن در رابطه با بیان کردن مشکلات اجتماعی موجود در ایران تلاش می‌شود. در این برنامه هم‌چنین به موضوع شوخی‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی خواهیم پرداخت که دلیل برای بیشتر فیلتر شدن اپلیکیشن‌های موجود در ایران شده است.

خبر تنوری

«هجمه‌های وایبری برخاسته از مردم نیست»

چند روزی است که جریان‌سازی جدیدی مبنی بر انتشار لطیفه‌هایی درباره برخی بزرگان نظام در نرم‌افزارهای ارتباطی موبایل از جمله «وایبر» و «لاین» مشاهده می‌شود که به سرعت نیز انتشار پیدا می‌کنند. یک استاد رشته ارتباطات برای مقابله با چنین جریان‌هایی معتقد است که باید سازمان‌های مردم‌نهاد ایجاد شود تا با شناسایی ریشه‌های این‌گونه جریان‌سازی‌ها، از توسعه آن جلوگیری شود.

دکتر «اسماعیل قدیمی» مدرس علوم ارتباطات در دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار بخش رسانه ایسنا، بیان کرد: من باورم نمی‌شود که این نوع جریان‌ها خودجوش، یعنی برخاسته از مردم باشند، بلکه بیشتر به نظر می‌رسد که اینها جریان‌سازی‌های سیاسی است که حتا می‌تواند بیرون از مرزها شکل گرفته باشد.

وی افزود: اصولن ریشه‌ جوک سیاسی گفتن، به‌خصوص در بین ما ایرانی‌ها، استعماری است. اکنون به صورت کاملن سیستماتیک و حساب‌شده و با یک جریان دقیق، مدام در حال مسخره کردن اقوام هستند و برایشان جوک می‌سازند؛ کاملن معلوم است که پشت این قضیه یک جریان تجزیه‌طلب قرار دارد.

این استاد ارتباطات ادامه داد: استمرار این قضیه، یک نوع بدبینی و ناخشنودی قومی را در جامعه نهادینه می‌کند و سپس نارضایتی‌هایی را ایجاد می‌کند که به مرور زمان، عمیق می‌شوند؛ هرچه بیشتر نسبت به قومی جوک و لطیفه ساخته می‌شود، آن قوم بیشتر احساس جدایی و نارضایتی می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: همه این جریان‌ها زمینه‌هایی است در راستای تهاجماتی که از طریق تلویزیون‌های ماهواره‌ای و رسانه‌های در دسترس دیگر صورت می‌گیرد.

قدیمی جریان‌سازی‌های فضای مجازی، به ویژه نرم‌افزارهای ارتباطی موبایل را دشمنی با کلیت نظام، مردم و اتحاد بین مردم دانست و گفت: یکی از تجربه‌های تلخ تاریخی ما همیشه این بوده است که در طول تاریخ در سیر رابطه‌ مردم با یک‌دیگر و مردم با حکومت و برعکس، تضاد دیده می‌شده است و همیشه هماهنگی، هم‌دلی و گفت‌وگو، یک ساز‌و‌کار غایب بوده است.

tel

این استاد دانشگاه اظهار کرد: جسارت به بزرگان یا مقدسات که الان مدتی است اتفاق افتاده، همه، نشان‌دهنده این است که می‌خواهند ملت ایران را از همه آن چیزی که دارند، بگیرند. بالاخره یک عده جوان در جامعه هستند، عده‌ای تاریخ نخوانده‌اند یا اطلاعات ندارند، بنابراین ممکن است تحت‌تاثیر این جریان‌ها قرار گیرند و نتیجه‌ همه اینها آسیبی است که به وحدت و ملیت ما وارد می‌شود و بسیار خطرناک است.

قدیمی در پاسخ به این پرسش که با جریان‌سازی‌هایی که در نرم‌افزارهای ارتباطی ایجاد می‌شود چگونه می‌توان مقابله کرد؟ گفت: در حال حاضر که چنین جریان‌هایی وجود دارد، ما نمی‌توانیم فیلترینگ را انتخاب کنیم و اصل وایبر و غیره را حذف کنیم؛ بنابراین راه حل درست، آموزش و مقابله‌ سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده است که اهداف جریان‌سازها را افشا کند.

او ادامه داد: به جرات می‌توانم بگویم که هرکس که این‌گونه جریان‌سازی می‌کند، قصدش نابودی کشور است، چون اگر ما همه مقدسات را زیر سوال ببریم دیگر حرفی برای گفتن نداریم و در واقع عاملی برای وحدت باقی نمی‌ماند.

این استاد ارتباطات هم‌چنین درباره‌ این‌که عده‌ای معتقدند جریان‌سازی‌های این‌چنینی نشات گرفته از داخل است تا کسب بهانه‌ای برای فیلتر کردن نرم‌افزارهای ارتباطی موبایل باشد، عنوان کرد: همه‌ این احتمالات وجود دارد، در هر صورت وسایل ارتباط جمعی قطعن و یقینن همواره در جامعه به وجود می‌آیند و توسعه پیدا می‌کنند و مردم نیز به آنها روی خوش نشان می‌دهند یا از آنها استفاده می‌کنند.

وی معتقد است: هیچ روش و رویه‌ای نمی‌تواند وسایل ارتباط جمعی را حذف کند و هرکس که به فکر حذف این وسایل است، مسلمن آب در هاون می‌کوبد و نسبت به واقعیت جامعه و این فناوری‌ها متوجه و آگاه نیست چون جامعه توسعه پیدا می‌کند و انتظارات، تمایلات، خواسته‌ها و نگاه نسل‌ها تغییر می‌کند. این وسایل ارتباط جمعی وسایلی هستند که توسعه‌ ارتباطات را در پی دارند.

قدیمی در پایان پیشنهاد کرد: باید سازمان‌های مردم‌نهاد ایجاد شوند تا با این قضایا مقابله‌ جدی کنند، ریشه‌های این جریان‌ها را شناسایی کنند و نگذارند این رویه‌های غلط و بداخلاقی‌های رسانه‌ای و ارتباطی توسعه پیدا کنند و همه چیز این کشور را به باد دهند.

سوتی هفته

«موفقیت ایران در باز کردن حعبه سیاه هواپیما با کمک روس‌ها»

رییس سازمان هواپیمایی کشوری از بازخوانی ‌موفقیت‌آمیز همه اطلاعات جعبه‌های سیاه هواپیما در هشتمین جلسه کمیته بررسی سانحه هواپیمای ایران ١۴٠ خبر داد.

22

به گزارش خبرگزاری فارس، «علیرضا جهانگیریان» بیان کرد: با تلاش و پیگیری مستمر کارشناسان داخلی و خارجی و با وجود وارد شدن صدمات زیاد به جعبه‌های سیاه این هواپیما همه اطلاعات ذخیره شده که برای بررسی علت سانحه نقش حیاتی دارند با موفقیت باز‌خوانی و در اختیار کمیته بررسی سانحه قرار گرفت.

وی اظهار داشت: در هشتمین جلسه کمیته بررسی سانحه هواپیمای ایران ١۴٠ توضیحاتی از دو گروه شاهدان عینی و بررسی سیستم‌های هواپیمای ‌١۴٠ ارایه شد و اعضای کمیسیون به بحث و تبادل نظر پیرامون نتایج حاصل از بررسی اطلاعات خروجی از دستگاه‌های ثبت و ضبط پروازی FDR و CVR، پرداختند.

معاون وزیر راه و شهرسازی افزود: هم‌چنین مقرر شد قطعات و تجهیزات مختلف هواپیما جهت انجام آزمایشاتی نظیر تست خستگی، بررسی ساختارهای مولکولی و متالوگرافی به آزمایشگاه‌های معتبر داخلی یا در صورت نیاز به مراکز خارجی ارسال شود.

وی بیان کرد: در این جلسه گزارشی از بازدید قاضی پرونده و اعضای معرفی شده از سوی سازمان بازرسی کل کشور از شرکت هواپیمایی سپاهان ارایه و مقرر شد در جلسات آینده‌ بررسی یافته‌های تخصصی دیگر گروه‌های کمیته به صورت کامل ارایه شود.

حوادث

«انتقام‌جویی از معلم خصوصی در اینترنت»

فردی که با انتشار تصاویر و هتک حیثیت معلم خصوصی‌اش در یکی از صفحات اجتماعی قصد انتقام‌جویی از وی را داشت توسط ماموران پلیس فتای شهرستان قائم‌شهر شناسایی و دستگیر شد.

به گزارش خبرنگار انتظامی فارس، سرهنگ «محمدرضا قدمی» فرمانده انتظامی شهرستان قائم‌شهر گفت: در پی شکایت فردی به نام «سارا–ب» مبنی بر این‌که شخص یا اشخاصی با ایجاد صفحه‌ای با نام وی در یکی از صفحات اجتماعی و با قرار دادن عکس شخصی و شماره هم‌راه، موجب ایجاد مزاحمت و هتک‌حیثیت وی شدند موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس فتا شهرستان قائم‌شهر قرار گرفت.

فرمانده انتظامی شهرستان قائم‌شهر افزود: پس از انجام تحقیقات فنی و پلیسی ماموران موفق شدند متهم به نام «پیمان–الف» را شناسایی کرده و با هماهنگی مراجع قضایی در اقدامی غافلگیرانه وی را دستگیر کنند.

سرهنگ قدمی ادامه داد: متهم ضمن اعتراف به ایجاد مزاحمت برای شاکی تصریح کرد که نام‌برده مدت ۶ سال معلم خصوصی وی بوده است ولی به دلیل اختلافات خانوادگی پیش آمده عکس و شماره تلفن وی را در سایت اجتماعی فیس‌بوک قرار داده تا از وی انتقام بگیرد.

net

این مقام انتظامی در خاتمه با اشاره به این‌که متهم پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شد، خطاب به کاربران سایت‌های مجازی هشدار داد: مراقب عکس‌ها و تصاویر خصوصی خود بوده و به هیچ عنوان عکس‌های شخصی و خانوادگی خود را در شبکه‌های اجتماعی یا در اختیار دیگران قرار ندهند.

یادی از تادیخ

«بی‌بی‌خانم استرآبادی نخستین زن طنزنویس ایران»

«بی‌بی‌خانم استرآبادی» یا «بی‌بی‌فاطمه استرآبادی» از نویسندگان دوران مشروطه است. او در روزنامه‌های حبل‌المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله می‌نوشت. بیشتر مقالات او در دفاع از آموزش دختران است. او اولین دبستان دختران را بنیان گذاشت. بیشتر شهرت بی‌بی‌خانم استرآبادی به خاطر کتاب معایب‌الرجال است که به طنز و در پاسخ به تادیب‌النسوان نوشته ‌است. او را نخستین زن طنزنویس ایران می‌دانند.

بی‌بی‌خانم استرآبادی حاصل ازدواج «خدیجه» ملاباجی ناصرالدین شاه و «محمدباقرخان» سرکرده ایل انزان مازندران است. محمدباقرخان در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به مازندران با دلاوری شیری را از پا درآورد و لقب شیرکش گرفت و در رکاب شاه به پایتخت آمد و به سمت «ایشیک آقاسی باشی» منسوب شد. محمدباقر با ملاباجی آشنا شد و از شاه اجازه ازدواج با او را گرفت و با هم ازدواج کردند و به روستای نوکنده از روستاهای بندرگز از توابع استرآباد رفتند.

بی‌بی و برادرش حسین‌علی در نوکنده به دنیا آمدند، اما مادرشان خدیجه علاقه‌ای به تداوم ازدواجش نداشت زیرا باقرخان شیرکش پنج زن دیگر هم داشت. خدیجه پس از مدتی موفق می‌شود خانه همسر را با دو فرزندش به بهانه زیارت کربلا ترک کند، اما از کربلا به تهران می‌آید و مجددن به دربار می‌رود و به شغل ملاباجی دربار مشغول می‌شود. دو سال بعد محمدباقرخان در اختلافات قومی کشته می‌شود و خدیجه دیگر هرگز به مازندران باز‌نمی‌گردد.

بی‌بی در دربار درس می‌خواند و بزرگ می‌شود تا آن‌که با افسر جوانی از اهالی قفقاز که به تهران مهاجرت کرده بود، به نام «موسی‌خان وزیراف» آشنا شد. این دو به هم علاقه‌مند شدند و چون خدیجه‌باجی با وصلت‌شان مخالف بود بی‌بی از خانه می‌گریزد و با موسی‌خان ازدواج می‌کند.

33

در سال ۱۳۰۹ (قمری) کتابی به قلم شخص ناشناسی به نام تادیب زنان نوشته و منتشر شد. هر فصل این رساله به نحوه اصلاح رفتار و کردار ناپسندی می‌پردازد که نویسنده منتسب به زنان می‌داند: فصل اول درباره «سلوک زن»، فصل دوم «حفظ زبان»، فصل سوم «گله‌گزاری»، فصل چهارم «قهر کردن»، فصل پنجم «طرز راه رفتن»، فصل ششم «آداب غذا خوردن»، فصل هفتم «پاکیزه نگه داشتن بدن و استعمال بعضی از عطریات»، فصل هشتم «طرز لباس پوشیدن»، فصل نهم «آداب خوابیدن» و فصل دهم درباره «آداب صبح برخاستن از خواب» است. چند سال بعد بی‌بی‌خانم استرآبادی در سال ۱۳۱۳ (قمری) اندکی قبل از ترور ناصرالدین شاه کتابی به نام معایب‌الرجال نوشت که ردیه‌ای بر آن بود. بی‌بی‌خانم در این کتاب ضمن برشمردن معایب مردان سعی کرده ‌است راه و رسم درست زناشویی را توضیح دهد. او در این رساله علاوه بر آن‌که پاسخی جداگانه به هر ده فصل کتاب تادیب‌النسا می‌دهد، چهار فصل را نیز به معایبی که در مردان می‌بیند نسبت می‌دهد. او در این کتاب مردان را دعوت می‌کند که «دست ار تادیب کردن نسوان بردارند و در پی تادیب و تربیت خود برآیند». در بخش آخر بی‌بی خانم به شرح داستان زندگی خود و داستان بی‌وفایی شوهرش می‌پردازد.

بی‌بی‌خانم در این کتاب آورده‌است:

نه هر مردی از هر زنی فزون‌تر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر.

نثر معایب‌الرجال پر از کلمات و عبارات عربی است و نویسنده جا به جا برای روشن کردن منظور خود از شعر و آیات قرآن و احادیث بهره برده ‌است. زبان آن تند و بی‌پروا و به دور از عفت کلام و محافظه‌کاری است.

استاتوس

آیتم پایانی برنامه این هفته نیز موضوع هفته گذشته را در ابتدا بیان خواهد داشت و در آن موضوع از شما سوال شده بود که نظرتان را در خصوص چالش سطل آب یخ در ایران با توجه به بی‌آبی‌های موجود بنویسید و از آنجایی که نظرات پر تعدا و متفاوت بودند، برنده‌ای از سوی شما انتخاب نشده است.

اما در این هفته موضوع ما در خصوص هجمه‌های ظنزی است که در فضای مجازی به‌وجود آمده و در خصوص چهره‌های بزرگ رژیم ایران به موضوعات طنز می‌پردازد، حال از شما سوال می‌کنیم که راه افتاد چنین هجمه‌ای را شما اتفاقی یا مدیریت شده می‌دانید؟

مطالب مرتبط

چالش سطل آب یخ برای ایرانیان امری واجب یا اشتباه

«از پازولینی تا اتفاق»

$
0
0

آزاد عزیزیان / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014-09-04-cafe-koocheh-azad-barnameh-11.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

گزارش هفته:

در پاییز سال ١٩٧۵ در ساحل شهر «اوستیا»  در نزدیکی «رم» با ضربات متعدد چماق به قتل رسید. به شکلی که جسدش به سختی قابل تشخیص بود. قتلی که تا به امروز هم در پرده‌ای از ابهام قرار دارد. ساختن فیلمی در مورد روزهای آخر زندگی «پیر پاولو پازولینی» سبب شده است که باب صحبت در مورد قتل وی دوباره بر سر زبان‌ها بیافتد. «ایبل فرارا» کارگران آمریکایی در فیلم «پازولینی» آمده  است که بگوید  قاتل پیر پازولینی را می‌شناسد. سوالی که ممکن است ذهن بسیاری از ما را درگیر خود کرده باشد این است که چرا تا به امروز هویت قاتل پیر پازولینی همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و چرا بعد از گذشت چهار دهه، هنوز پرونده‌ی قتل وی در حالت نیمه باز قرار دارد. برای گفتگو در این مورد با «مصطفی عزیزی» فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده‌ی سینما و تلویزیون به گفتگویی کوتاه نشستم.

از مصطفا عزیزی پرسیدم چرا تا به امروز تکلیف پرونده‌ی قتل پازولینی مشخص نشده است؟

مصطفا عزیزی: قتل «پازولینی» یکی از وقایع مهم در ایتالیا است. هرچند ما بیشتر وی را به عنوان فیلم‌ساز می‌‌شناسیم اما در بین مردم ایتالیا به عنوان شاعر جایگاه ویژه‌ای دارد. به این دلیل مرگ وی توام با یک واکنش وسیعی بود و توده‌های وسیع مردم برای تشییع جنازه‌ی عظیمی که راه افتاد، به حرکت درآمدند.

mostafaazizi

مصطفا عزیزی

مرگ مشکوک او بیشتر من را به یاد «فریدون فرخ‌زاد» می‌اندازد. فرخ‌زاد را هم به این متهم کردند که یک هم‌‌جنس‌گرا با چاقو وی را به قتل رسانده‌ است. این اتفاق هم برای پازولینی افتاد. جوانی به نام «پینو پلوزی» که هفده سال داشت و زیر سن قانونی بود و به این دلیل فقط به ده سال زندان محکوم شد، ادعا کرد که پازولینی قصد تجاوز به وی را داشته است و وی هم او را کشته است. تا این‌که چند سال پیش، کاملن حرف خودش را پس گرفت. وی در سال ٢٠٠۵ گفت که تحت فشار چنین اعترافی کرده است و چنین چیزی واقعیت ندارد. وی گفت که سه نفر که لهجه‌ی جنوبی داشته‌اند، با چاقو به پازولینی حمله‌ کرده و وی را کشته‌اند و در هنگام چاقو زدن به وی گفته‌اند: کمونیست کثیف. این قابل باور بود، بدان دلیل که سه هفته پس از اکران فیلم بسیار جنجالی پازولینی یعنی «سالو»، که در آن فاشیسم و نازیسم را به شدت مورد نقد قرار داده بود، این اتفاق افتاد.

این فیلم با اقتباس از داستانی از «مارکی دو‌ساد» که خود نیز یکی از منتقدان مسیحیت در قرن ١٩ بود ساخته شد. دیدن این فیلم بسیار دشوار است، به این دلیل که به شدت در آن سکس، خشونت و تهوع وجود دارد و مانند «دوزخ» اثر «دانته» به چهار پرده تقسیم شده است. داستان این فیلم در روزهای جنگ جهانی دوم اتفاق می‌‌افتد در منطقه‌ای از ایتالیا که در اشغال آلمانی‌ها قرار دارد. این بخش‌ها شامل جهنم، محفل هوس، محفل مدفوع و محفل خون می‌باشند که خود عناوین به تنهایی، نشان دهنده‌ی نوع فیلم می‌باشند و علاوه بر آن چهار مرد اصلی در فیلم وجود دارند که دوک، اسقف، عالی‌جناب و رییس جمهور خوانده می‌شوند. پازولینی در این فیلم می‌خواهد بگوید که فاشیسم ادامه پیدا می‌کند و در دنیای سرمایه‌داری به شکل‌های مختلف بازتولید می‌شود. این فیلم سبب واکنش تندی از طرف مسیحیان ارتدوکس و جناح دست راستی افراطی حکومت شد. به همین دلیل روایتی که می‌گوید قتل به سیاست ارتباط دارد و قتلی سیاسی است و نه یک قتل ساده، تقویت می‌شود. در سال ٢٠٠۵ شهردار شهر «رم» یعنی «ولترونی» از نیروهای دمکرات چپ انتخاب شد. «ولترونی» براساس علاقه‌ای که به پازولینی داشت، تلاش کرد که این پرونده را دوباره به جریان بیاندازد. به جریان انداختن دوباره‌ی پرونده سبب شد که مسایل جدیدی یافت شود ولی هنوز هم این پرونده باز است. مدارک در دسترس یکی اعتراف جوان ١٧ ساله‌ی آن روزهاست که اکنون دیگر سنی از وی گذشته است و همچنین در سال ٢٠٠۵ یکی از دوستان پازولینی به نام «سرجیو چیتی» یک تعریفی از ماجرا ارایه داده بود. به این شکل که سه نفر حلقه‌ای از فیلم «سالو» را دزدیده بودند و باج می‌‌‌خواستند و قراری می‌گذارند و این طرحی بوده برای به قتل رساندن پازولینی و وی در محل حاضر می‌شود و به قتل می‌رسد. فرضیه‌ی مهم دیگری وجود دارد که به اندازه‌ی فرضیه‌های دیگر مورد بحث قرار نگرفته است و شاید این بتواند روشنی و نور دیگری بر ماجرا بتاباند. روایات مشکوک قبلی بیشتر قتل را یک تصادف توسط مسیحیان متعصب می‌دانند که آن هم بدان دلیل است که پازولینی کمونیست و هم‌جنس‌گرا و به شدت ضد مذهب بود. هرچند یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های مربوط به مسیح یعنی «انجیل به روایت متا» را پازولینی ساخته است. این فرضیه‌ی آخر قتل پازولینی را به نفت مرتبط می‌کند. پازولینی پس از فیلم سالو، مشغول تحقیق و نوشتن داستانی در مورد ماجرای به قتل رسیدن رییس شرکت نفتی در ایتالیا بود و  می‌خواست که در مورد این قتل فیلم مستندی بسازد. در حدود چند سال پیش یکی از سیاستمداران ایتالیا دوباره به وزیر دادگستری نامه‌ای نوشت و درخواست کرد که پرونده‌ی قتل پازولینی دوباره باز شود.

pazolini

پیر پاولو پازولینی

به هر روی پازولینی یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادبی و سینمایی ایتالیاست که به سادگی نمی‌شود از وی گذشت. پازولینی چه در زمینه‌ی شعر، چه رمان، چه نقد سینمایی و چه فیلم‌هایش، شخصیت مطرح و برجسته‌ای است و مرگ دلخراش وی در سن ۵٣ سالگی با ضربات متعدد چاقو، که بیشتر سرنوشت شخصیت‌های فیلم‌های پازولینی بود، موجب شده است که این پرونده تا به امروز هم باز باشد.

تاریخ سینما:

در بخش قبلی تاریخ سینمای کافه کوچه هفتم از حضور سکوت در سینما گفتیم. با حضور صدا در سینما این تصور درست شده بود که هر چه در تصویر دیده می‌شود باید صدایش هم حضور داشته باشد و این تصور باعث شده بود که کارگردانان آن‌‌چنان که باید آزاد نباشند. در سال‌های ١٩٢٩ و ١٩٣٠ اما شیوه‌ای یافت شد که فیلم‌برداری ابتدا به صورت صامت انجام می‌شد و بعدن صداها به آن اضافه می‌گشت. این روش به «دوبله کردن» معروف شده بود. همین‌که روش دوبله‌کردن کشف شد، آشکار گشت که به‌کار بردن صدا بدان صورت خشک و بدوی ضرورتی ندارد. مثلن ممکن بود که دوربین صحنه‌ی یک خیابان عادی را نشان دهد، ولی مکالمه‌ی این صحنه بعدن دوبله شود تا سر و صدای نامربوط خیابان مخل شنیده شدن کلمات نگردد. یا این‌‌که کارگردان ممکن بود صدای تصدام شدید دو اتومبیل را به گوش ما برساند، ولی روی پرده فقط چهر‌ه‌‌ی کسانی را که ناظر این تصادم هستند به ما نشان دهد. تجربه‌ی دوبله کردن این قبیل صحنه‌ها در استودیو به کارگردان‌ها کمک کرد که دریابند که حاشیه‌ی صدای هر فیلم اساسن ترکیبی است از چندین نوع صدا شامل، صدای اشخاص، موسیقی و سر و صدای لازم که می‌توان همه‌ی انواع را کاملن در اختیار داشت. هر صدایی را به تنهایی می‌توان تغییر شکل داد، خفه کرد، بالا برد و یا اصولن آن را از میان برداشت. کارگردان می‌تواند صحنه‌ی خود را با دوربین صامت فیلم‌برداری کند و صدا را بعدن روی آن دوبله کند. می‌تواند قطعه‌ی مکالمه‌ای را با موسیقی تقویت کند، آن را با سر و صدا درآمیزد، یا آن را در میان صداهای دیگر غرق کند.هم‌چنان که اهل فن وسایل بهتر و کامل‌تری برای صدا ساختند، امکانات کار کردن با حاشیه‌ی صدا اهمیت بیشتری به دست آورد. دوبله کردن نخستین نقطه‌ی شروع تکامل هنر جدید فیلم ناطق بود. جنبه‌ی دیگر، تکامل خود دوربین فیلم‌برداری بود. در نخستین سال‌های فیلم ناطق، برای آن‌که صدای گردش دوربین به میکروفون نرسد، دوربین را در یک محفظه‌ی ضد صوت می‌گذاشتند. تا هنگامی که دوربین محبوس بود، بیشتر کارگردان‌ها میل داشتند که نماهای طولانی ثابت بردارند. غالبن سه دوربین از سه زاویه‌ی مختلف از صحنه فیلم‌برداری می‌کردند، چنانچه امروز در تلویزیون معمول است. این شیوه مسایل برش و تطبیق صدا و تصویر را بسیار ساده می‌کرد، اما نتیجه‌ی آن بر روی پرده، فیلمی کند و سنگین بود. اما در سال آورد ١٩٣٠ دوربین‌ها رفته رفته از آن زندان‌ها درآمدند و در روکش‌های ضد صوتی قرار گرفتند که هر چند باز هم دست و پاگیر بود، آزادی بسیار بیشتری به دوربین می‌داد.

فیلم هفته:

فیلمی که ممکن است بسیاری از ما با شخصیت اصلی‌اش احساس نزدیکی کرده باشیم و با شنیدن موسیقی متن‌اش سریع یاد شخصیتی بیافتیم که به نوعی ذهنیتی باستانی دارد. همراه با روایت‌گری که تا انتهای داستان هم از هویت‌اش مطلع نمی‌شویم.

ameli

«ژان پیر ژنه» کارگردان فیلم «آملی» می‌گوید: این فیلم، فیلمی ساده و پرخطر است زیرا می‌خواهد از انسانیت حرف بزند و این یک خطر است. این روزها حرف زدن از خشونت مد شده است. نقدی واقعی به آن‌چه که در دنیای ما اطراف ما اتفاق می‌افتد. وجود تمام افراد حاضر یک ضرورت تام است و هر یک انگار نماینده‌ی یکی از عواطف انسانی هستند که در چنین جامعه‌ی درنده‌ای انکار شده است. فیلم، تقابلی است مابین شهود و ایده. بدان معنا که در این فیلم روابط همبستگی بین اتفاقات به روابط علی ترجیح داده می‌شود. «آملی» مانند کودکی گرم بازی، که تخیلات‌اش را از هر چیزی جدی‌تر می‌گیرد، بزرگسالی است که در عصر حاکمیت ایدئولوژی‌های علمی و عقلی، شهود را برای تفسیر جهان‌اش ترجیح می‌دهد. وی را می‌توان طبق یک دیالکتیک روانشناختی برایندی از تمام قالب‌بندی‌ها و خشک اندیشی‌های وسواس‌گونه‌ی پدر و مادری دانست که همه چیز را طبق یک روال می‌پسندند. در محیطی که آملی کوچک به دلیل تنها بودن‌اش از تپش قلب برای لمس شدن توسط پدر پزشک‌اش سود می‌گیرد و مادری که ماهی آملی را به جرم تلاش برای رها شدن از وحشت چنین خانه‌ای همراه با تنگ‌اش به دریا می‌اندازد، آملی‌ای بزرگ می‌شود که تفریحات مورد علاقه‌اش نگاه به مردم در سینما حین تماشاکردن فیلم، دست بردن در کیسه‌ی حبوبات، شکستن لایه‌ی بالایی دسر و انداختن سنگ در آب می‌شود. بعد از اتفاق اصلی داستان اما همه چیز تغییر می‌کند. بر اثر اتفاق، وی جعبه‌ای را می‌یابد که گنجینه‌ی اسباب‌بازی‌های کودکی است که ۴٠ سال پیش در جایی از خانه پنهان کرده است. یافتن صاحب این جعبه و خوشحالی وی، حسی در آملی ایجاد می‌کند که زمینه‌ای است که در آن در جست و جوی یک ناشناخته خود را بیابد. آخرین کسی که آملی می‌یابد فردی است که عکس‌های بد افتاده‌ی مردم را در جلوی یک کیوسک عکاسی جمع‌آوری کرده و از آن‌ها یک کلکسیون می‌‌سازد. این فرد پسری است که تکرار بیش از حد عکس یک مرد کچل برای او یک معما شده است و آن شخص کسی نیست جز تعمیرکار دستگاه. آملی که صاحب عکس را کشف می‌کند دستگاه را عامدانه خراب کرده و به تعمیرکار خبر داده و در همان لحظه هم با آن پسر جلوی کیوسک عکاسی قرار می‌گذارد و صاحب آن عکس رازگونه، کشف می‌شود. این یکی از کارهایی است که آملی بعد از لذت بخشیدن به فرد صاحب گنجینه انجام می‌دهد، اما تنها کار وی نیست. پسر کلکسیون جمع کن گمشده‌ی وی است زیرا او نیز در این کلکسیون همانند آملی یک گمشده دارد و یافتن‌اش را به دست اتفاقات سپرده است. هر چند زندگی آملی پولان پرشکوه است اما به همان اندازه او قربانی برنامه‌های لایتغیر پدر و مادر و جامعه‌اش است و برای مقابله با این خشک اندیشی، خود را به سیل حوادث می‌سپارد.

مطالب مرتبط

سکوت قندهار

 «بررسی وضعیت کارگران پناه‌جو در ترکیه»

$
0
0

بهرنگ زندی-شادیار عمرانی/ رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014-09-05-MAJALEA-KAREGAR-BehranhShadyar-07-Turkey.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

روز چهارشنبه ١٢ شهریور همه کارگران بازداشتی معدن سنگ آهن بافق آزاد شدند. همچنین به دنبال قول مساعدی که مسئولان مرتبط داده بودند، کارگران معدن بافق پس از ۱۶ روز اعتصاب به سر کار خود بازگشتند. روز سه‌شنبه دو کارگر، و هفته گذشته یک نفر دیگر آزاد شدند و با آزادی شش کارگر دیگر که چهارشنبه صورت گرفت همه کارگران بازداشتی آزاد شده‌اند. بیش از دو هفته پیش و با دستگیری چند کارگر معدن سنگ آهن بافق، دیگر کارگران دست به اعتصاب زدند و اعلام کردند تا آزادی همکارانشان به کار بازنمی‌گردند. این اعتصاب با تجمع‌های اعتراضی کارگران و برخی از خانواده‌های آنان همراه بود و حضور یگان ویژه پلیس را نیز به دنبال داشت.

محمدرضا بقائیان نماینده کارگران ایران در شورای‌عالی کار در تشریح اهم موضوعات جلسه «کمیسیون سه جانبه ملی» عنوان کرد:«طبق آمار ارائه شده توسط وزارت کار تنها ۷درصد از کارگران به‌صورت «قرارداد رسمی» مشغول فعالیت‌اند و ۹۳درصد باقیمانده در قالب دیگر قرارداد‌های موقت مشغول به‌کارند.»با در نظرداشتن این آمار رسمی چنان‌چه طرح «امنیت شغلی برای کارگر و امنیت سرمایه‌گذاری کارفرما» با هدف ظاهری «حذف قراردادهای موقت کارگران» اجرا شود، تبصره‌های ۱و ۲ماده ۲۷قانون کار نیز حذف خواهد شد.

کارگران شرکت معدنی واقع در ساسکا تون که بزرگترین معدن اورانیوم در جهان‌ است و نیز کارگران کارخانه کی لیک از روز ١٠ شهریور اعتصابات خود را آغاز کردند. شرکت و اتحادیه کارگری طبق قانون کار کانادا در ماه ژوئیه با یکدیگر در این خصوص به توافق رسیدند. شرکت کامکو اعلام کرد که احتمالن این اعتصاب کارگری بر روی تعهدات تحویل اورانیوم شرکت در سال جاری تأثیری نخواهد گذاشت. در حال حاضر ۵٣۵ کارگر عضو اتحادیه در دو معدن فعالیت می کنند. قیمتهای اورانیوم اخیرن رو به کاهش گذاشته و به پایین ترین سطح خود رسیده و ٣١ دلار در هر پوند داد و ستد می شود اگرچه قیمت نقدی برای این فلز وجود ندارد. چندین سال، کانادا بزرگترین تولیدکننده اورانیوم در جهان بود و ٢٢ درصد تولید جهانی این ماده را در اختیار داشت اما در حال حاضر قزاقستان جایگاه نخست را گرفته است. هم اکنون بیشترین تولید اورانیوم کانادا مربوط به معدن مک آرتور ریور است.

11

کارگران بافق

اعضای خانواده بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی در اعتراض به وضعیت بسیار خطرناکی که بهنام در آن قرار دارد تصمیم گرفته اند از روز سه شنبه ۱۱ شهریور به صورت دست جمعی دست به اعتصاب غذای نامحدود بزنند.بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و کودکان بعد از ٩٧ روز بازداشت در سلول انفرادی بند ٢٠٩ اوین در پی حمله ماموران این زندان به بند ٣۵٠، به دلیل انتقال به بند یک زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده است.

رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که حدود دو سال پیش از ناحیه مهره­های گردن مورد جراحی قرار گرفته بود یکبار دیگر در روز سه شنبه یازدهم شهریور ماه از قسمت مهره­های کمر مورد عمل جراحی سنگین دیگری قرار گرفت. رضا شهابی  به هنگام دستگیری و انتقال به زندان اوین به علت ضربات ماموران دستگیر کننده از ناحیه مهره­های کمر و گردن شدیدا مصدوم شده و در تمام مدت زندان متحمل دردهای کشنده ناشی از این ضربات بوده و علاوه بر آن به علت شرایط اسفناک غیر بهداشتی و نامناسب زندان به بیماری­های دستگاه گوارشی نیز مبتلا شده است.

در پی فراخوان اتحادیه کارگری، کارکنان شرکت راه‌آهن آلمان روز دوشنبه به مدت سه ساعت دست از کار کشیدند. بن‌بست مذاکرات بین نمایندگان اتحادیه و کارفرمایان دلیل این اعتصاب اعلام شده است. لازم به یادآوری است، کارکنان راه‌آهن خواهان بهبود شرایط کار و افزایش حقوق هستند.

شرکت پیلباراآیرون توسط وزارت معادن و نفت استرالیای‌غربی در ارتباط با مرگ برنت‌گلو در سال ۲۰۱۱ متهم شد. این مرد اهل کنینگ واله در سال ۱۳۹۰ (۱۶ اوت) هنگامی‌که در حال کار بر روی لودر در معدن بروکمان ۲ ریوتینتو در پیلبارا بود، کشته شد. اکنون شرکت پیلبارا آیرون که زیرمجموعه ریوتینتو است بر اساس قانون ایمنی معادن و بازرسی متهم شده که در ایجاد یک محیط کار ایمن کوتاهی کرده است.

لازم به یادآوری است، مهم‌ترین منطقه تولیدکننده سنگ‌آهن در جهان منطقه پیلبارا در غرب استرالیا است که بزرگ‌ترین ذخایر سنگ‌آهن جهان را دارد.

majalekargar

حوادث کار در هفته‌ای که گذشت

بر اثر وقوع انفجار شیلنگ گاز در سکوی گازی فاز ۱۶ بندر «دیر»، یک کارگر کشته شد. این حادثه حوالی یکشنبه هفته جاری در یکی از سکو‌های بندر دیر رخ داده است.

اوایل سخت بود، سردرگم در این ترمینال و آن پارک! پول توی جیب رابطه‌ی عجیبی با اعتماد به‌نفس دارد. اگر یک پاپاسی در جیبت نیست، یعنی اعتماد‌به‌نفسی نداری. این پول توی جیب رابطه‌ی عجیبی هم با ادامه‌ی حیات تو دارد. می‌تواند تعیین کند که زنده‌ می‌مانی یا نه! البته همه جای دنیا همین‌گونه است. آقا به من یک چیزبرگر مخصوص بده، باید کمی صادق باشی و اولش بگویی که پول ندارم، لطفن با سس خردل و نان کنجدی، ولی من روزنامه‌نگارم و در ایران بروبیایی داشتم، فقط پول پرداخت این همبرگر را ندارم و الان هم به شدت گرسنه‌ام. این صحنه را من یک‌بار در استانبول دیدم، فکر می‌کردم که طرف یک تخته کم دارد. صداهایی مکرر خنده و قهقه‌های گارسون‌های سالن مک‌دونالد می‌آمد، سرش را پایین انداخت و از آن‌جا رفت. روز اولی که به کاستامونو رسیدم، یک‌مقدار پول همراهم بود. کاری برایم پیدا شد و به سراغ آن رفتم. یک مرد چاق بود که مدام آب‌جو می‌خورد و فحش می‌داد، با آن‌که ترکی بلد نبودم اما می‌دانستم که دارد بد‌وبیراه می‌گوید. یک بیل دستم داد و گفت شروع کن این خاک‌اره‌ها را داخل این سبد بریز، هم‌زمان یک شیلنگ آب هم دستش بود و روی خاک‌اره‌ها می‌ریخت که سنگین شود. سبد را سریع پر کردم و بر روی دوشم گذاشتم، باید آن را در کامیونی که باربر آن حدود دو متر از زمین ارتفاع داشت خالی می‌کردم. برای رسیدن به باربر تخت الواری را با عرض ۴٠ سانتیمتر تعبیه کرده بودند تا از روی آن رد شوی و بارت را خالی کنی. بار اول موفق بودم در سبد دوم چنان در وسط راه به زمین خوردم که با خاک‌اره در وسط کارگاه دفن شدم. درجا به‌خاطر این زمین خوردن از آن‌جا اخراج شدم و بر سر کار بعدی رفتم. خیلی‌ها بودند که این کار را با جان‌ودل انجام می‌دادند و چه رقابتی برای تصاحب کرسی‌های خالی بیل‌زدن و سبد ١٠٠ کیلویی خاک‌اره را حمل کردن در جریان بود.

این گوشه‌ای از خاطرات کار من در ترکیه بود. روابط کاروسرمایه در ترکیه برای خود شهروندان و کارگران ترک بسیار ضدانسانی‌ست. چند وقت پیش بود که صدها کارگر در معدن سوما با کم‌ترین دستمزد کشته شدند و هیچ‌کس مسئولیت مرگ آن‌ها را بر عهده نگرفت. مگر می‌توان حمله‌ی پلیس ترکیه به کارخانه‌ی گریف را که بیش از دو ما تحت کنترل کارگران بود فراموش کرد و یا کارگران یاتاقان در آنکارا که جلوی اداره خصوصی سازی تجمع کردند و با ماشین آب‌پاش استقبال شدند.

وضعیت کارگران پناه‌جو که به دلایل مختلف وارد ترکیه می‌شوند از کارگران ترکیه تراژیک‌تر است. کارگران پناه‌جو در همان کارت‌شناسایی که برایشان صادر می‌شود، درج شده است که حق کار ندارند. حق بیمه و تشکیل اتحادیه و عضویت در آن و یا حتی شکایت از کارفرما هم بماند که کلن نباید از آن حرفی زد. دستمزدهایی پایین و مشاغلی هم‌چون کار ساختمانی، باربری در بازار میوه، ظرف‌شویی و نظافت چی عمومن وجوه مشترک پناه‌جویان کارگر را در ترکیه تشکیل می‌دهد. روزنامه‌نگار، کاریکاتوریست، فعال حقوق کودکان، نویسنده و هرکسی باشی در ترکیه به‌عنوان پناه‌جو و یا پناهنده مهم نیست، مهم این است که بتوانی زنده بمانی. علی رسولی از شاعران داخل ایران که به تازگی به ترکیه آمده است و به کمیسارای عالی پناهندگان پناهنده شده است از وضعیت کاری و کارش در ساختمان‌سازی می‌گوید:

علی رسولی:« من به مدت ۴٠ روز کار ساختمانی می‌کردم. میزان سختی کاری که در این‌جا بود، خیلی خیلی بیش‌تر از میزان سختی بود که در ایران موجود است. یعنی هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ جسمانی میزان سختی که در این‌جاست با هیچ‌حایی قابل‌مقایسه نیست.

rasoli

علی رسولی

معمولن وقتی که می‌دانند که تو از چه کشوری می‌آیی، مثلن از ایران یا افغانستان، میزان فشاری که بر روی کارگر هست خیلی بیش‌تر از کارگرانی‌ست که در ترکیه هستند. پولی که کارگران ایرانی دریافت می‌کنند خیلی کم‌تر از میزان پولی‌ست که کارگران ترک دریافت می‌کنند. می‌توان گفت که تا ١۵ لیر یا ٢٠ لیر کم‌تر دریافت می‌کنند. سختی کار هم از لحاظ آب‌وهوا خیلی ملموس بود. رفتار کارفرما‌ها هم اصلن خوب نیست و اصلن نمی‌فهمند که تو پناهنده و غربی هستی و دست‌شان باز است و هر کاری که دل‌شان بخواهد انجام می‌دهند. حق شکایت هم به پلیس ندارید چون کار کردن در ترکیه قاچاق است. من از ساعت ٧:٣٠ صبح یرکار می‌رفتم و تا ساعت ۵:٣٠ بعدازظهر و گاهی اوقات هم تا ساعت ۶:٠٠ کار می‌کردم.  ما که می‌رفتیم اول از همه ملات می‌گرفتیم و بعد این ملات‌ها را با سطل‌های بزرگ که ٣٠ کیلویی بود یا قرقره به بالا می‌بردیم. و بعد تمیزکاری همان‌جایی که در آن‌جا کار می‌کردیم.»

مادح نظری روزنامه‌نگار و پناهنده در ترکیه در مورد وضعیت کارگران پناه‌جو این‌گونه توضیح می‌دهد:

مادح نظری:« من این‌جا خودم پناه‌جو هستم و تجربه‌ی کارکردن در بازار ترکیه را دارم.  به‌عنوان نمونه یک کارگر ساده در صنعت رستوران در کشوری مانند آمریکا بابت هر یک ساعت کاری که انجام می‌دهد معمولن ١٠ دلار حداقل حق‌الزحمه به او می‌دهند که حتی اخرین هم یک اعتراضات گسترده‌ای فست‌فودها در آمریکا انجام داده‌اند که این ١٠ دلار را به ١۵ دلار برسانند آن هم برای ٨ ساعت در روز،۵ روز در هفته و ۴٠ ساعت در هفته، یعنی برای این مجموع آن‌ها برای هر یک ساعت کارشان ١٠ دلار می‌گیرند. در صنایع دیگری در آمریکا دلیل اعتراض‌شان این بود که آن‌ها حداقل ١٨ دلار در روز هرکارگر ساده دریافت می‌کند و به خاطر این اعتراض کردند. در حالی که ما در ترکیه الان در خوشبینانه‌ترین حالت هر کارگر ساده روزانه ٣٠ لیر و به عبارتی ١٣ دلار برای تمام روز که معمولن تا ١٢ ساعت کاری را شامل می‌شود دستمزد دریافت می‌کند. یعنی یک کارگر ساده در ترکیه هر ساعت یک دلار دریافت می‌کند. این برای کاری‌ست که بسیار طاقت‌فرسا و خطرناک هم هست. کسانی که تجربه‌ی کافی در ترکیه را دارند می‌دانند که واقعن کارشان سخت است و طاقت‌فرسا است و ما هم چون به‌عبارتی خارجی هستیم، این‌ها حقوق کارگران را که برای یک کارگر ترک در نظر می‌گیرند، برای ما تبعیض و بسیار شرایط سخت‌تری فراهم می‌کنند. کارگران در ترکیه هفته‌ای ۶ روز کار می‌کنند، بابت ٧٢ ساعت در هفته یعنی خارج از نرم‌های جهانی‌ست. در بعضی از روزها، مثلن اگر یک‌شنبه هم تعطیل باشد، یک‌شنبه را هم کار می‌کنند. در حالی‌که ۴٠ ساعت در هفته نرم ساعت کاری‌ست. ٢٠ قیقه برای نهار و ٢ تا ۵ دقیقه برای چاشت چای و عصر و در مجموع ٣٠ دقیقه یعنی نیم‌ساعت برای یک کار ١٢ ساعته در روز که بیش‌تر هم سرپایی است یعنی شما اجازه‌ی نشست هم سر کار ندارید. این شرایط را شاید کسی هم باور نکند ولی واقعن در ترکیه به همین صورت است.

m

مادح نظری

بیمه‌ی درمانی سرپایی برای پناه‌جویان محدود است و پناه‌جویان کارگر اگر در حین کار حادثه‌ای برای آن‌ها اتفاق بیفتد، معمولن بیمه‌ی حوادث کار هم وجود ندارد و یا اگر هم باشد خیلی محدود است و درصد عمده‌ای از مخارج سنگین درمان را خود پناه‌جو باید پرداخت کند. ما در ترکیه کسانی را داشتیم که برای تخلیه‌ی بار میوه و یا باربری میدان‌بار به مدت ٣ سال هر شب از ساعت ٢ بامداد تا ٢ بعدازظهر سر کار می رفت، آن هم بدون حقوق‌ومزایای یک کارگر واقعی. به نظر من ائتلاف و تشکیل اتحادیه کارگری پناه‌جویی برای پناه‌جویانی که در ترکیه کار می‌کنند وجود ندارد تا پناه‌جویان کارگری هم بتوانند مطالبات‌شان را مطرح بکنند. حتی رسانه و رادیو و سایتی هم در کار نیست تا بتواند صدای این کارگران را به گوش جهانیان برساند. همه‌ی پناه‌جویانی که در ترکیه بودند و الان هم هستند می‌دانند که کمیسارای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و حتا دولت ترکیه و نهادهای یاری‌رسان مردی که بیش‌تر هویت دینی دارند و با تبعیض عمل می‌کنند، حمایتی از پناه‌جویان نمی‌کنند. این یک حقیقت است و روز‌به‌روز شرایط کارگران پناه‌جور را در ترکیه سخت‌تر می‌کند.

کاوه طاهری روزنامه‌نگار نظر دیگری دارد و معتقد است که مقصر اصلی در وضعیت پناه‌جویان، کمیسارای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد است:

کاوه طاهری:«وضعیت کار پناهجویان در ترکیه خیلی وخیم است و از هیچ‌گونه حقوقی برخوردار نیستند. بیمه‌ی کار ندارند، هیچ گونه امنیت شغلی ندارند. کارهایی که این جا انجام می‌دهند مثل کار در رستوران، ظرف‌شویی، یا کار در کارخانه‌ها، کارهای سنگینی که با اسید سر و کار دارد و هیچ گونه آسایش و امنیتی ندارند. حقوقی که دریافت می‌کنند خیلی پایین‌تر از آن حدی است که باید باشد. نصف خود شهروندان ترک حقوق دریافت می‌کنند. برخوردها هم خیلی مناسب نیست زیرا هیچ‌گونه حمایتی از طرف دولت و یا اداره‌ی کار و یا حتا سازمان ملل نمی‌شوند. در وحله‌ی اول به جای این‌که ما نگاه‌مان به سمت کارفرمایان ترکیه برود یا دولت ترکیه اولین مرجعی که زیر سوال می رود سازمان ملل است که به هیچ کدام از وظایف بدیهی خودش عمل نمی‌کند.

k

کاوه طاهری

من نزدیک به دو ماه در یک کارگاه مبل‌سازی کار می‌کردم از ساعت ٨ صبح تا ٧ شب کار می‌کردم. بدون هیچ استراحتی. فقط پانزده دقیقه وقت ناهار داشتیم. به من روزی ٣٠ لیر حقوق می‌دادند. همان کاری را که من انجام می‌دادم کارگر ترک در آن‌جا با روزی ٧٠ لیر همراه مزایا انجام می‌داد. هر زمان که ما به اجبار اضافه کاری می‌ایستیم و اضافه کاری بر اساس قوانین خودشان دو برابر دستمزد در روز عادی محسوب می‌شود. اما معمولن سعی می‌کنند که این پول را به نوعی کمتر پرداخت کنند یا حتا حقوق شما را ندهند. الان چند روز است که من آن کار را ترک کرده‌ام و در رستورانی مشغول ظرف‌شویی هستم. این‌جا هم همان ٣٠ لیر دست‌مزد می‌گیرم ولی ساعت کاری ٢ساعت کمتر است یعنی روزی ١٠ ساعت کار می‌کنم.»

لاله محمدی فعال حقوق کودک و فعال کارگری ساکن در ترکیه از وضعیت کارگران زن پناه‌جو می‌گوید:

لاله محمدی: « مدت یک سال و سه ماه است که به عنوان پناهجو در ترکیه زندگی می‌کنم. بنا به شرایط سخت مالی که ما پناه‌جویان در این‌جا با آن مواجه هستیم مجبوریم علی‌رغم این‌که ممنوعیت کار برای پناه‌جوها در این‌جا هست تن به یک سری کارهایی بدهیم که هم فضا و هم دست‌مزدشان اصلن مناسب نیست. من به عنوان یک زن بالطبع با مشکلات خاص خودم در فضای کار مواجه هستم. ناگفته نماند که راسیسم و نژادپرستی در فضای کار واقعن بیداد می‌کند. بماند که در جامعه‌ی ترکیه تا چه حد این مشهود است ولی مشخصن در فضای کاری که ما در آن مشغول به کار هستیم این قضیه کاملن مشهود است. به عنوان مثال کارفرما از من می‌خواهد که پیش مشتری به هیچ عنوان به زبان مادری خودم صحبت نکنم و باید آن قدر به زبان ترکی تسلط داشته باشم که بتوانم مشتری را راه بیندازم. در کارهای دیگر هم دوستان ما با این مشکل مواجه هستند. یعنی وقتی کسی از بیرون وارد آن فضا می‌شود نباید به هیچ وجه متوجه شود که تو مثلن ایرانی یا افغان هستی. مشکلات دیگری مثلن پیشنهادات بی‌شرمانه‌ای که می‌شود یا نگاه‌ها و حرف‌های آزاردهنده‌ای که به هر حال رد و بدل می‌شود نیز وجود دارد.

laleh

لاله محمدی

از همه‌ی این‌ها که بگذریم دست‌مزد بسیار کم و ناچیزی که در مقابل ١٠ تا ١٢ ساعت کار به ما پناه‌جویان به عنوان کارگر می‌دهند هم در واقع یک مساله‌ی اصلی است که ما پناه‌جویان با آن مواجه هستیم. خود کارگران ترک یک ساعت، وقت ناهار دارند ساعت کاری آن‌ها هم ٨ تا ١٠ ساعت است ولی ما کارگرهای پناه‌جو یا پناه‌جویان کارگر مجبوریم که سر یک ربع استراحت کنیم، غذا بخوریم و دوباره به کار برگردیم.»

سهیل اکبرپور کاریکاتوریست و پناه‌جو در ترکیه وضعیت کارگران پناه‌جو و کار کردن در ترکیه را این‌گونه توضیح می دهد:

سهیل اکبرپور: «در این‌جا به کار سیاه می‌گویند کار قاچاق. کاری که نیازی به اجازه از دولت نداشته باشد. همین‌طور بیمه‌ی رسمی نخواهد. مثل کار انشاعات یا ساختمان، پاکت‌چی‌گری، نظافت، کارهایی که زیاد در جلوی چشم نباشد تا کسی که به عنوان مامور بیمه می‌آید نپرسد که او بیمه دارد یا نه. دستمزدها از پایین‌ترین دست‌مزد یعنی روزی ٢۵ لیر شروع می‌شود تا بالاترین دستمزدی که به خارجی می‌دهند یعنی روزی ۴٠ لیر. من خودم در کار انشاعات یعنی ساختمان رفته‌ام مثل بنایی، نقاشی، داربست، رنگ بنا، در رستوران هم به عنوان سرویس رایگان کار کردم و غذاها را به درب منازل تحویل می‌دادم. در نظافت هم کار کردم تا در نانوایی. رفتار کارفرما به دلیل این‌که ما کارگر قاچاق هستیم و بدون مجوز برایش کار می‌کنیم نمی‌توانیم بگوییم خوب بود. او به نسبت هوای ما را داشت اما کمترین حقوق را به ما می‌داد، دوست داشت دائمن حس صاحب بودن را به ما بگوید یعنی طوری که گویا ما برده‌ی او هستیم جوری که اگر از پیش او برویم نمی‌توانیم جای دیگری کار پیدا کنیم. یعنی ما را استثمار می‌کرد. فیکس ساعت کار ترکیه ١٢ ساعت است. یعنی خود شهروندان ترکیه هم ١٢ ساعت کار می‌کنند. این ١٢ ساعت می‌تواند از ٨ صبح تا ٨ شب باشد می‌تواند از ١٢ ظهر تا ١٢ شب باشد.

s

سهیل اکبرپور

یعنی کمترین ساعتی که شما می‌توانید کار کنید ١٢ ساعت است. ولی کسی که قاچاق باشد و ایزین نداشته باشد یعنی اجازه‌ی کار نداشته باشد ساعت کاری طولانی‌تری دارد مثلن ١۵ ساعت یا ١۴ ساعت. این بستگی به کاری دارد که انجام می‌دهد.»

منصور فتحی فعال سیاسی که به مدت ١٠ سال است در ترکیه به سر می‌برد شرایط کار کردن در ترکیه را این‌گونه توضیح می دهد:

منصور فتحی: « من پناهنده‌ای ایرانی هستم که از ٢٠٠۵ در ترکیه هستم. پناه‌جویان در ترکیه  وقتی می‌خواهند کار کنند، اجازه‌ی کار ندارند. در کارت شناسایی‌ای که برایم صادر کرده‌اند ذکر شده که این شخص اجازه‌ی کار ندارد. وقتی که می‌خواهم کار کنم باید اجازه‌ی کار بگیرم. این‌ها به صورت قانونی وجود دارد ولی به صورت عملی سخت است زیرا چون پناهنده‌ای که می‌خواهد کار کند اولن باید حداقل اجازه‌ی اقامت داشته باشد. با شرایطی که برای سوریه پیش آمده پناهنده‌ای که وارد ترکیه می‌شود حداقل سه سال مراحل پناهندگی‌اش طول می‌کشد. علاوه بر اقامت چند چیز دیگر هم لازم است. باید صاحب‌کاری را پیدا کنی که این کار را به تو بدهد. صاحب‌کار باید به دولت یا اداره‌ی کار توضیح دهد که به چه دلیلی می‌خواهد تو را استخدام کند. ظرف دو هفته در کل ترکیه برای کاری که می‌خواهی استخدام شوی نباید از شهروندان ترکیه برای استخدام در این کار باشند. یعنی اولویت برای آن‌ها شهروندان خودشان است. این به صورت عملی خیلی سخت است که تو باید وارد پروسه‌ی بوروکراتیک شوی، طول می‌کشد و زمان‌بر است. من خودم از دوستان و کسانی که می‌شناسم کسی به صورت قانونی کار کند. در نتیجه مجبور است به طور غیرقانونی یا همان قاچاق کار کند. این هم شرایط را برای پناهندگی سخت‌تر می‌کند. چون زیر حداقل دست‌مزدی که در ترکیه مشخص شده کار می‌کند.

m

منصور فتحی

حتا گاهی آن دست‌مزد را هم به تو نمی‌دهند. من خودم از صبح که بلند می‌شوم تا ساعت ٧ عصر کار می‌کنم یعنی نزدیک به ١۴ ساعت. حداقل دست‌مزد به تو تعلق نمی‌گیرد، بیشتر هم کار می‌کنی، بعضی وقت‌ها همان حداقل دست‌مزد را هم به تو نمی‌دهند. حق برخورداری از بیمه نداری. در تعطیلات رسمی باید کار کنی. مثلن روز جهانی کارگر باید از جایی که کار می‌کنم اجازه بگیرم. در حالی که به طور قانونی در ترکیه این روز تعطیل است اما برای کسانی که در ترکیه به صورت غیر قانونی کار می‌کنند تعطیلی وجود ندارد. با وجود بیکاری در ترکیه کار پیدا کردن هم بسیار سخت است.»

مطالب مرتبط

اعتصاب کارگران معدن بافق تاریخی شد

«از نگرانی برای قمه‌کشی فردوسی‌پور تا پیشنهاد بی‌شرمانه»

$
0
0

مسیب سروندی / رادیو کوچه

هم‌راه شما خواهیم بود با چهلمین برنامه زیر یه خم از رادیو  کوچه و در این برنامه به موضوع ماست‌مالی کردن کارت‌های پایان‌خدمت جعلی و هم‌چنین نگرانی آقای «مایلی‌کهن» از قمه‌کشی «فردوسی‌پور» خواهیم پرداخت.

برای شنیدن اخبار کامل فایل صوتی را بشنوید.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140905-zir-ye-kham-40-mosayeb-sarvandi.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

«گفتند پنجاه میلیون بده تا مشکل سربازی‌ات را حل کنیم»

دروازه‌بان تیم فوتبال ملوان گفت: دو سال پیش به من پیشنهاد کردند پنجاه میلیون بده تا مشکل سربازی‌ات را حل کنیم.

«سیدحسین حسینی» در گفت‌وگو با فارس، در مورد تساوی یک بر یک مقابل سپاهان گفت: بازی سختی بود، ما دو هفته خوب نتیجه نگرفته بودیم و خدا را شکر توانستیم با یک امتیاز از اصفهان برگردیم. سپاهان تیم خیلی خوبی است و در نیمه دوم به ما خیلی فشار آورد. تمامی بازیکنان ملوان با تمام وجود بازی کردند و همه زحمت کشیدند و «رافخایی» هم در خط حمله بسیار خوب بازی کرد و گل مساوی را زد.

وی در مورد دلیل غیبتش در تیم‌ملی امید گفت: در زمان «علیرضا منصوریان» عضو تیم بودم. برای این تیم صحبت‌هایی هم شده بود که دوباره به تیم امید دعوت شوم و قرار بود بین من و «بیرانوند» یکی به تیم امید برود، اما در نهایت تصمیم گرفته شد دروازه‌بان‌هایی که در تیم هستند هم‌راه تیم به بازی‌های آسیایی بروند.

وی در مورد شرایط آینده‌اش در فوتبال گفت: من دو سال باید در ملوان سربازی خود را بگذرانم بنابراین فصل آینده هم سربازم و باید در ملوان حضور داشته باشم و با توجه به این‌که یک فصل دیگر با استقلال قرارداد دارم باید به استقلال بروم. باید از «امیر قلعه‌نویی» هم خیلی تشکر کنم او از من خواست که بمانم و در تیم تلاش کنم اما به خاطر شرایط خدمت سربازی مجبور به جدایی شدم. در روزهای آخر خیلی استرس گواهی تحصیلی برای خدمتم را داشتم خوش‌بختانه همه چیز به خوبی پیش رفت و من دو فصل دیگر به استقلال برمی‌گردم.

وی در مورد این‌که جنجال کارت پایان خدمت در فوتبال ایران حواشی زیادی ایجاد کرد و آیا به او هم پیشنهاد دریافت کارت پایان‌خدمت در قبال پول را داده بودند، گفت: بله دو سال پیش به من پیشنهاد شد پنجاه میلیون تومان بده تا مشکل سربازی‌ات را درست کنیم اما من مشورت کردم و همه به من گفتند چنین کاری نکن و به خدمت سربازی برو و من هم انتخاب عاقلانه‌ای داشتم و خوشحالم که به ملوان آمدم.

h

وی در مورد این‌که این پیشنهاد از سوی چه کسانی به او شده بود، گفت: از سوی افرادی غریبه که اصلن نمی‌شناختمشان.

«لیدزیونایتد خواهان کی‌روش شد»

باشگاه دسته اولی «لیدز یونایتد» برای به خدمت گرفتن «کارلوس کی‌روش» ابراز تمایل کرد.

به گزارش ایسنا، «کارلوس کی‌روش» پرتغالی در جام‌جهانی برزیل روی نیمکت ایران نشست ولی تاکنون مذاکرات او با فدراسیون فوتبال ایران به سرانجام نرسیده و هنوز قرارداد او امضا نشده است.

روزنامه میرر انگلیس خبر داد باشگاه لیدزیونایتد به دنبال جذب کارلوس‌ کی‌روش سرمربی پرتغالی تیم‌ملی ایران است. کی‌روش که سال‌ها در کنار سر «الکس فرگوسن» کار کرد جانشین «دیو هاکدایو» خواهد شد که تنها شش بازی روی نیمکت لیدز نشست. اگر کی‌روش به عنوان لیدزیونایتد انتخاب شود نهمین سرمربی این باشگاه در ١٠ سال اخیر خواهد بود.

کارلوس کی‌روش در جام‌جهانی برزیل روی نیمکت ایران بود اما هنوز قراردادش را با فدراسیون فوتبال ایران تمدید نکرده است. این مربی پرتغالی سابقه کار در رئال‌مادرید، تیم‌ملی پرتغال و آفریقای جنوبی را در کارنامه خود دارد.

باشگاه لیدز تلاش می‌کند تا خودش را به لیگ‌برتر انگلیس برساند و به همین منظور به دنبال جذب کی‌روش است که سال‌ها در لیگ‌برتر در کنار فرگوسن کار کرده است.

«مالکان جدید استقلال و پرسپولیس مشخص می‌شوند»

«امیررضا خادم» زمستان از نحوه فروش و زمان مشخص شدن مالکین جدید استقلال و پرسپولیس خبر داد.

به گزارش ایسنا، در حالی وزیر دادگستری اعلام کرده که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تا ماه آینده به فروش می‌رسند که اسپانسرهای این دو تیم تا پایان فصل با آن‌ها قرارداد دارند.

امیررضا خادم، نماینده تام‌الاختیار وزارت ورزش در امر خصوصی سازی این دو باشگاه درباره این رابطه به ایسنا گفت: در جلسه‌ای که به سه وزیر و مسوولان این دو باشگاه درباره خصوصی‌سازی داشتیم، به جمع‌بندی نهایی رسیدیم که یک ماه تا یک ماه و نیم آینده حسابرسی‌های این دو باشگاه به پایان برسد و بعد از آن شورای قیمت‌گذاری درباره قیمت نهایی پرسپولیس و استقلال تصمیم بگیرد.

او ادامه داد: فکر می‌کنم تا اواخر پاییز همه چیز مشخص می‌شود و دو باشگاه آماده فروش به بخش خصوصی خواهند شد. پس از آن نیز شرایط برای برگزاری مزایده مهیا می‌شود و به نظر من تا زمستان مالکین استقلال و پرسپولیس مشخص خواهند شد.

khadem

خادم در پاسخ به این سوال که وضعیت اسپانسرها چه‌طور خواهد شد گفت: طبق توافقی که با سازمان خصوصی‌سازی داشته‌ایم و با توجه به این‌که قرارداد با اسپانسرها یک فصل است، اسپانسرهای استقلال و پرسپولیس تا پایان این فصل کارشان را ادامه می‌دهند. مگر این‌که خود این مالکین از اسپانسرها باشند یا این‌که اسپانسرها با مالکین جدید تفاهم‌نامه‌ها یا توافقاتی داشته باشند. در غیر این صورت ما به تمام کسانی‌که می‌خواهند باشگاه‌ها را خریداری کنند اعلام کرده‌ایم که اسپانسرها تا پایان فصل قرارداد دارند.

«مایلی‌کهن: نگران قمه‌کشی این آقا هستم»   

«محمد مایلی‌کهن» که به صراحت لهجه شهرت دارد، صحبت‌های «عادل فردوسی‌پور» در برنامه نود شب گذشته را تاب نیاورد و یک‌بار دیگر سکوتش را شکست. محمد مایلی‌کهن از جمله کارشناسان و مربیان فوتبال است که وامدار گروه و جناح خاصی نیست. سرمربی سابق تیم‌ملی با همان هیجاناتی که از او سراغ داریم دست به افشاگری می‌زند. مایلی‌کهن در گفت‌و‌گوی اختصاصی با بانک ورزش، در خصوص شکایت اخیر، برنامه نود شب گذشته، «کارلوس کی‌روش» و هم‌چنین وزارت ورزش و «مهرعلیزاده» مسایلی را عنوان کرد که می‌تواند برای مخاطبان فوتبال مملکت‌مان باشد.

ماجرای شکایت اخیر از شما به کجا انجامید؟

من از زندان رفتن ترسی ندارم. نگران آن هستم که این آقا مرا با قمه نزند و‌گرنه ابایی از زندان رفتن ندارم… بالاخره نفهمیدیم این آقا آن‌جایی که نیاز باشد می‌گوید لیسانسم را از شریف گرفتم. اما موقعی که لازم باشد باید بترسیم که ما را با قمه نزند. نمی دانیم درس خواندنش در دانشگاه شریف را باور کنیم یا رفتار قیصر گونه‌اش را.

برنامه ٩٠ دیشب را دیدید؟ به نظر شما این برنامه چه‌قدر در ماندن کی‌روش تاثیرگذار عمل کرد؟

در مورد تمدید قرارداد کی‌روش باید بگویم به هر حال آنهایی که متوجه شدند، می‌دانند برنامه ٩٠ هدایت شده عمل کرد و آقای کی‌روشی‌پور (فردوسی‌پور) در یک برنامه خودجوش با یک نظرسنجی عوام‌پسند خواست تا کی‌روش را در ایران نگه دارد. شما به من بگویید کجای دنیا برای تعیین سرمربی نظرسنجی عام می‌گذارند. مگر می‌شود سرمربی تیم‌ملی را با نظرسنجی عام انتخاب کرد. در مورد سرمربی تیم‌ملی باید کارشناسان نظر بدهند نه مردم که بر اساس احساسات و عواطف نظر می‌دهند. متاسفانه کی‌روشی‌پور به طور خود‌جوش به دنبال آن بود تا کی‌روش را نگه دارد و رسانه ملی هم در جهت سیاست‌های این برنامه عمل کرد. نمی‌دانم چرا برای یک کار کاملن تخصصی نظرسنجی می‌گذارند و وقت مردم را می‌گیرند. یا خود ایشان در برنامه‌اش حمایت می‌کند یا کی‌روش با دوستان مصاحبه می‌کند و می‌گوید کار تمام شده است.

گویا صحبت‌های وزیر ورزش هم به مذاق برنامه ٩٠ و کی‌روش هم خوش نیامده؟

f

شما به من بگویید کی‌روش چه‌طور می‌تواند بگوید که چرا وزیر مصاحبه کرده است؟ ببینید کار را به کجا رسانده‌اند که وزیر مملکت ما را هم کی‌روش زیر سوال می‌برد. یکی نیست از کی‌روش بپرسد در موزامبیک به او اجازه می‌دهند در مورد رییس درجه سه یک اداره نظر بدهد؟ چه‌طور می‌شود به خودت اجازه می‌دهی در مورد وزیر ورزش صحبت کنی؟ مگر سه سال پیش همین کی‌روش به دفتر رییس سازمان تربیت‌بدنی نرفت و قراردادش را در آن‌جا امضا نکرد یا برانکو در زمان مهرعلیزاده در دفتر رییس سازمان قراردادش را امضا نکرد… کی‌روش آن زمان نمی‌دانست که پولش را دولت می‌دهد و حق نظارت بر پول‌هایی که می‌گیرد را دارد؟ شما ببینید در طول سال این آقا چند روز در ایران حضور دارد. باور کنید بیشتر از ٨٠ روز در ایران نیست.

یکی از دلایلی که می‌گویند زودتر قرارداد کی‌روش امضا شود به خاطر زمان کمی است که تا جام ملت‌ها باقی مانده.

دوستانی که می‌گویند دیر شده، مگر بازی‌ها را هم نگاه می‌کنند. خودتان در برنامه‌تان نشان دادید که خواب است… کی‌روش اگر لیگ را می‌دید نمی‌آمد برای تیم‌ملی ۴ دفاع راست دعوت کند. خسرو حیدری، پژمان منتظری، حسین ماهینی و بیت‌آشوری که از آن‌ور دنیا آوردش و روی نیمکت نشاندش. نخوردیم نون گندم اما دیدیم دست مردم. مگر می‌شود در تیم‌ملی که ٢٣ بازیکن بیشتر ندارد ۴ دفاع راست داشته باشیم و از آن‌ور دنیا بازیکن را بیاوریم و روی نیمکت بنشانیم.

اگر مربی ایرانی هم چنین شرایطی داشت، باز هم انتقاد می‌کردید؟

چه‌طور بگویم تا همه متوجه شوند که من با مربی خارجی مشکل ندارم. مگر همین تیم‌ملی بسکتبال عالی عمل نمی‌کند. به خدا قسم مربی خارجی که به مملکت‌مان خدمت کند، دستش را هم می‌بوسم. اما خداوکیلی کی‌روش کسی نیست که به فوتبال ما کمک کرده باشد. مگر نمی‌گوید لیگ ما بد است، الان هم لیگ ما همان لیگ است. پس مطمئن باشید توجهی به لیگ ما ندارد. فردا هم که در جام ملت‌ها نتیجه نگیرد می‌گوید ایراد از لیگ شما بود.

خیلی‌ها می‌گویند قرارداد کی‌روش با فوتبال ایران شبیه قرارداد ترکمانچای است.

صد رحمت به ترکمانچای. من می‌خواهم بگویم مگر زمانی که کی‌روش به ایران آمد قراردادش را چه کسی بست. مگر مسبب آن قرارداد همین آقای «ترابیان» نبود که بعدها از مدیریت روابط بین‌الملل هم عزل شد. دقیقن در قرارداد گذشته که با کی‌روش بسته شد همین ترابیان نقش داشت. الان مسوول روابط بین‌الملل فدراسیون فوتبال آقای «جمالی» است. نمی‌دانم چرا دوباره ترابیان برای عقد قرارداد با کی‌روش آورده‌اند؟ در حالی‌که فردی مثل دکتر غفاری که فردی کار‌بلد در امور بین‌الملل به حساب می‌آید و در دوران «صفایی فراهانی» رییس کمیته بین‌الملل بوده و سال‌ها در آمریکا زندگی کرده کنار می‌ماند. غفاری بر قوانین بین‌الملل و هم‌چنین زبان انگلیسی تسلط دارد اما نمی‌دانم چرا از او استفاده نمی‌شود.

به نظر شما رقمی‌ که با کی‌روش به توافق رسیده‌اند، صحیح است؟

این پول‌هایی که می‌گویند با کی‌روش بسته‌اند رو‌آبی است! باید پول‌های زیر‌آبی که به او می‌دهند را ببینید. سالی ٢٠ بلیط(First class) می‌گیرند که پولش را فدراسیون باید بدهد. حتا این بلیط‌ها نباید نوع بیزینس یا معمولی باشد فقط باید(First class) باشد. اگر الان بخواهیم چنین بلیطی تهیه کنید، فرق بلیط پرواز این آقا با نوع معمولی‌اش برای هر سفرش پنج هزار دلار است. حالا بماند که آپارتمانی که برای او گرفته‌اند، بالای میلیارد خرجش شده و بارها وسایلی که تهیه شده را نپسندیده و دوباره یک‌سری وسایل دیگر برایش تهیه کرده‌اند. می‌دانید مشکل کجاست؟ کی‌روش اصلیتی موزامبیکی دارد و موزامبیک مستعمره پرتغال بوده، او می‌خواهد هر بلایی که پرتغالی‌ها سر موزامبیک آورده است، سر ایران بیاورد. اما باید بداند که ایران کشور بزرگی است. ایران خاک دلیران است. متاسفانه بعضی از آقایان چنان صحبت می‌کنند که اگر فدراسیون یا فلان باشگاه را دو ماه به آنها بدهند، چنان و چنین می‌کنند. اما من دنبال این چیزها نیستم.

شما اگر بخواهید فنی‌تر در این‌باره صحبت کنید فکر می‌کنید کی‌روش چیزی به فوتبال ما به لحاظ فنی اضافه خواهد کرد؟

اتفاقن حرف من هم همین است. من متخصص در اموری که کار کرده‌ام، هستم. شاید هزاران عیب داشته باشم اما کسی نمی‌تواند بگوید استعدادیاب نیستم. من می‌دانم چه نگین‌های درخشانی در این فوتبال داریم. اگر قدر این استعدادها را می‌دانستیم می‌توانستیم سه تا تیم‌ملی بسازیم که از این تیم‌ملی که در جام‌‌جهانی حضور داشت، بهتر باشند. صد رحمت به ماجرای کاپیتالاسیون سال ۴٢!  کاری که کی‌روش با فوتبال ما می‌کند کمتر از آن ماجرا نیست. باز هم درود به شرف وزیر ورزش که آمد و جلوی این قضیه ایستاد.

اتفاقن خیلی‌ها می‌گویند وزیر با صحبت‌هایش استقلال فدراسیون را زیر سوال برده است.

من عاشق جوان‌های کشور هستم و در کار خود می‌دانم چه استعدادهایی داریم. اما یک سری‌ها نمی‌گذارند. متاسفانه برنامه ٩٠ دیشب طوری عمل کرد که الان به خود کی‌روشی‌پور هم شک کردم. دیشب هم به او اس ام اس دادم که نمی‌خواهم بیشتر از این در موردش صحبت کنم. همه می‌دانند من اهل خط و خطوط نیستم. من دست‌و‌پای این دولت را هم که اگر برای مردم کار کند را می‌بوسم. برای من فرقی ندارد. می‌خواهد رفسنجانی، روحانی یا خاتمی ‌باشد. همین آقای «هاشمی» وزیر بهداشت واقعن در کار خود عالمانه عمل می‌کند. کاری که خوب است را باید بگوییم خوب است. به خدا من عضو هیچ گروه و جناحی نیستم. به معنای واقعی اگر وضع مملکت خوب باشد، می‌گویم خوب است. یادم نمی‌رود چه بودم و الان کجا هستم. کشور من پول و ثروت دارد، مدیر عالم کم دارد. دوره اول و دوم به آقای «احمدی‌نژاد» به او رای دادم اما این دلیل نمی‌شود که به دوره آقای احمدی‌نژاد انتقاد نداشته باشم. من دو دوره هم به آقای خاتمی رای دادم! در دوره آقای احمدی‌نژاد بعد از شش ماه که از حضور آقای «علی‌آبادی» گذشت، گفتم اگر الان استعفا دهد، در تاریخ نامش ماندگار می‌شود.

گویا شما جلسه‌ای هم با وزیر ورزش داشته‌اید. آن جلسه باعث شد که اکنون از وزیر حمایت کنید؟

mailikohan

من وامدار هیچ شخص و جناحی نیستم. اتفاقن در جلسه‌ای که با وزیر داشتیم، حتا از او دلخور شدم. معیار من در خوب بودن یا بد بودن افراد این نیست که با من خوب هستند یا نه. اگر کسی به جامعه بدی کرده ولی با من خوب باشد، باز هم می‌گویم که بد کار کرده است. به نظر من گودرزی در رابطه با قرارداد کی‌روش باهوش عمل کرد. حرف حق می‌زند و می‌گوید بی‌جهت به کی‌روش پول داده نشود. خیلی‌ها در یک جناح هستند اما برای هم می‌زنند…

می‌شود در این رابطه بیشتر توضیح دهید؟

نمی‌خواهم از این شاخه به آن شاخه بروم. اما همین مهرعلیزاده و هاشمی‌طبا در یک جبهه بودند و در شرایطی که هاشمی‌طبا به خاطر لیاقت و شایستگی‌اش بالاترین پست بین‌المللی ورزش ایران را در IOC (کمیته بین‌المللی المپیک) داشت، مهرعلیزاده باعث شد این پست را از او و ورزش ایران بگیرند. نمی‌دانم چرا این مهرعلیزاده ورزش را ول نمی‌کند. حالا هم ول کن فدراسیون باستانی نیست. مهرعلیزاده، امیرحسینی را هم قبول ندارد. در صورتی‌که امیرحسینی عصاره ورزش است. خاطره‌ای برایتان می‌گویم تا بهتر مهرعلیزاده را بشناسید. هنگام ریاستش در سازمان تربیت‌بدنی، یک روز  به اردوی تکواندو سر می‌زند و هنگام ترک اردو دستش را روی شانه‌های بدن‌ساز تیم‌ملی تکواندو، دکتر بهرامی‌نژاد می‌گذارد و می‌گوید خدا قوت آقای ساعی! کسی که حتا‌ «هادی ساعی» را نمی‌شناسد، آن‌وقت در مورد امیرحسینی صحبت می‌کند. اگر می‌گویم گودرزی خوب عمل کرده به خاطر این است که او استاد دانشگاه تربیت‌بدنی است و در این مدت عالمانه کار کرده است و ابایی ندارد از این‌که پستش را از او بگیرند.

خیلی‌ها می‌گویند برای وزارت ورزش کسی مثل ظریف لازم است.

مثل این افراد که در دولت حضور دارند هستند کسانی که برای مردم کار می‌کنند مثل وزیر بهداشت و اقتصاد که نگران از دست دادن پست‌شان نیستند. به نظر من گودرزی تا حالا خوب کار کرده و نگران فشارهایی که وارد می‌شود، نیست. وقتی برنامه آقای کی‌روشی‌پور برای یک نفر سه بار نظرسنجی می‌گذارد، عملن می‌خواهد روی وزارت ورزش فشار بیاورد. هفته گذشته اعلام کرد یک نظرسنجی در سایت برنامه ٩٠ گذاشته که کی‌روش بماند یا برود. در بحبوحه بعد از جام‌جهانی هم برای او نظرسنجی گذاشت و این هفته هم بار دیگر یک نظرسنجی دیگر. این یعنی فشار روی وزارت ورزش…

«آزادکاران کشتی راهی تاشکند شدند»

اعضای تیم‌ملی کشتی آزاد بزرگ‌سالان ایران برای شرکت در رقابت‌های جهانی ازبکستان صبح امروز جمعه راهی شهر تاشکند شدند.

t-m

به گزارش خبرنگار مهر، اسامی ملی‌پوشان آزادکار اعزامی به این رقابت‌ها که روزهای دوشنبه و سه‌شنبه ١۶ و ١٧ شهریورماه با حضور کشتی‌گیرانی از  حدود ٨٠  کشور دنیا در سالن ژیمناستیک شهر تاشکند برگزار می‌شود،‌ به شرح زیر است:

۵٧ کیلوگرم: حسن رحیمی

۶١ کیلوگرم: مسعود اسماعیل‌پور

۶۵ کیلوگرم: سیداحمد محمدی

٧٠ کیلوگرم: مصطفی حسین‌خانی

٧۴ کیلوگرم: رضا افضلی

٨۶ کیلوگرم: محمدحسین محمدیان

٩٧ کیلوگرم: رضا یزدانی

١٢۵ کیلوگرم: کمیل قاسمی

سرمربی: رسول خادم

مربیان: رضا لایق، امیر توکلیان، اکبر دودانگه، حسین نقیبی و رسول دهقان‌نژاد

سرپرست: علی بیات

متخصص تغذیه: دکتر رامین امیر‌ساسان

پزشک: دکتر داود آزاد‌بخت

مدیر تیم‌های ملی کشتی آزاد: علیرضا رضایی

هم‌چنین برنامه این مسابقات به شرح زیر اعلام شد:

یکشنبه – ١۶/٠۶/٩٣

ساعت ١٨:٣٠ تا ١٩: وزن‌کشی اوزان ۵٧، ٧٠، ٨۶ و ١٢۵ کیلوگرم کشتی آزاد.

دوشنبه – ١٧/٠۶/٩٣

ساعت ٩ تا ١۴ و ١٩ تا ٢١: مسابقات مقدماتی، رده‌بندی و فینال اوزان ۵٧، ٧٠، ٨۶ و ١٢۵ کیلوگرم کشتی آزاد.

ساعت ١٧:٣٠ تا ١٨: وزن کشی اوزان ۶١، ۶۵، ٧۴ و ٩٧ کیلوگرم کشتی آزاد.

سه‌شنبه – ١٨/٠۶/٩٣

ساعت ٩ تا ١۴ و ١٨ تا ٢٠: مسابقات مقدماتی، رده‌بندی و فینال اوزان ۶١، ۶۵، ٧۴ و ٩٧ کیلوگرم کشتی آزاد.

«مهرعلیزاده: کفاشیان به عنوان نفر دوم خیلی به درد می‌خورد»

رییس پیشین سازمان تربیت‌بدنی گفت: کفاشیان فردی است که به عنوان نفر دوم خیلی خیلی به درد می‌خورد و کمک می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، «محسن مهرعلیزاده» در گفت‌وگو با برنامه شناسامه درباره مسایل مختلف صحبت کرد که در زیر می‌توانید بخش‌های مربوط به صحبت‌های وی درباره مسایل ورزش را بخوانید.

مجری: آقای دکتر! تازه‌ترین اخباری که از شما رصد می‌کردیم درباره وزارت‌ورزش بود. که حرف و حدیث بود که به شما پیشنهاد دادند و جزو کاندیداها بودید. البته اشخاص دیگری معرفی شدند. همه ماجرا در حد حرف و حدیث و شایعه بود یا با شما صحبت جدی هم شده بود؟

مهرعلیزاده: صحبت جدی خیر، اما عده‌ای که افرادی را کاندیدا می‌کردند در لیست کاندیدا در مقاطع مختلف اسم بنده هم بود اما درباره این‌که صحبت جدی باشد نخیر.

m

مجری: پس صحبت جدی نبوده است؟

مهرعلیزاده: نخیر.

مجری: یک خاطره گفتید از قبل بازی حساس ایران و اردن که به عمان رفته بودید مقدماتی جام 2006 بود اگر اشتباه نکنم گفتید با پادشاه اردن دیدار داشتم که خیلی استرس داشت. قصه چه بود؟ خودش پیش کشید یا شما پیش کشیدید؟

مهرعلیزاده: از کجا شما خاطره را خواندید؟ بله. من که خودم خیلی استرس داشتم واقعن.

مجری: آن بازی اگر مساوی هم می‌شد ما شانس را از دست می‌دادیم.

مهرعلیزاده: بله. ما این‌جا از اردن خورده بودیم و من از این‌جا ۴٨ ساعت زودتر برای بودن در کنار بچه‌ها و روحیه دادن به آنها رفته بودم. ما آن روز که عصر بازی بود برنامه ملاقات هم با شاه اردن و هم با ولیعهدشان و هم فکر می‌کنم با وزیر خارجه‌شان داشتیم.

به اصطلاح ملاقات رسمی بود و به عنوان معاونت رییس‌جمهور آقای «خاتمی» بود که سلام ایشان را برسانیم و تشریفات معمولی بود که عادی است.

مجری: حرف‌های دیپلماتیک؟

مهرعلیزاده: حرف‌های دیپلماتیک. ٢ دقیقه نگذشت که گفت خب امروز بازی داریم. گفتم بله ساعت چهار. گفت نظرتان چیست؟ گفتم امیدوارم بازی جوان‌مردانه‌ای باشد.

گفت ولی ما برنده می‌شویم. گفتم به امید خدا که برنده شوید. بالاخره هر کسی امیدوار است که برنده شود. ما هم امیدواریم. شاید ده دقیقه بعد ١۵ دقیقه بعد همه‌اش ادامه می‌داد که ما برنده می‌شویم می‌گفتم بله و او بازهم ادامه می‌داد.

می‌گفت ما در ایران شما را زدیم. نیم ساعت بعدش رفتیم کاخ کنار آن‌جا و با ولیعهد هم ملاقاتی داشتیم. جالب است او که دیگر اصلن مجال نداد که حرف‌های دیپلماتیک زده شود و کلامی منعقد شود و شروع کرد به گفتن این که ما بازی را می‌بریم.

گفتم بله امیدواریم. بازهم تاکید کرد که ما بازی را خواهیم برد. وزیر خارجه‌شان هم همین‌طور. بعد هم که برای رفتن به بازی عجله داشتیم و رفتیم ناهاری خوردیم و خدا را شکر که بردیم.

مجری: بعد از باخت دیگر آنها را ندیدید؟

مهرعلیزاده: نه آنها یک باکس شاهنشاهی داشتند که شاه اردن و ملکه‌شان در آن نشسته بودند و باکس دیگری هم بود به نام باکس وزرا که ما مهمان‌ها آن‌جا بودیم ما تا رسیدیم آنها خالی کرده و رفته بودند. البته وزیر ورزششان بود. و یک تبریکی به ما گفت.

مجری: ٧۶ استاندار خراسان شدید و بعد چه شد که در ٨٠ رییس سازمان تربیت‌بدنی شدید؟ سابقه ورزشی که نداشتید. داشتید؟

مهرعلیزاده: نه. لزومن که…

مجری: نه لزومن نیست اما سابقه و فنی مهندسی داشتید سابقه صنایع داشتید.

مهرعلیزاده: اگر دقت کنید در یک تفاوت عمده و اساسی هم در متن حکم با احکام قبلی وجود داشت این بود که در حکم آمده بود که شما به ریاست تربیت بدنی منصوب می‌گردید و از شما توقع دارم که نسبت به تدوین طرح جامع ورزش و اجرایی کردن آن اقدام کنید.

به عبارتی آقای خاتمی در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند و خودشان هم به من این مطلب را گفتند که من در ورزش احساس کمبودی می‌کنم و آن این است که ورزش ما فاقد یک برنامه جامع و آینده‌نگری است و به همین دلیل است که علا‌رغم هزینه کردن و توجه همواره افت‌و‌خیز دارد، زیرا بر اساس برنامه منظمی که ده سال یا بیست ساله آینده‌اش دیده شود حرکت نمی‌کند. لذا ایشان به من محبت داشتند و گفتند که تو آدم برنامه‌ریزی هستی و اصولن کار بلند‌مدت انجام می‌دهی و برنامه‌ریزی می‌کنی و در خراسان نیز کارت این‌گونه بوده است و در گذشته نیز همین‌گونه بوده است، بنابراین من از تو می‌خواهم که در ورزش مدیریت کنی تا ما در ورزش یک برنامه بلند‌مدت داشته باشیم تا این نگاه بلند‌مدت برای توسعه ورزش حاکم شود. این بود که ایشان از بنده خواستند و بنده هم تقبل کردم و در خدمتشان بودیم.

مجری: من یک سوال از آقای هاشمی‌طبا کردم و آن سوال این بود که جاذبه ورزشی برای سیاسیون چیست؟ گفت دو چیز. یکی شهرت و دیگری مسافرت خارج از کشور. شما هم همین تحلیل را دارید.

مهرعلیزاده: در مورد خودم می‌گویید؟

مجری: نه در کل آقایان سیاسی خیلی علاقه‌مند هستند رییس فدراسیونی، عضو هیات‌مدیره آبی یا قرمزی شوند.

kafashian

مهرعلیزاده: کلمه‌ای که درباره مسافرت خارج و مسوولین سیاسی زده می‌شود خیلی کارها را چیپ می‌کند.

بالاخره مسوولی با این لول و سطح مسوولیت به اندازه کافی امکانات دارد که ۴ روزی با زن و فرزندش به مسافرت خارج از کشور برود. از طرفی هر مسوولینی با این لول در حیطه کاری خودش حداقل ۴، ۵ بار فرصت سفر به خارج را دارد مثلن هرکسی که وزیری می‌شود بالاخره عضو چند مجمع بین‌المللی خواهد شد.

مجری: پس شما دلیل این رغبت را چه می‌دانید؟

مهرعلیزاده: شاید مشهور بودن یکی از دلایلش است اما من خوبش را می‌بینم و می‌گویم نافع بودن و این که دوست دارد بیاید، شاید بتواند کاری کند و کاری از دستش برآید.

مجری: شما الان فقط در فعالیت زورخانه‌ای هستید یا فعالیت دیگری هم دارید؟

مهرعلیزاده: من یکی دو فعالیت جنبی دیگر هم دارم. اولن این‌که در دانشگاه تدریس می‌کنم و از طرفی یک مجموعه‌ای است که من از بیست سال پیش به شکل افتخار برای خودم می‌دانم و امیدوارم که برای آخرتم باشد، این مجموعه‌ را بیست سال است که مدیریت می‌کنم، مجموعه‌ای است اقتصادی به نام مجموعه شاهد که متعلق به صد و بیست هزار فرزند شاهد است که اخیرن هم همسران شهدا اضافه شدند و صد و هفتاد هزار نفر شدند و سهام‌داران و سهام‌دار به شکل خصوصی هستند.

این مجموعه با یک سرمایه اهدایی ١٠ میلیونی امام در سال ۶٣ ایجاد شده است به این هدف که فرزندان شهدا که بزرگ می‌شوند بتوانند دانشگاه بروند و زندگی تشکیل دهند.

از سال ٧٣، یعنی از ٢٠ سال پیش مسوولیت این مجموعه با من است. رییس هیات‌مدیره، در مقاطعی رییس هیات‌امنا و سه سالی هم مدیر‌عاملش بوده‌ام.

مجری: اگر شما مدیر وزارت ورزش بودید برای قضیه کارلوس کی‌روش چه تصمیمی می‌گرفتید؟ بحث روز ورزشی‌ها این است. آیا تمدید می‌کرد یا نه؟

مهرعلیزاده: من اگر بودم اعلام می‌کردم که آقای فدراسیون فوتبال من هم به عنوان وزیر و هم به عنوان شهروند با انتخاب شما موافقم و انتخابتان را تبریک می‌گویم مشروط بر این‌که مبلغش را به ورزش تحمیل نکنید، چرا که در ورزش به اندازه خیلی زیادی باید در جاهای دیگر و در رشته‌های دیگر برای مردم هزینه شود.

مخالفت نمی‌کردم و حتا موافقت و تشویق هم می‌کردم اما راهی باز می‌کردم که مبلغش به بودجه ورزش تحمیل نشود زیرا در جاهای دیگر واقعن ورزش مردم به این بودجه نیاز دارند، همین ورزش‌های همگانی که مردم از بعد سلامت به آن نیاز دارند.

یکی از همین روزها فردی چون می‌دانست من در ورزش سابقه‌ای دارم زنگ زده بود و می‌گفت من پیشنهادی دارم. گفتم چه پیشنهادی؟ گفت آقا تو رو خدا به این فدراسیون فوتبال بگویید که اعلام کند هرکس که مایل است کارلوس کی‌روش را نگه داریم مبلغ ده هزار تومان بدهد.

مجری: شما پیشنهاد دادید؟

مهرعلیزاده: نه آن فرد پیشنهاد می‌کرد که شما دستتان می‌رسد به این آقایان بگویید، مردم هم قطعن می‌آیند و کمک می‌کنند و ده برابر مبلغ کی‌روش هم جمع می‌شود. گفتم من می‌گویم.

واقعن هم همین‌طور است این همه ما علاقه‌مند به فوتبال و علاقه‌مند به استقلال و پرسپولیس داریم. آیا مردم پول نمی‌دهند. پول را از مردم بگیرید و بگویید آقای وزیر به شما هم تحمیل نمی‌کنیم من رییس فدراسیون هستم و ترتیب کار را می‌دهم و مردم هم که این را می‌خواهند.

منطق هم می‌گوید که این آدم می‌تواند موفق باشد. حالا این‌قدر پول می‌خواهد، نسبت به عرف بیشتر می‌خواهد کم کنید و اگر متعادل است بدهید برود.

مجری: یک جا گفته بودید که آقای «کفاشیان» یک ذخیره الهی برای ورزش است که آمده و مانده است و باید از آن لذت ببریم.

مهرعلیزاده: واقعن؟

مجری: بله.

مهرعلیزاده: حتمن شوخی کرده‌ام. آقای کفاشیان اهل شوخی است. اما من هیچ‌وقت درباره انسانی نمی‌گویم که ذخیره الهی است. کفاشیان آدمی است که به عنوان نفر دوم خیلی خیلی به درد می‌خورد و کمک می‌کند.

من از ایشان به عنوان نفر دوم استفاده می‌کردم و انصافن نیز فردی بود که به ایشان می‌گفتی برو و این کار را برنامه‌ریزی کن و بیاور، ایشان می‌رفت و دقیق برنامه‌ریزی می‌کرد و کاملن پیگیری می‌کرد.

ولی در این موقعیت قرار گرفته تجربه جدیدی را دارد انجام می‌دهد. اما با همین خنده‌رویی و خوش‌رویی و توان اجرایی که دارد تا حالا که خوب بوده است. بعضی می‌گویند شما پایش را به ورزش باز کرده‌اید می‌گویم ایشان پایش به ورزش باز بود. اعتقاد هم به او دارم چون بچه مسلمان است.

«قرارداد کی‌روش پس از تامین هزینه برای او ایمیل می‌شود»

رییس فدراسیون فوتبال گفت: قبل از ارسال ایمیل نهایی برای کی‌روش باید هزینه‌های قرارداد با این مربی را تامین کنیم.

kirosh

«علی کفاشیان» در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، در مورد این‌که چرا هنوز پیشنهاد نهایی ایران برای قرارداد با کی‌روش ارسال نشده و پیشنهاد باشگاه لیذر به این مربی اظهار داشت: در مورد پیشنهادهای دیگر چیزی نمی‌دانم اما ما در نهایت قرارداد تنظیم شده خود را برای کی‌روش ارسال خواهیم کرد. اگر برای این کار عجله نمی‌کنیم علتش این است که ابتدا باید منابع مالی جهت قرارداد با کی‌روش را تامین کنیم و بعد از آن این کار را انجام خواهیم داد.

وی افزود: قطعن کی‌روش هم دوست دارد به ایران بیاید و با تیم‌ملی کار کند. حضور او البته باید به گونه‌ای باشد که فدراسیون فوتبال هم بتواند تعهدات مالی خود را انجام دهد.

رییس فدراسیون فوتبال درباره تیم المپیک ایران یادآور شد: به این تیم بسیار امیدوار هستیم. آنها اردویی در کشور چین خواهند داشت که مفید خواهد بود. تیم المپیک دو هدف را پیش‌رو دارد؛ ابتدا موفقیت و کسب مدال در بازی‌های آسیایی اینچئون و سپس رسیدن به المپیک ٢٠١۶ ریودوژانیرو در برزیل که تصور می‌کنم با تلاش کادرفنی و تیمی که تشکیل شده شانس بالایی برای موفقیت و رسیدن به هر دو هدف داریم.

کفاشیان تاکید کرد: تیم فعلی که به بازی‌های آسیایی می‌رود پشتوانه و بدنه اصلی تیمی خواهد شد که باید در جام‌جهانی ٢٠١٨ روسیه حاضر باشد به همین دلیل ما توجه ویژه‌ای به این تیم داریم.

وی در مورد این‌که در جشن بدرقه ورزشکاران بازی‌های آسیایی به بانوان ووشو و کبدی قول پاداش در صورت کسب مدال را داده تصریح کرد: ورزش بانوان بسیار مهم است و در صورت توجه می‌توانند مدال‌های زیادی را برای ورزش ایران به ارمغان بیاورند. من این قول را به بانوان ووشو و کبدی دادم و اگر آنها موفق شوند به آن عمل خواهم کرد. من هنوز هم به نایب‌قهرمانی فوتسال بانوان افتخار می‌کنم.

رییس فدراسیون فوتبال در مورد این‌که در صورت موفقیت تیم فوتبال المپیک به آنها چه پاداشی خواهد داد، تصریح کرد: پاداش این تیم بر عهده کمیته ملی المپیک است.

کفاشیان در پاسخ به این سوال که ایران قصد دارد میزبانی مرحله نهایی مسابقات انتخابی المپیک را کسب کند، به تسنیم گفت: ما برای دور مقدماتی و نهایی این مسابقات درخواست داده‌ایم و دو شهر تهران و مشهد را هم معرفی کرده‌ایم. در این‌باره عزم جدی داریم و می‌خواهیم در تمامی رده‌های سنی و برای تمامی مسابقات درخواست میزبانی دهیم تا میزبانی‌های مختلفی را کسب کنیم.

وی درباره بحث میزبانی جام ملت‌های آسیا در سال ٢٠١٩ یادآور شد: فکر کنم این بحث بعد از برگزاری جام ملت‌های استرالیا و به احتمال زیاد در اردیبهشت سال آینده به نتیجه برسد و آن زمان میزبان معرفی شود.

رییس فدراسیون فوتبال در پایان درباره این‌که چرا هر ساله باشگاه‌های زیادی از جام حذفی فوتبال انصراف می‌دهند، خاطرنشان کرد: فکر کنم این مشکل مربوط به هزینه ایاب‌و‌ذهاب آنها باشد که فدراسیون حاضر به کمک در این مورد به باشگاه‌ها است. این‌که برخورد جدی با تیم‌هایی که از جام‌حذفی انصراف می‌دهند داشته باشیم نیازمند بررسی بیشتری است.

«هیچ مدرک جعلی وارد فوتبال نشده است»

کارشناس مسایل حقوقی فوتبال گفت: در خصوص کارت‌های خدمت سربازی هیچ مدرک جعلی وارد فوتبال نشده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، «هوشنگ نصیرزاده» که مهمان برنامه ورزش و مردم بود در خصوص کارت‌های مشکل‌دار بعضی از بازیکنان فوتبال گفت: هیچ مدرک جعلی وارد فوتبال نشده که فدراسیون فوتبال بخواهد به خاطر آن پاسخگو باشد. کارت‌هایی که در اختیار بازیکنان است از منشا اصلی صادر شده و ارتباطی به فدراسیون فوتبال ندارد و باشگاه‌ها نیز حق ندارند علیه مدارک رسمی قیام کنند در واقع اگر هم مشکلی است مربوط به فوتبال نیست.

n

وی ادامه داد: این مدارک جعلی ارتباطی به فدراسیون فوتبال ندارد و مربوط به جای دیگری است و باشگاه‌ها نیز بر اساس مدارک قانونی و درست بازیکنان را به خدمت گرفته‌اند.

نصیرزاده در مورد بازیکنانی که با داور به مشکل می‌خورند گفت: فیفا در این خصوص تاکید کرده است که اگر بازیکن هر نوع برخورد فیزیکی با داور داشته باشد باید حداقل ۶ ماه از میادین محروم شود که این در فوتبال ما به حداکثر ۶ ماه تغییر پیدا کرده است.

وی افزود: ٣ نوع تنبیه از نوع تبانی، دوپینگ و حمله به مقام رسمی باید حتمن به فیفا اعلام شود که به خاطر آیین‌نامه ضعیفی که در فدراسیون فوتبال وجود داشت این مورد به گوش فیفا نرسید و تغییراتی در آن به وجود آمد.

کارشناس مسایل حقوقی فوتبال در مورد قرارداد «مهرداد پولادی» با باشگاه الشحانیه قطر گفت: پولادی با پرسپولیس قرارداد سه ساله امضا کرده بود که یک سال پیش در تاریخ ۵ خرداد با توافقی که با رویانیان داشت یک سال از این قرارداد کم شد، اما برگه متمم کسر قرارداد پولادی هیچ‌گاه به فدراسیون تحویل داده نشد تا امروز این موضوع برایش دردسرساز شود با این حال این مدرک در اختیار خود پولادی قرار دارد.

وی ادامه داد: در صورتی‌که پولادی به باشگاه قطری بپیوندد این باشگاه از فدراسیون فوتبال ایران درخواست ITC می‌کند و فدراسیون نیز این موضوع را به باشگاه پرسپولیس ارجاع می‌دهد و چون پولادی با پرسپولیس قرارداد دارد درخواست باشگاه قطری از طریق فدراسیون ایران بازگشت داده می‌شود.

نصیرزاده یادآور شد: در این صورت کار پولادی به فیفا کشیده خواهد شد که باز هم دو حالت به وجود خواهد آمد. اگر پولادی شکایت کند که فیفا به خاطر این موضوع که دعوا بین یک بازیکن و باشگاه ایرانی است به آن ورود نمی‌کند، اما اگر باشگاه قطری شکایت کند احتمالن یک ITC موقت برای پولادی صادر می‌شود، اما حق شکایت برای پرسپولیس وجود دارد و می‌تواند با شکایت از باشگاه قطری از آنها غرامت بگیرد. در واقع هم پولادی و هم پرسپولیس می‌تواند در این پرونده برنده شوند که این موضوع به نوع دفاع آنها بستگی دارد.

«پولادی کام پرسپولیسی‌ها را تلخ کرد»

مقصر فوتبال ایران است که روی فرهنگ بازیکنان کار نمی‌کند و به جای پول حرفه‌ای، تفکر حرفه‌ای را به آنها یاد نمی‌دهد. مقصر پرسپولیس است که پای بازیکن مصدوم می‌ایستد تا او را از خاک به افلاک برساند.

مقابل «لیونل مسی» عرض‌اندام کردی و «هیگواین» را دریبل زدی، اما ای کاش گذشته‌ات را فراموش نمی‌کردی تا معرفت را هم دریبل نمی‌زدی و بزرگ شدن را درست طی می‌کردی.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حکایت «مهرداد پولادی» است، بازیکنی معمولی که در جام‌جهانی در ترکیب اصلی تیم‌ملی قرار گرفت و نمایش قابل قبولی داشت، البته شانس هم با او یار بود که «هاشم بیک‌زاده» قبل از جام‌جهانی مصدوم شد و فرصت به مهرداد رسید تا در ترکیب تیم‌ملی قرار بگیرد و در بزرگترین روی‌داد فوتبالی جهان عرض‌اندام کند، بازیکنی که مدت‌ها مصدوم و تقریبا محو شده بود، اما به لطف باشگاه بزرگ پرسپولیس دوباره به سطح اول فوتبال ایران رسید و توانست پا جای پای بزرگان فوتبال ایران بگذارد، اما راه را اشتباه رفت، یعنی در واقع به بیراهه رفت.

مهرداد پولادی بعد از جام‌جهانی قدم در مسیری گذاشت که ممکن است آینده فوتبالی‌اش را تحت تاثیر قرار دهد. مهرداد که مدعی بود از اروپا پیشنهاد دارد در تمرین پرسپولیس حاضر نشد تا این باشگاه مردمی و پرطرف‌دار آسیب ببیند، اما برای مهرداد مهم خودش بود که پیشرفت کند و یا در روزهایی که آسیب‌دیده بود نبود و راه خودش را رفت تا پرسپولیس که پرافتخارترین باشگاه ایران و پرطرف‌داران تیم آسیاست، معطل یک فوتبالیست معمولی شود و لطمه بخورد.

پرسپولیس به پولادی لطف کرد و در بدترین شرایط پای او ایستاد، اما مهرداد قدر‌دان محبت سرخ‌پوشان تهرانی نبود، چراکه پس از جام‌جهانی با سودای حضور در تیم‌های اروپایی در تمرینات پرسپولیس حاضر نشد و امروز خبر می‌رسد به یک تیم قطری منتقل خواهد شد. شاید باید به این نکته فکر کنیم که حضور در پرسپولیس لیاقت می‌خواهد و هر کسی نمی‌تواند چنین جایگاهی را به دست آورده و حفظ کند. شاید باید به این موضوع یک‌بار دیگر اشاره کنیم که فوتبالیست‌های ایرانی به لحاظ فرهنگی مشکل دارند و وقتی پای پول در میان باشد، حتا تیم‌های دسته ٢ و ٣ قطر و هند و یمن را به پرسپولیس ترجیح می‌دهند.

بله، آقا مهرداد قصه ما مقصر نیست، مقصر فوتبال ایران است که روی فرهنگ بازیکنانش کار نمی‌کند و به جای پول حرفه‌ای، تفکر حرفه‌ای را به آنها یاد نمی‌دهد. مقصر پرسپولیس است که پای بازیکن مصدوم و فراموش شده‌ای در سطح پولادی می‌ایستد تا او را از خاک به افلاک برساند، اما وقتی به افلاک رسید دیگر نگاهی به گذشته خود ندارند و همه چیز را فراموش می‌کنند.

پولادی در جام‌جهانی عمل‌کردی قابل توجه داشت، اما هرگز در سطح یک بازیکن استاندارد بین‌المللی نبوده و نیست، چراکه اگر بود هم‌چون «جیمز رودریگز» کلمبیایی می‌درخشید و لباس رئال‌مادرید را به تن می‌کرد یا هم‌چون «خوان گیلرمو کوادرادو» شماره ١١ کلمبیا که در فیورنتینا بازی می‌کند، امروز بارسلونا، میلان، رئال و یوونتوس بر سر به خدمت گرفتن او دعوا دارند و فیورنتینا حاضر به فروش او نیست یا توماس مولر که در دو جام‌جهانی می‌درخشد و هیچ ادعایی ندارد.

poladi

حکایت جالبی نیست، مهرداد پولادی کام پرسپولیس و هوادارانش را تلخ کرد، اما خودش هم هنوز به خوشبختی نرسیده و شاید هرگز نرسد، چون پیمودن راه خوشبختی را بلد نیست. امیدواریم مهرداد بفهمد چه گفتیم، اما وقتی بیشتر فکر می‌کنیم، یاد شعر مولانا می‌افتیم و آن را زیر لب برای قهرمانی قصه‌مان زمزمه می‌کنیم:

هر‌چه می‌گویم به قدر فهم توست                    مردم اندر حسرت فهم درست

«ابدی‌نقش عذرخواهی کرد، ما هم او را بخشیدیم»

در مورد اتفاقات پیش آمده در لاهیجان کمیته انضباطی تشکیل ندادیم، بلکه بیشتر به دنبال بررسی دلایل این حادثه بودیم.

رییس هیات جودوی استان تهران گفت: در مورد اتفاقات پیش آمده در لاهیجان کمیته انضباطی تشکیل ندادیم، بلکه بیشتر به دنبال بررسی دلایل این حادثه بودیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مسابقات لیگ منطقه‌ای جودوی نونهالان هفته گذشته در لاهیجان برگزار شد که در جریان این رقابت‌ها، «مسعود ابدی‌نقش»، مربی سابق تیم‌ملی نوجوانان، درگیری شدیدی با «سعید یزدانی» دبیر هیات تهران داشت که برای ساعاتی کل مسابقات تحت‌الشعاع این جنجال قرار گرفت. بعد از این اتفاق، مسوولان هیات جودوی تهران روز چهارشنبه نشستی را برگزار کردند تا در خصوص مسایل پیش آمده در لاهیجان تصمیم‌گیری شود.

«داوود بلوطی» در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا در این‌باره خاطرنشان کرد: کمیته انضباطی در کار نبود، بلکه به دنبال بررسی دلایل این حادثه بودیم.

وی فزود: این کار با هماهنگی فدراسیون انجام شد که در خاتمه ابدی نقش عذرخواهی کرد و ما نیز او را بخشیدیم و همه چیز به پایان رسید.

«به خاطر بیست میلیون نباید تیم را محروم کرد، باید با تیم‌ها تعامل داشت»

مدیرعامل باشگاه منصوری قرچک ورامین گفت: این نقطه سیاه در فوتسال است که با تیمی که جوان‌مردانه بازی کرده، ناجوان‌مردانه برخورد می‌شود.

«کریم منصوری» در گفت‌وگو با فارس در مورد شکست روز گذشته تیمش در هفته اول لیگ‌برتر فوتسال مقابل تیم ماهان تندیس قم اظهار داشت: من که نبودم و بازی را ندیدم اما این‌طور که اطلاع دادند گلر ما دقیقه یک اخراج شد که ظاهرن اخراج هم درست نبوده، ما در بازی چند سال پیش با تام، که آن مسایل حاشیه‌ای پیش آمد از فدراسیون خواستیم که آن داور را برای بازی‌های ما انتخاب نکنند که متاسفانه بار دیگر شاهد قضاوت وی در دیدارمان با ماهان تندیس بودیم و این مسایل پیش آمد. هم‌چنین ما سه روز قبل از مسابقه گلرمان را از ماهان تندیس جذب کردیم و قول دادیم که از وی در دیدار اول با خود آنها استفاده نکنیم اما وقتی گلرمان اخراج شد، مجبور شدیم او را درون دروازه قرار دهیم که همین امر ناراحتی قمی‌ها را در پی داشت.

وی ادامه داد: تیم ما زیاد تمرین نکرده بود، صرف نظر از داوری، تیم‌ ماهان هم خیلی آماده بود، آنها از سه ماه و نیم پیش تمرینات‌شان را شروع کرده‌اند. ما کلن یک بازی تدارکاتی مقابل تاسیسات داشتیم. البته تیم ما هم خوب و جوان است و در بازی‌های بعدی روز به روز آماده‌تر خواهیم شد. این تیم در دو سه سال آینده نتایج خیلی خوبی خواهد گرفت. یک باخت و دو باخت در ابتدای فصل خیلی روی کار تیم تاثیر نمی‌گذارد. فدراسیون هم باید مراقب باشد که اتفاقاتی رخ ندهد که حق باشگاه‌ها ضایع شود.

عضو هیات‌رییسه سازمان لیگ فوتسال در مورد این‌که قرار است در خصوص دیدار انجام نشده مقاومت البرز و شهرداری ساوه در نشست آینده هیات‌رییسه تصمیم‌گیری شود، خاطرنشان کرد: قرار بود سه‌شنبه هفته قبل هیات‌رییسه تشکیل جلسه دهد اما برگزار نشد، حالا نمی‌دانم افتخاری نخواست یا نبود، در همان جلسه‌ای که کفاشیان هم بود، قرار شد با دعوت از مدیر شبکه ورزش در مورد پخش تلویزیونی لیگ‌برتر فوتسال صحبت شود. ظاهرن این سریال پخش نشدن‌های بازی‌های فوتسال هم‌چنان ادامه دارد و اقبالی وجود ندارد که حداقل دو بازی پخش شود. ما در جلسه هیات‌رییسه گفته بودیم که در زمینه ورودیه لیگ هم بهتر است با تیم‌ها تعامل شود. در جلسه‌مان مصوب شده بود اگر تیمی معوقه قبلی داشت و ورودیه را نپرداخت، اجازه بازی به آنها داده نشود، اما مقاومت چنین شرایطی نداشت. مثلن می‌شد پنج میلیون نقد و سه تا پنج میلیون چک از آنها گرفت.

وی ادامه داد: آقایان اعتقاد دارند تیمی که بیست میلیون ورودیه لیگ را ندارد، اصلن به لیگ‌برتر نیاید. ولی ما اگر می‌خواهیم فوتسال را گسترش دهیم نباید این‌طور فکر کنیم. همه نقاط کشور را باید با فوتسال درگیر کرد. برخی رشته‌ها که اتفاقن ادعای جهانی هم دارند، شاید تعداد بازیکنانشان در کل کشور به ١٠٠نفر هم نرسد، اما تیم‌ملی فوتسال ایران سال به سال تغییر می‌کند و کسی دیگر بازیکنان این تیم را نمی‌شناسد. این رشته خودجوش رشد دارد. در جهت گسترش فوتسال، باید تعامل کرد. مثلن کرمان، گیلان، قزوین، همدان، زنجان، کردستان،‌ همدان و فارس قبلن در لیگ حضور داشتند اما الان ندارند، استان البرز هم وسیع است،‌ ما باید در جهت روند بیزینس سازی در فوتسال تلاش کنیم، تا چه زمانی باید یک گروه، یک فرد و یا یک شرکت خرج کنند و بازخوردی هم نداشته باشند. تنها در سایه پخش تلویزیونی است که هزینه‌ها بازگشت دارد. آقایان اشتباه فکر می‌کنند که به خاطر ورودیه بیست میلیونی،‌ یک تیم را محروم می‌کنند.

منصوری تاکید کرد: اگر یک تیم با اصرار خواهان حضور در لیگ‌برتر است، به جای محروم کردن مقاومت، خوب است از آن تیم خواست از لیگ دو استارت بزند و در مدت سه سال به لیگ‌برتر بیاید. به این شکل چون برای تیمش زحمت کشیده، به راحتی هم از لیگ نمی‌رود.

مدیرعامل منصوری در مورد برگزاری دیدار روز گذشته تیمش بدون تماشاگر نیز گفت: سوالم از «حسن‌زاده» ریاست محترم کمیته انضباطی این است که اگر ما مسابقه آخرمان با «گیتی‌پسند» را بدون حاشیه برگزار می‌کردیم و به سادگی می‌استادیم و به این تیم می‌باختیم، گیتی‌ قهرمان می‌شد و دبیری دوم، ما هم که چهارم شده بودیم و این نتیجه در کارمان تاثیری نداشت. آیا واقعن ارزش یک بازی جوان‌مردانه این است؟ به جای این‌که به ما جایزه بدهند، جریمه و محروم‌مان می‌کنند. ما با بازی جوان‌مردانه‌مان با گیتی‌پسند مساوی کردیم و دبیری قهرمان شد. درحالی‌که می‌توانستیم کاسبی هم بکنیم و بعدن با سرمربی و مدیرعامل و بازیکنان تیم قهرمان دست هم بدهیم و خوش‌و‌بش کنیم. گیتی‌پسند از ما شکایت کرد چون ما آنها را از قهرمانی انداختیم. متاسفم برای وضعیتی که در فوتسال به وجود آمده، از سال ٨٩ به این طرف همه آمار کمیته انضباطی علیه ما بوده، آیا این عادلانه است که بگویند تبانی محرز است اما نمی‌توانیم شما را به جام باشگاه‌های آسیا بفرستیم؟

کریم منصوری ادامه داد: این قضاوت‌هاست که در خاطر می‌ماند و این نقطه سیاه در فوتسال است که با تیمی که جوان‌مردانه بازی کرده، ناجوان‌مردانه برخورد می‌شود.

«تیم فوتسال ناشنوایان ایران قهرمان آسیا – اقیانوسیه شد»

تیم‌ملی فوتسال ناشنوایان ایران به قهرمانی دومین دوره مسابقات قهرمانی فوتسال ناشنوایان آسیا-اقیانوسیه شد.

به گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از سایت رسمی فدراسیون ورزش‌های ناشنوایان، تیم فوتسال ناشنوایان ایران با پیروزی قاطع ٨ بر یک برابر ژاپن و برای دومین بار در این دوره از مسابقات فوتسال قهرمانی ناشنوایان آسیا-اقیانوسیه این تیم را شکست داد و قهرمان این رقابت‌ها شد.

در پایان دومین دوره مسابقات قهرمانی فوتسال ناشنوایان آسیا-اقیانوسیه علی‌اصغر محبوبی از ایران آقای گل شد و از سوی کمیته فنی این مسابقات، اسماعیل دژه (ایران) بهترین و فنی‌ترین بازیکن، تاکاشی کاماوتو (ژاپن) بهترین مربی و خاسان بوف (ازبکستان) به عنوان بهترین دروازه‌بان رقابت‌ها معرفی شدند.

«تکواندوکاران با همت خود جلوی فکر پلید کره‌ای‌ها را می‌گیرند»

رییس فدراسیون تکواندو می‌گوید کره‌ای‌ها با هدف خاصی مسابقات تکواندو را به روزهای پایانی منتقل کرده‌اند اما ملی‌پوشان طرح و برنامه‌های آنها را خنثا خواهند کرد.

«محمد پولادگر» در گفت‌و‌گو با خبرنگار ورزشی ایسنا درباره وضعیت تکواندوکاران اعزامی به بازی‌های آسیایی اظهار کرد: ملی‌پوشان به تازگی از مسابقات جایزه بزرگ قزاقستان بازگشته‌اند و آن رقابت‌ها برای کسب سهمیه الم‍پیک برای ما بسیار با اهمیت بود چرا که از لحاظ کسب امتیاز سهمیه المپیک با بازی‌های آسیایی برابر است. در حال حاضر نیز تکواندوکاران شرایطی خوبی دارند اما همیشه گفته‌ام آنها کار سختی را پیش‌رو خواهند داشت. با این حال امیدوارم در بازی‌های آسیایی علاوه بر کسب مدال‌های رنگارنگ امتیاز لازم برای سهمیه المپیک را هم بدست آورند.

پولادگر با اشاره به برگزاری رقابت‌های تکواندو در آخرین روز بازی‌های آسیایی بیان کرد: این موضوع که کره‌ای‌ها رقابت‌های تکواندو را روز آخر گذاشته‌اند سختی کار را دو‌چندان می‌کند و حساسیت مسابقات را بالا می‌برد.

تجربه نشان داده کره از جمله کشورهایی است که نهایت بهره‌برداری را از شرایط میزبانی برای ارتقای رتبه خود انجام می دهد. بنابراین این‌که تکواندو را آخرین روی‌داد قرار داده نشان می‌دهد این کار با یک هدف خاص انجام گرفته که سختی کار ما را چند برابر می‌کند. کره‌ای‌ها با این نیت که تمام مدال‌های تکواندو را از آن خود کنند این کار را انجام دادند اما همت، شایستگی و مهارت فنی ملی‌پوشان پشتوانه ما است برای این‌که جلو هر فکر پلیدی را در بازی‌های آسیایی بگیریم.

رییس فدراسیون تکواندو درباره توقعی که از تکواندو برای کسب مدال طلا وجود دارد . تصریح کرد: توقعی که از تکواندو برای کسب مدال وجود دارد قطعن شرایط را برای ملی‌پوشان سخت کرده در واقع تجربه نشان داده نتیجه گرایی امکان شکست ورزشکار را بالا می‌بردف بنابراین خواهشی که دارم این است سعی کنیم از بازی‌های آسیایی این موضوع نتیجه‌گیرایی را از روی دوش ملی‌پوشان برداریم، زیرا ملی‌پوشان باید وظیفه‌گرا باشند نه نتیجه‌گرا. همان‌طور که آقای «نوبخت» گفت ورزشکاران باید یاد بگیرند ابتدا به وظیفه ملی خود عمل کنند.

وی در پاسخ به این پرسش که کاروان تکواندو ایران با دست پر از بازی‌های آسیایی به کشور باز خواهد گشت؟ گفت: قطعن و امیدواریم این اتفاق خوب بیفتد.

مطالب مرتبط

از پشت‌پرده قرارداد با کی‌روش تا پیش‌بینی چهل ساله وزیر

«در اتفاقی نادر، زنی سیاه‌پوست فرزندی کاملن سفیدپوست به دنیا آورد»

$
0
0

شهرزاد کریمی / رادیوکوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140906_roozane-4_shahrzad.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

«کاترین هوارث» سی و دو ساله روز اول ژوئن امسال فرزندش «جونا» (Jonah) را از همسر سی و چهار ساله‌‌‌ی سفیدپوستش، «ریچارد» به دنیا آورد که نه تنها باعث تعجب این زوج شد که شگفتی دکتر و پرستار او را نیز به هم‌راه داشت.

وقتی ماما، نوزاد تازه‌ به دنیا آمده را به کاترین داد، او اطمینان داشت که بچه‌ی اشتباهی را به او داده‌اند چرا که این نوزاد پسر کاملن سفید بود درحالی‌که خودش پوستی سیاه تیره داشت که از ریشه‌ی نیجریه‌ای‌اش به ارث برده بود.

با وجود آن‌که پدر بچه سفیدپوست است اما پزشکان می‌گویند بخت این‌‌که مادری سیاه‌پوست، فرزندی با پوست سفید به دنیا بیاورد، یک در میلیون است.

5

در ادامه امروز، در برنامه روزانه با کوچه مرور می‌کنیم زندگی راجرز واترز را به بهانه سالگرد تولد او. هم‌چنین سری می‌زنیم به خبرهایی از ایران و درباره ایران که کمتر دیده و شنیده و منعکس می‌شود. دوماه زندان برای اعتراض به ممنوعیت دیدن والیبال برای غنچه قوامی. اینترنت ایران کم سرعت‌ترین در منطقه و گران‌تر از اینترنت افغانستان است.  تازه‌ترین گزارش وب‌سایت «نت‌ایندکس» حاکی از آن است که اینترنت ایران کمترین سرعت را در میان تمام کشورهای خاورمیانه دارد و در میان ۱۹۲ کشور مورد بررسی، در رتبه ۱۶۹ قرار گرفته است. نگاهی به مستندی ایرانی که جایزه مردمی بهترین فیلم مستند را از آن خود کرد. هم‌چنین شما را آشنا می‌کنیم با قهوه سبز.

«انشااله گربه است»

$
0
0

شهره شعشعانی / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/6SEP2014-Ghesseha-Shohreh-Enshallah.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

آلن کورن (Alan Coren) طنز نویس و نویسنده انگلیسی در ٢٧ جون ١٩٣٨ به دنیا آمد. کورن نُه سال سردبیر مجله معتبر پانچ (Punch) بود. این هفته‌نامه کارتونی طنز که در سال ١٨۴١ توسط هانری ماتیو (Henry Mayhew) نمایش‌نامه نویس و رفرمیست انگلیسی بنیان گذاشته شد، یکی از قدیمی‌ترین و تأثیر‌گذارترین نشریات انگلیسی زبان طی دوره‌ی طولانی فعالیتش تا سال ١٩٩٢ بود.  این مجله در سال ١٩٩۶ با سرمایه‌گذاری یک تاجر مصری دوباره فعالیتش را از سر گرفت، اما نفوذ سابقش را به دست نیاورد و در سال ٢٠٠٢ بار دیگر بسته شد.

6SEP2014-Ghesseha-Shohreh-Enshallah-1

کورن از ١٩٧۶ تا ١٩٨٣ یک سلسله داستان‌های بسیار موفق برای کودکان به نام آرتور (Arthur ) نوشت. در کنار این داستان‌ها آلن کورن حدود بیست کتاب دیگر نوشته است که بسیاری از آن‌ها در واقع مجموعه مقاله‌هایش بودند، ضمن این که او همواره در کنار این مقاله‌ها به عنوان یکی از چهره‌های تقریباً ثابت برنامه‌های طنزِ سیاسی اجتماعی تلویزیون بی بی سی نیز حضوری فعال داشت.

6SEP2014-Ghesseha-Shohreh-Enshallah

موفق‌ترین اثر کورن به نام مجموعه مقالات در مورد ایدی امین (The Collected Bulletins of Idi Amin) در ایالات متحده آمریکا به بهانه ی ملاحظات نژادی اجازه چاپ نگرفت. همین مجموعه بعدها به صورت یک آلبوم کمدی با هنرنمایی جان برد (John Bird) منتشر شد. پس از اشغال کامپالا توسط نیروهای تانزانیایی در سال ١٩٧٩، خبرنگار آمریکایی آرت بَرِت (Art Barrett) یک نسخه از کتاب کورن را بر روی میز کوچک کنار تخت ایدی امین پیدا کرد.

آلن کورن در سال ٢٠٠٧ از بیماری سرطان درگذشت.

داستان انشااله گربه است توسط نیره توکلی به فارسی برگردانده شده است.

موسیقی متن:

François Dompierre, Les Beautés du Diable


«عاشقانه‌ای در بن‌بست»

$
0
0

شهرزاد  کریمی / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140906_ghessehaye-khakestari-1_-shahrzad.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

کوچه مدرسه مثل همیشه شلوغ بود. سه تا مدرسه توی این کوچه باریک وجود داشت. یک راهنمایی، یک دبستان و یک دبیرستان. هر سه هم دخترونه بود. مدارس پسرانه معمولن با فاصله از دخترانه‌ها تاسیس می‌شد یا اگر نزدیک به هم بودن طبق هماهنگی که بین مدیران صورت می‌گرفت ساعت تعطیل شدن حداقل نیم‌ساعت یا بیشتر فاصله داشت. به این شکل تا جای ممکن از برخورد دختر و پسر جلوگیری می‌شد. ولی با این حال همیشه بعضی بودن که این قدر خونه رفتن را کش می‌دادن تا بتونن تو راه رفتن به خونه، دختر یا پسری که دوست دارن ملاقات کنن.

«نفیسه» ولی اون روز دیر رفتنش به خونه بخاطر این مورد نبود. بلکه دلیلش این بود که خانم پرورشی مثل سه روز گذشته او را توی دفتر تا ساعتی پس از خوردن زنگ آخر نگه داشته بود و بازجویی می‌کرد.

ماجرا مربوط می‌شد به دوست نفیسه. دختری به اسم «الهام». دختری که توی کل مدرسه کسی نبود که او رو نشناسه. دلیل این موضوع چیزی نبود بجز این‌که الهام بسیار زیبا بود و البته تا حدودی خوش‌پوش. به همین دلیل ساده نه تنها خودش بلکه دوستانش و هم کلاسی‌هاش هم همیشه بیش از دیگران زیر نظر بودند.

امروز ولی موضوع با همیشه فرق داشت. خانم پرورشی و جاسوس‌های کوچولوش چیزهایی پیدا کرده بودند. در یکی از زنگ‌های تفریح بعد از وارسی کیف مدرسه الهام نامه مشکوکی در اون یافته شده بود که بنظر می‌اومد مربوط به یک قرار عاشقانه احتمالی باشه. حالا اون سعی می‌کرد با هر کسی که به الهام نزدیک هست حرف بزنه تا بتونه بفهمه این قرار کجاست. درست مثل یک بازپرس جنایی! موضوع نامه خیلی کلی بود و در اون محل دقیق قید نشده بود فقط از الهام خواسته شده بود که به جای همیشگی بیاد. اتفاق قرار بود همین امروز بیفته. خانم پرورشی بعد از بازجویی مفصل از نفیسه تهدیدش کرده بود که در صورتی که به الهام موضوع را بگه او رو از مدرسه اخراج خواهد کرد.

scan0096

نفیسه خوب می‌دونست که تا الان الهام رفته و هم‌چنین خوب می‌دونست که هر جایی که باشه جاسوس‌های کوچولو تعقیبش خواهند کرد. مسلمن این بهانه خوبی هست که خانم مدیر برای همیشه از شر این دانش‌آموز پر دردسر راحت بشه. دانش‌آموزی که عملن هیچ کار خلافی نمی‌کرد. ولی وجودش و حضورش باعث دردسر بود. گرچه الهام عضو تیم والیبال مدرسه بود، بازی فوق‌العاده‌ای داشت، گرچه درس نسبتن خوبی هم داشت ولی زیباییش اون هم تا به اون حد نمی‌تونست در یک محیط خاکستری و سیاه تحمل بشه.

نفیسه راهش را کج کرد. رفت به همون جایی که می‌دونست شاید الهام رفته باشه. کوچه زیبای پر درختی که می‌دونست معمولن همه دانش‌آموزان مدرسه قرارهاشونو اون جا می‌ذارن. چرا که دنج بود و پر از درخت‌هایی که می‌تونستن پوششی باشن برای پنهان شدن.

کوچه بدون در نظر گرفتن پیرزنی که مشغول شستن ورودی در خونه‌اش بود تقریبن خالی بود. صدای پرندگان از لابه لای درختان شنیده می‌شد. کمی که قدم هاشو تند کرد یاد اون بن‌بست مخفی نزدیک به آخر کوچه افتاد. به کوچه که رسید کفش‌های پر سرو صداش رو از پا در آورد. نمی‌دونست کی و چی به اون می‌گه الهام این‌جاست. ولی با تمام وجود حسش می‌کرد. وقتی وارد کوچه شد و بعدش اون پیچ نهایی… دلش لرزید چون صدایی شنید.

یک لحظه خواست برگرده ولی…به خودش گفت:

فقط یک نگاه و برمی‌گردم.

همه چیز خیلی ساده‌تر از اونی بود که فکر می‌کرد. خیلی خیلی ساده‌تر. حالا می‌فهمید چرا جاسوس‌ها هیچ وقت از الهام چیزی پیدا نکردن. در گوشه‌ای از کوچه الهام به سادگی در حال عشق‌بازی با دوست هم کلاسیش «نازی» بود که مدتی پیش از مدرسه به خاطر جابجایی منزل‌شون رفته بود. هیچ وقت نفهمیده بود اون دوتا چرا تا این حد هم دیگر رو دوس دارن و دستای هم ور‌‌ رها نمی‌کنن. هیچ‌وقت متوجه نشده بود که چه چیزی را وقتی ساعت‌ها تو چشم‌های هم نگاه می‌کنن و لبخند می‌زنن از بقیه مخفی می‌کردن.

حالا می‌دونست که هیچ وقت جاسوس‌های کوچولو نخواهند توانست او را گیر بندازن.

«فتوای مکارم، شرم تکفیری‌ها»

$
0
0

مازیار شکوری گیل چالان / مقاله وارده / رادیو کوچه

 

«با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده‌اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم‌ها و عکس‌های آلوده و فیلم‌هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوزهای قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالا‌تر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمدهای مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشنفکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه‌های منفی این کار را می‌گیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی‌تفاوت باشند.»

متن بالا موضع آیه اله ناصر مکارم شیرازی در حرمت اینترنت پر سرعت می‌باشد. این اولین بار نیست که این فقیه حکومتی با ابزار نمودن فتاوی خود به تقابل با هر ابزار و تفکری که می‌تواند او و هم قطارانش را به چالش بکشد بر می‌خیزد. فتاوی تکفیری او در مورد صوفیه، مرحوم شریعتی و هر چه که باورهای او و هم مسلکانش را متزلزل کند زبان زد خاص و عام است.

internet1

این قلم قصد بر این دارد که به چرایی صدور فتاوی تکفیری این فقیه حکومتی پرداخته و علل طبیعی آن را مورد تحلیل قرار دهد.

اول: تاریخ همواره درموضع بقا همواره به ما می‌آموزد که درنزاع بر‌تر و فرو‌تر این بر‌تر است که بر فرو‌تر مستولی و به بقا تداوم بخشیده است. فرهنگ‌ها نیز هرگاه به دلایل و عللی که با هم به نزاع برخیزند از این قاعده مستثنی نبوده و فرهنگ بر‌تر که همواره نسخه‌ای برای پاسخ گویی و در خور زمان بوده برفرهنگ و تفکرفرو دست چیره وبر بقا تداوم می‌بخشد.

دوم: عصبیت یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم بکارگرفته شده توسط ابن خلدون می‌باشد. این عصبیت ممکن است در قالب مفاهیمی همچون، ملیت، قومیت،‌نژاد، گویش، دین تجلی یافته و در مقام تقابل و تنازع با دیگر مفاهیم بر آید. امروزه آنچه می‌تواند در شمار اشکال جدید عصبیت به تقابل با دیگر مفاهیم برخیزد صنف گرایی طبقاتی – قشری و نحله گرایی تفکری باشد.

سوم: افلاطون در کتاب هفتم خود «جمهور» از تمثیل غار با عنوان مثل سخن می‌راند. در این تمثیل عده‌ای از انسان‌ها از کودکی به گونه‌ای در یک غار به بند کشیده شده‌اند که فقط توان رؤیت دیوار مقابل خود را دارند و دیگر هیچ. پشت سر این عده گروهی انسان و درپشت این گروه انسانی آتشی برپاست. حال آنچه را که این عده از دیوار بینان غار می‌توانند ببینند فقط سایه‌ای از خود و سایه‌هایی از تعداد انسان‌های پشت سر خود بر دیوار مقابل غار می‌باشد. اگرگروه انسانی پشت سر صوتی از خود بروز دهد صوت به دیوار مقابل غار اصابت کرده و به سمع دیوار بینان منتقل خواهد شد. در این شرایط است که دیوار بینان گمان بر آن می‌برند که آنچه درغار وجود داشته و از خود اصوات را انتشار می‌دهند‌‌ همان سایه‌های افکنده بر دیوار می‌باشند. حال اگر یکی از دیوار بینان برای اول بار از جای خود‌‌ رها شده و انسان‌های حقیقی پشت سر خود را ببیند و اصوات آنان را ادراک کند براو چه خواهد گذشت؟ اگر آنچه را از حقیقت و واقعیت وجود انسان‌های پشت سر را برای دیگر غار نشینان بازگوید با چه واکنشی از سوی آنان مواجه خواهد شد؟

چهارم: «هستی و نیستی» اثری ست از ژان پل سار‌تر. سار‌تر در این اثر لحظه ظهور دیگری را با عنوان «کشف شرم مشاهده گر» توضیح می‌دهد. در اینجا سار‌تر از تمثیلی با عنوان «سوراخ قفل در» بهره برده و می‌گوید:

«کسی که از سوراخ قفل در، یک نفر دیگر را دزدکی دید می‌زند وقتی او را سر بزنگاه می‌گیرند از عمل خود شرمگین می‌شود.»

makarmshirazi

سار‌تر در نمایشنامه مشهور خود با عنوان «جامعه بسته» رابطه میان افکار خود ودیگران با شرم را اینگونه بیان می‌کند:

«دیگران جهنم‌اند… می‌دانم که در جهنم هستم. همه چشم‌ها به من دوخته شده‌اند. نگاه‌هایی که من را می‌بلعند.»

این شرم زمانی روی می‌دهد که نگاههای دیگران به اعمال و گفتار شرم را در شخص خاطی پدیدار و او را متصف به صفت شرمساری می‌کند.

پنجم: ناصر مکارم و هم صنفانش در امپراطوری جمهوری اسلامی تفکر نحله‌ای خود را در مقام عصبیتی جدید در جای مفاهیم متقدم عصبیت نشانده و با ترویج همین تفکرات تکفیری خود جامعه کنونی را به گونه غاری که افلاطون ان را مثل می‌نامد شکل داده‌اند. اما با پیشرفت و توسعه تفکرات دیگر و شیوع آن‌ها با ابزار‌های مدرن ارتباطی همچون اینترنت پرسرعت بی‌شک غار ساخته و پرداخته شده تکفریون فروخواهد ریخت. آنچه با گردش اطلاعات و اخبار روی خواهد داد اینکه، غار امپراطوری تکفیریونی همچون مکارم پس از فروپاشی با تفکرات و دیدگاه‌های غیر در تنازع بقا اصلح نبوده و قوه چیرگی بر دیدگاه‌های متعارض را نداشته، از این حیث لاجرم محکوم به نابودی بوده و جامعه‌‌ رها شده از غار برساخته توسط تکفیریون با نگاهی نو به همچون مکارم‌ها آن‌ها را به شرم وا خواهند داشت. مکارم و همراهانش به جهت دچار نشدن به این شرم است که همواره بر این بر آمده و می‌آیند تا از پیش به طرق گوناگون از هرچه که می‌تواند مفهوم دیگری را در برابر اینان عیان نماید دست به ستیز خواهند زد.

«روی آوردن دولت یازدهم به راه‌کارهای احمدی‌نژاد»

$
0
0

روشنک آسترکی/ رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014.09.07-iran-e-emrooz-roshanak-taseir-.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

رییس کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی از تلاش دولت «حسن روحانی» برای تسویه بدهی دولت به بانک‌ها با روش دولت «محمود احمدی‌نژاد» در تسعیر قیمت ارز خبر داد و گفت: دولت در ماده‌ای از لایحه رفع موانع تولید رقابت پذیر، تسعیر ۴۰ هزار میلیاردی قیمت ارز برای تسویه بدهی دولت به بانک‌ها را پیش بینی کرده است.

به گزارش مهر «حمیدرضا فولادگر» نماینده مردم اصفهان در مجلس با اشاره به انتقادات جدی که در مورد متن این لایحه وجود دارد گفت: این لایحه شامل همه مواردی که برای خروج از رکود باید انجام شود، نیست و فقط در راستای ارتقای نظام مالی کشور و حل مشکل سرمایه بانک‌ها تنظیم گردیده است در حالی که باید حمایت از تولید ملی سرلوحه این لایحه قرار داشته باشد.

مخالفان دیروز، موافقان امروز

اواخر دولت دهم، هیئت وزیران مصوبه جنجالی را گذراند و تصمیم گرفت از محل تسعیر نرخ ارز، بدهی‌های دولت به بانک مرکزی را تسویه کند اما با روی کار آمدن دولت یازدهم، مسئولان این دولت این مصوبه را سیاسی و غیرقانونی اعلام کردند.

دولت‌مردان یازدهم در لایحه‌ای که برای خروج از غیر تورمی از رکورد تقدیم مجلس کردند، تصمیم گرفتند موضوع تسویه بدهی دولت با تسعیر نرخ ارز را همانند دولت دهم اجرا کنند

البته در این میان مجلس نیز دست به کار شده بود و طرحی را به تصویب رساند که به موجب آن تسعیر نرخ ارز غیرقانونی اعلام شد به همین دلیل عملن مصوبه دولت دهم ابطال شد، اما پس از گذشت یکسال از عمر دولت یازدهم، مسئولان این دولت در لایحه‌ای که برای خروج غیر تورمی از رکورد تقدیم مجلس کردند، تصمیم گرفتند موضوع تسویه بدهی دولت با تسعیر نرخ ارز از ۷۴ هزار میلیارد تومان را به ۴۰ هزار میلیارد تومان تعدیل کنند.

«ولی‌اله سیف» رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اخیراً در گفت‌وگویی ضمن تأکید بر اینکه رقم واقعی بدهی دولت حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان است، گفته بود: ‌ پیش‌بینی شده که اگر مجلس بند مربوط به این موضوع را در لایحه رفع موانع تولید تصویب کند، این مبلغ برای اصلاح ساختار نظام بانکی و تسویه بدهی دولت به نظام بانکی و بانک مرکزی به کار گرفته شود.

1

وی همچنین در پاسخ به این سؤال که مصوبه ۴۰ هزار میلیارد تومانی دولت یازدهم چه تفاوتی با مصوبه ۷۴ هزار میلیارد تومانی دولت دهم دارد و چرا در آن زمان دولت یازدهم مخالفت کرد، گفته بود «من در این باره صحبت نمی‌کنم!»

جالب اینجاست که « ولی‌اله سیف» سال گذشته و قبل ریاست بر بانک مرکزی در واکنش به مصوبه مجمع عمومی بانک مرکزی با بیان اینکه این مصوبه تعجب برانگیز است، گفته بود: موارد مصرفی که برای این ۷۴ هزار میلیارد تومان تعریف شده، خلاف مقررات و ضوابط مربوطه است. سیف گفته بود: به هیچ وجه مطالبات بانک مرکزی از یک بانک و شرکت دولتی نمی‌تواند از محل تفاوت تسعیر تسویه شود و این خلاف قانون است.

در اقتصاد تسعیر فرایندی است که از طریق آن اطلاعات مالی مبتنی بر ارز برحسب واحد پول گزارشگری بیان شود

سیف با اعلام اینکه، مصوبه ۷۴ هزار میلیارد تومانی، ۱۰۰ درصد افزایش نقدینگی و تورم به همراه دارد و آثار نامساعدی در بازار به جا خواهد گذاشت، گفته بود: یکی از اشکالات اساسی ما حجم بسیار بالای نقدینگی است که در جامعه وجود دارد و لذا این مساله هم شدت ایجاد می‌کند و می‌تواند آثار تورمی شدیدی را به دنبال داشته باشد و بایستی با دقت نظر بیشتری به آن تصمیم گرفته شود.

تسعیر نرخ ارز چیست

بنا بر آنچه در لغتنامه دهخدا آمده تسعیر در لغت به معنای نرخ نهادن و قیمت گذاری می‌باشد. در اقتصاد تسعیر فرایندی است که از طریق آن اطلاعات مالی مبتنی بر ارز برحسب واحد پول گزارشگری بیان شود. واژه تسعیر، گزارش معاملات منفرد ارزی برحسب واحد پول گزارشگری و همچنین برگردان یک مجموعه کامل صورتهای مالی تهیه شده بر حسب ارز به واحد پول گزارشگری را در بر می‌گیرد. همچنین نرخ تسعیر عبارت است از نرخ تبدیل دو واحد پول به یکدیگر (شامل انواع نرخهای برابری رسمی و قراردادی و غیره) که در فرایند تسعیر بکارگرفته می‌شوند.

2

به عبارت دیگر فرض کنید شرکتی کالایی را تولید می‌کند و قیمت هر کالا ۱ دلار است و شرکت نرخ دلار را ۱۰۰۰ تومان در نظر گرفته است. حال فرض کنید در هنگام فروش کالا قیمت دلار می‌شود ۱۱۰۰ تومان. بنابراین هنگام فروش این شرکت به ازای هر واحد کالا ۱۰۰ تومان از پیش بینی جلو است که اثرش در فروش دیده می‌شود. حال فرض کنید شرکت می‌خواهد دلار را به ریال تبدیل کند و قیمت هر دلار حالا شده است ۱۲۰۰ تومان. در این معامله نیز شرکت ۱۰۰ تومان سود می‌کند به این سود، سود ناشی از تسعیر می‌گویند. حالا فرض کنید در هنگام تبدیل دلار به ریال قیمت دلار ۱۰۵۰ تومان باشد در این صورت شرکت ضرر ناشی از تسعیر ارز دارد. در این حالت شرکت یک سود ناشی از فروش دارد و یک ضرر ناشی از تسعیر ارز که باید حسابدار محاسبه کند که شرکت در کل سود کرده است یا ضرر.

مطالب مرتبط

ادامه چالش‌ صنعت پتروشیمی زیر سایه تحریم‌ها

«کوبانی، سیاست تنها»

$
0
0

شادیار عمرانی – بهرنگ زندی / رادیو کوچه

قسمت اول مصاحبه با هژیر پلاسچی، نویسنده‌ی «تن‌های کوبانی»

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014-09-07-chashmesevom02-41-shadyarbehrang-kobani031.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

در دو برنامه‌ی گذشته، آقای کاکشار اورمار به تشریح آن‌چه در کوبانی رخ می‌دهد پرداخت. طی دو ماه گذشته، اندیشمندان، روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گران سیاسی متعددی تمرکز و توجه خاصی به روژآوا و بالاخص مقاومت مردمی کوبانی داشته‌اند. نظام کانتونی روژآوا، نمونه‌ای منحصر به فرد از دموکراسی مردم‌نهاد است که به زعم بسیاری حاصل برقراری و اجرای سوسیالیسم در آن منطقه است. نظامی با ریشه‌های سوسیالیستی که توجه خاص پیشروان مارکسیست را این روزها بیش از پیش به خود جلب کرده است. روشن‌فکران چپ‌گرا به تحلیل سیاست جاری در روژآوا پرداخته‌اند و غالبن بر این عقیده هستند که این سیاست قابلیت تعمیم در سطحی وسیع‌تر در منطقه دارد. درس‌هایی که کوبانی برای چپ در جهان داشته است ارزنده بوده، و آن‌ها را به نوعی بازبینی بر روش‌های ممکن استقرای نظام‌های سوسیالیستی در خاورمیانه واداشته است.

در این میان هژیر پلاسچی، تحلیل‌گر نامدار کمونیست، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی مقیم برلین از جمله کسانی بود که در سومین شماره مجله فلاخن مقاله‌ای در تحلیل سیاست روژآوا نوشت. هژیر پلاسچی امروز میهمان ما در برنامه چشم سوم است.

من شادیار عمرانی هستم و به همراه هم‌کارم بهرنگ زندی، باز سراغ کوبانی رفته‌ایم تا این بار از چشمی دیگر به آن بنگریم.

1

آقای هژیر پلاسچی علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی طولانی که در ایران باعث دست‌گیری و تحمل زندان او شد، سوابق روزنامه‌نگاری درخشانی نیز دارد. وی با سابقه ١٠ سال کار روزنامه‌نگاری در ایران در نشریات متعددی قلم زده است. از نشریات محلی زنجان گرفته تا هفته‌نامه‌ی موج بیداری، روزنامه‌های اعتماد و شرق و نیز نشریات نامه، نقد نو و خبرگزاری میراث خبر و هم‌اینک  عضو هیات تحریریه‌ی مجموعه منجنیق است. آقای پلاسچی همچنین عضو گروه ریشه‌های خیابانی در برلین است.

بهرنگ جان، هژیر پلاسچی نامی آشنا در عرصه‌ی تحلیل سیاسی به خصوص چپ هستند و بهتر است بیش از این به معرفی نپردازیم و برویم سر اصل مطلب.

بله، اما اصل مطلب. آقای پلاسچی در سومین شماره مجله‌ی فلاخن که ویژه‌نامه‌ای برای کوبانی و روژآوا بود، مقاله‌ای نوشت به نام «تن‌های کوبانی». در این مقاله پلاسچی کوبانی را از منظر سیاستی که روژآوا اتخاذ کرده مورد بررسی قرار داده است و آن را با چیاپاس مقایسه کرده است.

بگذار در مورد این تحلیل به طور کامل‌تر از زبان خود آقای پلاسچی بشنویم. من تنها بخشی از این مقاله را برای شنوندگان بازخوانی می‌کنم. در بخشی از این مقاله آمده: «داعش اما تنها دشمن کوبانی نیست هرچند خشونت آن مرئی‌ترین خشونت موجود باشد. دشمن اصلی کوبانی آن کشمکشی است که همواره مبارزه‌ی ستمدیدگان را تهدید می‌کند. از یک سو امکان پیوند خوردن به امر کلی چنان که رهایی کردهای کوبانی، رهایی همه گان باشد و از سوی دیگر امکان به رسمیت شناخته شدن از سوی ساختار نمادین بی‌آنکه بحرانی در وضعیت موجود ایجاد کند. کشمکشی که همین حاال هم به واسطه نمادهای کشتار هم زمان دیگری در خاورمیانه بازنمایی می‌شود: کشمکش میان آن‌هایی که می‌دانند مسیر پیروزی مقاومت مردم کوبانی از پیوند خوردن با مقاومت مردم غزه می‌گذرد و آنهایی که در تظاهرات برای محکوم کردن  کشتار در شنگال پرچم دولت اسراییل را حمل می‌کنند. هرچند حتا در صورت پیروزی آن میل برای به رسمیت شناخته شدن، سنت مبارزه ستمدیده گان در اشکال نوینی باز خواهد گشت، چنان که «باشور» به رغم تمامی شکوفایی اقتصادی سرمایه‌داری و تثبیت هویت ملی، در چند سال اخیر شاهد ابراز نارضایتی از سوی کسانی بود که با چشمان خود دیدند هر هویت ملی یکپارچه‌ایی تنها به قیمت حذف و انکار بخشی از جامعه طبقاتی شکل می‌گیرد و تثبیت می‌شود. با این وجود کوبانی تا همین لحظه از میان تمام اشکال ممکن سیاست ناممکن‌ترین آن‌ها را انتخاب کرده است تا شاید مرزهای امر ممکن را جا به جا کند. سیاست اما قمار عاشقانه یی است که در آن احتمال باخت، درست به همان اندازه ی احتمال برد وجود دارد و به نظر می رسد مردم کوبانی به مخاطره ی این قمار تن داده اند.»

از شما دعوت می‌کنیم گفت‌وگوی ما را با هژیر پلاسچی بشنوید که به بررسی روژآوا از منظر سیاست‌های داخلی و موقعیت روژآوا در برابر غرب  می‌پردازد.

hazhir-01

در مقاله تن‌های کوبانی که در شماره سوم مجله فلاخن منتشر کردید نقطه‌ی تمایز کوبانی را در سیاستی دانسته‌اید که اتخاذ کرده. گروهی بر این عقیده‌اند که این سیاست در دوران گذار انقلابی (البته توجه داشته باشیم که در روژآوا انقلابی صورت نگرفت و بهتر است بگوییم بی‌ثباتی و بحران) کارآمد است و بعد در دوران ثبات وقتی حکومتی وارد سیاست‌های دیپلماتیک برای رسمیت یافتن در عرصه بین المللی و روابط خارجی می‌شود و در داخل نیز نیاز به توسعه اقتصادی دارد کارآمد نخواهد بود. سیاستی که شما از آن یاد می کنید تا چه حد می‌تواند در آن به قول شما قمار دوام بیاورد؟

هژیر پلاسچی: « وقتی ما از گذار انقلابی صحبت می‌کنیم متقاطع آن قاعدتن داریم در مورد یک کشور صحبت می‌کنیم. در حالی که در تجربه‌ی روژآوا ما با منطقه‌ای آزاد شده روبروییم. در همان مقاله هم من اشاره کردم که کانتون‌های کوبانی برای من یادآور و مشابه شوراهای دولت خوب در منطقه‌ی آزاد شده‌ی چیاپاس است. ولی فارغ از شمایل کنونی روژآوا، اصولن سیاست شبیه قمار است. با این وجود تمام آن مخاطراتی که شما در موردش حرف می‌زنید روژآوا را هم تهدید می‌کند و این را نمی‌شود لاپوشانی کرد یا نادیده گرفت. اگر روژآوا در خود بماند و تمام توان بالقوه‌ی رهایی بخش آن در خودش مدفون شود، به ویژه که باید در نظر بگیریم هر چند تجربه‌ی کوبانی از دل یک سنت مبارزاتی طولانی مدت بیرون آمده، در دوران جدید تاریخی اولین تجربه‌ی این شکلی در این منطقه است و منطقه‌ای که روژآوا در آن واقع شده کاملن متفاوت است با منطقه‌ای که چیاپاس در آن واقع است. منطقه‌ی روژآوا منطقه‌ای است که امپریالیسم از یک سو و به اشکال مختلف در آن حضور دارد و اشکال مختلف ارتجاع از سوی دیگر آن را محاصره کرده‌اند.

در عین حال امپریالیسم طی این سال‌ها حساب ویژه‌ای روی این منطقه باز کرده است _یعنی منطقه‌ای که از آن صحبت می‌کنم خاورمیانه و کشورهای اطراف خاورمیانه را می‌گویم _ و از شکل گرفتن چنین تجربه‌ای در روژآوا هراسان می‌شود. چون به هر حال ستم‌دیدگان از هم یاد می‌گیرند و می‌آموزند و اشکال نوین مبارزه را تکثیر می‌کنند. بنابراین دوام روژآوا، از سویی به بیرون آمدن از لاک دفاعی و ایجاد اتصالات و پیوند‌های انترناسیونالیستی گره خورده، مشابه تجربه‌ای که زاپاتیست‌ها در چیاپاس داشتند و دارند، و از سوی دیگر به این که چقدر پروژه‌ی وسیع‌تر عبداله اوجالان بتواند در این منطقه پیش برود. به نظر من پروژه‌ی اوجالان فراتر از کلیت کردستان شامل روژآوا و باکور، روژهه‌لات و باشور است و گوشه‌ی چشمی به تجربیات آمریکای لاتین به عنوان زنده‌ترین آموزشگاه زحمت‌کشان دارد. برداشت من این است که خط سیاسی‌ای که بعد از زندان کم‌کم در اوجالان تکثیر پیدا کرده است و از ابتدا همین نبوده است به دنبال آفریدن اشکال منطقه‌ای دولت‌هایی نظیر ونزویلا، بولیوی و نظیر آن‌ها در این منطقه است. استناد می‌کنم به حمایت اوجالان از مصطفا دمیرتاش در همین انتخابات اخیر [ترکیه]. به نظرم این که این پروژه تا چه حد بتواند پیش برود یا اصلن چقدر واقعن وجود داشته باشد در قدم اول، این‌ها در واقع آن چیزهایی است که تداوم تجربه‌‌ی روژآوا را می‌تواند تضمین کند.»

شما به روند رو به افول قدرت سیاسی و پایگاه اجتماعی سوسیالیسم در منطقه اشاره کردید. منطقه ای که هرگز انقلابی را به خودش ندیده و حتا پیشروترین دولتهای آن با کودتا برسر کار آمده اند. اما این مطلب مهم که جای بحث دارد را باز نکردید. به نظر شما چه عواملی باعث شده است که ١. سازمانها و احزاب کمونیستی و سوسیالیستی در عراق و شامات هرگز حتا پیشروی جریانی انقلابی نباشند؟ ٢. به شدت تحت تاثیر یا فرقه گرایی مذهبی و یا ناسیونالیسم چه پان عربیسم، ناصریسم، چه ناسیونالیسم کرد و غیره و ذلک قرار بگیرند؟

kobani

هژیر پلاسچی: «عامل بیرونی که در پاسخ قبلی توضیح دادم بسیار نقش داشته است. با این وجود ما باید یک بار دیگر تاریخ چپ منطقه را از زیر آوار دروغ و تحریف بیرون بیاوریم و دوباره به شکل جدیدی آن را بخوانیم. به شکلی که به درد مبارزه‌ی امروز ما بخورد. مثلن ما وقتی داریم از کودتا حرف می‌زنیم، باید روشن کنیم که در این منطقه از چه حرف می‌زنیم. از افغانستان و یمن جنوبی بگذریم، حتا کودتاهایی مثل کودتای قاسم در عراق، کودتای ناصر در مصر، یا حتا حافظ اسد در سوریه یا قذافی در لیبی به لحاظ ماهوی با کودتاهای آمریکای لاتین و اندونزی یا فیلیپین و مثلن کودتای ٣٢ در ایران متفاوت است. چون فارغ از آن چه این دولت‌ها بعدن به آن تبدیل شدند در ابتدای امر متکی به جنبش‌های اجتماعی و پایگاه مردمی بودند. برخلاف آن کودتاها که دقیقن کودتاهای پدرفرموده بودند به دلیل دستور مقامات بالا در سی آی ای و وزارت دفاع آمریکا اتفاق افتادند و یا با دخالت مستقیم آن‌ها. یا به نظرم روند انقلاب ۵٧ در ایران و خود انقلاب و حوادث پس از آن جای پرداختن خیلی جدی دارد.

در مقابل وقتی از ناسیونالیسم در شمایل پان‌عربیسم و اشکال دیگر حرف می‌زنیم یا وقتی از جریان‌های مذهبی در منطقه حرف می‌زنیم، باز باید روشن کنیم که از چه حرف می‌زنیم. این‌ها ماهیتن متفاوت‌اند با آن‌چه در وضعیت فعلی منطقه نمود دارد. ضمن آن که می‌شود به آن انتقاد کرد و روشن کرد که کجا دچار انحراف شدند و اشتباه کردند و این انحراف و اشتباه تا چه حد مربوط به ناسیونالیست بودن‌شان بوده است. ولی در عین حال ما نمی‌توانیم فرقه‌ی دموکرات آذربایجان را با جریان فعلی پان‌ترکیسم یکی کنیم. گفتار برابری‌طلبانه‌ی سوسیالیستی در حد عدالت توزیعی و دولتی، گفتار ضدامپریالیستی ضد استعماری، گفتار انترناسیونالیستی و پیوند عملی با جنبش‌های مترقی جهان شاخصه‌هایی است که هیچ شباهتی با گفتار نیروهای فعلی ندارد. هرچند نیولیبرال‌های مذهبی سعی دارند با سریش و تف آن‌ها را به هم بچسبانند.

1

به هر حال کل حرف آن بخش این بوده که شرایط این منطقه و طبعن امکانات موجود در آن با حضور شوروی که خود چپ و خود ما به آن نقدهای بسیاری داریم کاملن متفاوت بوده است با منطقه‌ی فعلی که آمریکا در سه کشور آن یعنی افغانستان، عراق و لیبی حضور نظامی دارد و در بسیاری دیگر به انواع اشکال نیوامپریالیستی حضور دارد.»

مصاحبه‌ی کامل را در فایل صوتی بشنوید.    

هژیر پلاسچی در حوزه‌ی تاریخ جنبش‌های منطقه هم تحقیقاتی کرده است که حاصل آن چند کتاب در حوزه‌ی فرقه دموکراتیک آذربایجان، زندگی و مبارزات علیرضا نابدل، و تهاجم نظامی آمریکا به عراق بوده است که هم در وزارت ارشاد دولت محمد خاتمی و هم دولت محمود احمدی‌نژاد مجوز نشر نگرفتند.

به این‌جای گفت و گوی ما که رسید در ذهن من پرسش دیگری مطرح شد. نمونه‌هایی را به یاد آوردم از احزاب کمونیست منطقه که پس از گذشت زمان به سوی ناسیونالیسم و مذهب میل کردند. در برنامه‌ی بعدی هژیر پلاسچی علاوه بر شکافتن این موضوع به سه پرسش پایه‌ای دیگر در مورد تجربه‌ی کوبانی پاسخ می‌گویند. با ما همراه باشید.

مطالب مرتبط

کوبانی، سمبل مقاومت مردمی

«پایان خوش برای سینمای اسکاندیناوی»

$
0
0

امید حبیبی نیا / رادیو کوچه

 

«خوشحالم که خوبی!» جمله‌ای است که در آخرین فیلم از سه گانه روی آندرسون: یک کبوتر روی شاخه نشست، دایم شنیده می‌شود، فیلمی که جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز را از آن خود کرد و طنزسیاهی است از وضعیت بشر در چنبره مدرنیسم.

روی آندرسون در نیم قرن گذشته فقط پنج فیلم ساخته است اما با هر فیلمش سینمای اسکاندیناوی را تکان داده است و در این فیلم با چند داستان متفاوت رویارویی سورئال انسان با مرگ را به تصویر می‌کشد.

Ven1

روی آندرسون و جایزه شیرطلایی جشنواره

سیمای سکوت مستندی درباره قتل عام کمونیست‌ها در اندونزی ساخته جاشوا اوپن هایمر، کارگردان آمریکایی که تهیه کنندگانی چون ورنر هرتزوگ و ارول موریس داشته است، جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره را به دست آورد.

در طول سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ ارتش با حمایت مسلمانان به قتل عام صدها هزار کمونیست پرداخت و نخستین رییس جمهور اندونزی که از بانیان جنبش عدم تعهد بود را برکنار و ژنرال سوهارتو را به ریاست جمهوری رساند. این قتل عام پس از قتل عام کمونیست‌ها و یهودی‌ها توسط نازی‌ها در آلمان و قتل عام مخالفان در چین و شوروی، یکی از فجیع‌ترین قتل عام‌های تاریخ قرن بیستم محسوب می‌شود که برخی تخمین‌ها حاکی از آن است که سه میلیون نفر در این قتل عام کشته شده‌اند اما در طول دوران جنگ سرد، رسانه‌های جریان اصلی در غرب چندان به آن نپرداختند.

جاشوا اوپن هایمر درباره این فیلم در کنفرانس خبری جشنواره گفت: حتا هنوز پس از گذشت نزدیک به نیم قرن از این فاجعه، شاهدان عینی از بیان مشاهدات خود واهمه دارند.

Ven2

جاشوا اوپن هایمر

جایزه ویژه هیات داوران به سیواس ساخته کان مژدسی کارگردان ترک رسید. جایزه بهترین کارگردانی به آندری کونچالوسکی برای فیلم شب های سفید پستچی تعلق گرفت که با استقبال خوبی در جشنواره روبرو شده بود. خانه ابلهان کونچالوسکی ۱۲ سال پیش در همین جشنواره جایزه بزرگ داوران را ربوده بود.

Ven3

رخشان بنی اعتماد و جایزه بهترین فیلم‌نامه

هیات داوران جایزه بهترین فیلم‌نامه را به رخشان بنی اعتماد و فرید مصطفوی برای فیلم قصه‌ها داد که شگفتی روزنامه‌نگاران سینمایی را با وجود فیلم‌هایی چون مرد پرنده، پازولینی و دور از مردان در بخش اصلی مسابقه برانگیخت.

رخشان بنی اعتماد که این فیلم اپیزودیک را با مجوز فیلم کوتاه ساخته است در کنفرانس خبری‌اش ترجیح داد در باره سانسور و حواشی نمایش فیلم سخنی نگوید و در عوض خواستار لغو تحریم دارویی ایران شود، تحریمی که ظاهرن به صورت رسمی وجود ندارد و گفته می‌شود مسئولیت کمبود داروها در کشور متوجه دولت با عدم تخصیص بودجه کافی برای خرید دارو و البته منفعت بازار سیاه برای دلالانی ست که با دستگاه دولتی مربوط هستند.

Ven4

اما استون بازیگر مرد پرنده

در بخش افق که ریاست هیات داوران آن برعهده آن هوی کارگردان چینی بود، جایزه شیر آینده برای فیلم نخست به دادگاه ساخته شایتانیا تامهانه کارگردان هندی تعلق گرفت که جایزه بهترین فیلم را از همین بخش نیز دریافت کرد. بهترین کارگردانی در بخش افق نیز به تیب از اردن و جایزه ویژه داوران به بلوسکونی یک داستان سیسیلی تعلق گرفت.

Ven5

مخملباف در جشنواره

فیلم پرزیدنت ساخته محسن مخملباف که با واکنش‌های متفاوت منتقدان روبرو شد و برخی آن را فیلمی متظاهر و شعاری و برخی تلاشی برای تاویل فرایند ظهور دیکتاتوری خوانده بودند نیز در همین بخش حضور داشت.

مخملباف علی‌رغم دعوت به جشنواره‌های مختلف در سال‌های گذشته، موفق به دریافت هیچ جایزه‌ای از جشنواره‌های معتبر جهانی در یک دهه گذشته نشده است، با این حال برخی منتقدانی که با آثار وی آشنایی دارند معتقدند که پس از گبه، این بهترین فیلمی بوده که در ۲۰ سال گذشته ساخته است.

گبه که نگارنده نیز در عنفوان جوانی مرتکب نوشتن نقدی برآن در مجله دنیای تصویر شد در کنار یکی دو فیلم دیگر از میان ۲۵ فیلم مخملباف، به عقیده برخی از منتقدان ایرانی جزء آثار قابل اعتنای او محسوب می‌شود.

Ven6

مشتاقان ستاره‌ها در هنگام اکران فیلم پازولینی

جشنواره ونیز امسال جایزه شیر طلایی یک عمر فعالیت سینمایی را به تلما شوماخر که اسطوره تدوین فیلم در سینما محسوب می‌شود و آخرین کارش گرگ وال استریت چندی پیش بر روی پرده سینماها بود، اهدا کرد.

فردریک وایزمن مستندساز مشهوری که با فیلم‌هایی چون بیمارستان، در آستانه مرگ و خشونت خانگی شهرت دارد نیز جایزه شیرطلایی برای یک عمر فعالیت سینمایی را دریافت داشت.

Ven7

اوما تورمن و بازیگران فیلم زن حشری در هنگام اکران نسخه تدوین کارگردان در جشنواره

جشنواره امسال که به نسبت پارسال زرق و برق و جنجال کمتری جز نمایش دو قسمت زن حشری با تدوین کارگردان داشت، دیروز (شنبه) به کار خود خاتمه داد و با حضور چشم‌گیر ایرانی‌ها و ایرانی‌تبارها در آن، در مجموع پایان خوشی برای سینمای اسکاندیناوی رقم زد.

مطالب مرتبط

ایرانی‌ها در ونیز

Viewing all 1828 articles
Browse latest View live