Quantcast
Channel: Radio Koocheh »ویترین
Viewing all 1828 articles
Browse latest View live

«خون‌بازی تندروهای اسراییلی و فلسطینی تمام شد»

$
0
0

کاوه احمدی علی آبادی / مقاله وارده / رادیو کوچه

 

اول: پیروز شدید؟ آن هم با این همه کشته و زخمی و ویرانی! بعد از اینکه هر طرفی که شادی و جشن بیشتری کرد، ملاک آن شد که کدامیک پیروز شده‌اند (!)، حالا قرار است به یک طرف جایزه بدهیم؟! بروید به تصاویر کودکان قربانی مان که توسط رسانه‌ها انعکاس یافت، رجوع کنید و از خودتان خجالت بکشید.
دوم: هیچ یک حتی برنده نشدید، نه فقط از نقطه نظر اخلاقی و انسانی و معنوی که حتی در سطح دنیوی نیز شرایط آتش بس، بازگشت به‌‌ همان نقطه پیش از درگیری‌ها را نشان می‌دهد؛ البته با کلی خسرات و ویرانی روی دست.
سوم: برای باخت هر دو طرف جنگ طلب اسرائیلی و فلسطینی،‌‌ همان میزان شاهد بس که هر دو طرف نه تداوم جنگ که «توقف آن را موفقیتی برای خود» ارزیابی کردند و عملاً نه مخالفانشان که خودشان «در ‌‌نهایت» بر ضد مسیر جنگ طلبانه سابقشان گام گذاشتند.
چهارم: تندروهای هر دو طرف حکایت کسی را داشتند که در فضایی مملو از آینه‌های متعدد گام برمی دارند و در حالی که به عقب قدم می‌گذارند، در تعدادی از آینه‌ها –به غلط حرکت به جلو دیده و ارزیابی می‌شود. دولت نتانیاهو که تحت فشارهای داخلی و خارجی به سر میز مذاکرات کشیده شده بود، در طول این مدت انواع راهکار‌ها را امتحان کرد تا روند گفتگوهای صلح را نه تنها عملاً که رسماً ملغی سازد، در حالی که هزینه آن را بر گردن طرف فلسطینی می‌اندازد. از عدم پایبندی به بخشی از تعهدات سابق‌اش (عدم آزادی آخرین سری از اسرای فلسطینی توافق شده) گرفته تا دستگیری گسترده نه تنها اعضای حماس که فلسطینی‌های مختلف در کرانه باختری، تا بهانه تراشی برای تشکیل دولت وحدت ملی فلسطینیان (فتح و حماس) و آخرین موردش نیز علم شنگه‌ای (الم شنگه) بود که بابت قتل فجیع سه نوجوان بی‌گناه اسرائیلی راه انداخت؛ در حالی که هیچ شاهدی بر انجام این قتل توسط حماس –وقتی که در درگیری‌ها شروع شد- وجود نداشت (احتمالاً نتانیاهو خوابنما شده بود!).

Gaza-40---2
پنجم: باخت تندروهای اسرائیلی در درگیری‌های اخیر بسیار بزرگ‌تر بود؛ هم به سبب اینکه نتانیاهو با وجود استفاده از «حداکثر زور و سلاح»، نه تنها نتوانست امنیت اسرائیلی‌ها را تضمین کند و جان یهودیان را حفظ نماید، که «تن‌ها موجب کشتار بیش از هفتاد تن» از آنان شد و هم به این دلیل که در درگیری‌های اخیر به وضوح مسئله فلسطین، از مسئله یک کشور یا منطقه فرا‌تر رفت و «جهانی» شد و در سطح تاریخی نیز که مسئله فلسطین در ابتدا مسئله‌ای عربی بود و مدتی پس از آن تا حدی اسلامی شد، اما اینک فلسطین مسئله‌ای «انسانی» را نشان داد و نه فقط نهادهای حقوق بشری سازمان ملل که تقریباً مردم سراسر جهان و نهادهای مدنی همه کشور‌ها نسبت بدان از خود حساسیت نشان دادند و آن را «بحرانی جهانی» ارزیابی کردند که نیاز به راه حلی عاجل دارد و تقریباً «یک انتفاضه جهانی خودجوش» بر علیه اقدامات جنایتکارانه اسرائیل در غزه به راه افتاد، نه فقط به وسیله فلسطینیان و اعراب که ملل مختلف جهان. تاکنون هیچ یک از دولتمردان اسرائیل به اندازه نتانیاهو نتوانست به جهانیان و به خصوص اسرائیل ثابت کند، صلح با فلسطینیان چقدر مهم و حیاتی است؛ این در حالی بود که دولت تندروی اسرائیل تصور می‌کرد در جهت عکس آن مقصد حرکت می‌کند (بسیار پیش می‌آید که طرف مخالف یا حتی دشمنمان، بدون اینکه بداند به نفع ما بازی می‌کند و در این موارد باید بگذاریم تا با تمام انرژی‌اش به بازی به نفع ما و با تاوان برای خودش ادامه دهد).‌‌ همان گونه که نتانیاهو در طول سالیان اخیر اصرار داشت که القاء کند، این ایران است که مشکل اسرائیل است (و به بهانه آن، آمریکا و قدرت‌های جهان را به سوی جنگ با ایران بکشاند و ایران را به جان اعراب، آذرباییجان و حتی ترکیه بیاندازد) و نه فلسطین، اما اینک نه تنها جهان که بسیاری از اعضای کابینه‌اش ایمان دارند که اگر مسئله اسرائیل با فلسطین حل نشود، بحران پا بر جا خواهد بود و رسیدن به صلح با فلسطینیان در اولویت حل بحران اسرائیل برای تأمین امنیت شهروندانش قرار دارد، و همین طور برای اینکه «مهاجرت معکوس» در اسرائیل شدت نگیرد.
نتانیاهو و دولت تندروی او ثابت کردند که دست راستی‌های اسرائیل نیز هیچ راهی به جز پذیرش آتش بس و صلح نمی‌شناسند (مگر اینکه دست راستی‌ها فکر کنند که راکت پراکنی‌ها باید دوباره آغاز شود!) و آنان نیز ناگزیرند بدان تن دهند؛ البته پس از تلفات انسانی بیشتر، علاوه بر از دست دادن امتیازات سیاسی بیشتر و تخریب وجهه اسرائیل در جهان!

GAZA-39--1
ششم: دولت اسرائیل با سرکشی از درخواست‌های جهانی و حتی متحدانش برای آتش بس ثابت کرد که تنها راکت‌های حماس است که می‌تواند آن را به قبول آتش بس مجبور کند و هیچ‌گاه به این میزان ضرورت برخورداری فلسطینیان از سلاح برای دفاع از خود احساس نشده بود. چگونه است که اسرائیل حق دفاع را برای خود محفوظ می‌داند، اما برای فلسطینیان نه؟! بماند که بسیاری از حملات اسرائیل به مناطق مسکونی و کشتار غیرنظامیان بی‌شک نمی‌تواند «دفاع» محسوب شود. اسرائیل نیز به خوبی به تخلفات خود واقف است که حتی گزارشات برحسب مستندات نهادهای بی‌طرف سازمان ملل را چشم بسته رد می‌کند (و تنها مقامات یک کشور در جهان را می‌شناسم که به این میزان یاغی و وقیح هستند و آن مقامات رژیم ایران‌اند؛ دلیل آن تشابه نیز اتفاقی نیست، بلکه بدین سبب است که قدرتمندان و صحنه گردان‌های پشت صحنه هر دو کشور یکی هستند –موساد- و مقامات روی صحنه مشتی دلقک و مترسک‌اند که نسبت به فرامین صادر شده از اربابان خود، اختیاری ندارند).
هفتم: آشتی ملی فلسطینیان پیش از درگیری‌ها نیز این دستاورد مثبت دیگر را نیز داشت که تندروهای اسرائیل نتوانستند از درگیری با حماس وسیله‌ای بسازند برای ایجاد اختلاف جدید بین فتح و حماس و دولت مشترک فلسطینی اداره گذرگاه‌های غزه را در دست گرفت.
هشتم: نباید از تلاش‌ها و اقدامات مثبت پشت صحنه آمریکا، مصر، قطر و دولت محمود عباس را در برقراری آتش بس و متوقف ساختن ماشین کشتار دسته جمعی، بی‌تفاوت گذشت و از آنان قدرددانی نکرد. گرچه برایم قابل درک نیست که با چه توجیهی دولت مصر مدتی گذرگاه رفح را بسته بود، آن هم در حالی که مجروحان و مردم در محاصره غزه به شدت نیاز به کمک‌های پزشکی و پناهگاهی امن داشتند. مردم عادی نباید قربانی سیاست بازی‌های ما سیاستمداران شوند و حتی اگر دشمن ما مصدوم شد، باید برای مداوا و رساندن فوریت‌های پزشکی و نجات جانش اقدام کنیم، چه رسد دیگران. این بخشی از «اصول انسانی» است.
نهم: طرح صلح پیشنهادی محمود عباس که از پشتیبانی کشورهای عربی و اسلامی نیز برخوردار است، «منطقی و حساب شده و عادلانه» است و باید فلسطینیان بر طبق‌‌ همان «دو سناریوی پیشنهادیشان» عمل کنند و تردید ننمایند و حتی اگر مخالفتی دیدند، پافشاری ورزند که «اینک یک دنیا پشتشان است».

Gaza2--3
کار ماندگار دیگری که محمود عباس باید در زمینه جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت توسط اسرائیل انجام دهد، علاوه بر استفاده از آن به مثابه اهرم فشار جدّی برای پذیرش حقوق حقه فلسطینیان، بنیان گذاری قوه قضاییه‌ای مستقل و غیرسیاسی در فلسطین است. قوه قضاییه‌ای که جدای از سیاستمداران و دولتمردان فلسطینی تصمیم گیری کند و بدون توجه به فشار‌ها یا زدوبندهای سیاسی، حقوق فلسطینیان و به خصوص حقوق پایمال شده‌شان را پیگیری کند؛ جدای از آنکه آن نقض کننده حقوق اسرائیل است یا شخص یا نهاد یا کشوری دیگر. وقتی قتلی صورت می‌گیرد، آیا ما بدنبال ملیت قاتل می‌گردیم؟ جدای از هر ملیتی که داشته باشد باید دستگیر و محاکمه شود. چه بسا فردا عامل نقض کننده حقوق فلسطینیان، اسرائیل نباشد و کشورهای دیگر –یا حتی شخص یا نهاد و کشوری دیگر باشد (چون فلسطین یک کشور است که همچون هر کشوری دیگر تنها با اسرائیل و همسایگانش طرف نیست، بلکه با تمام کشورهای دیگر جهان طرف معامله است).
اسرائیل تاکنون با این راهکار به جنایت‌هایش ادامه داده است که با فشار متحدان قدرتمندش به طرف فلسطینی، مانع از پیگیری آن توسط سیاستمداران فلسطینی شود و اگر نپذیرفتند، یک گروکشی دیگر بکند (مثل دستگیری تعدادی از فلسطینیان یا اعمال محدودیت‌های جدید برای فلسطینیان یا دولت فلسطین) و لغو آن را موکول کند که طرف فلسطینی نیز انعطاف نشان دهد و اقدام حقوقی و قانونی را یا صورت ندهد یا اگر به جریان انداخته متوقف کند. اما برخورداری فلسطین از قوه قضاییه‌ای مستقل، راه این «فرار از دست عدالت جهانی» را برای جنایتکاران اسرائیلی می‌بندد؛ به خصوص که اینک فلسطین با پذیرش به عنوان یک کشور مستقل در سازمان ملل و عضویت در نهادهای بین المللی زیر مجموعه آن، دارای قابلیت‌های بسیار افزون تری از گذشته برای کسب حقوق فلسطینیان و پیگیری جنایت‌های انجام شده نسبت به آنان است.
این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است


«کارتون / ادامه چالش سطل آب»

$
0
0

رضا مختار جوزانی / رادیو کوچه

 

reza_jozani_20140907

 

«نروژ نهمین اسلامی‌ترین کشور جهان است»

$
0
0

مهیار فرآورده / مقاله وارده / رادیو کوچه

 

از نظر برخی از پیشروترین متخصصین اسلامی؛ نروژ خیلی بیشتر اسلامی است تا عربستان سعودی و ایران!
کانال تلویزیونی ان‌آرکی NRK در استان «هوردالاند» واقع در جنوب غربی نروژ در وب‌سایت خود مطلبی تحقیقی منتشر کرده که توسط دو تن از روزنامه‌نگاران این کانال «پـِر کریستیان ماگنوس» و «رونه ویکتوریا اِنگن» و یک پژوهشگر به نام «ریاض بابو» تهیه و تنطیم شده است.
در این مطلب آمده؛ یک گروه پژوهشی ۲۰۸ کشور را از نظر ارزش‌های اسلامی با یک‌دیگر مقایسه کرده و معتقدند کشورهای اسلامی در جاهایی بسیار پایین در این لیست قرار دارند. عربستان سعودی در جای ۹۱، ایران در مقام ۱۳۹ و پاکستان با رتبه ۱۴۵ در این لیست مشخص شده اند. در این لیست نروژ در میان ده کشور نخستی است که ارزش‌های اسلامی را در حکومت‌داری رعایت می‌کند.
پروفسور ایرانی حسن عسکری لیدر گروه پژوهشی یاد شده از دانشگان جرج واشینگتن در آمریکا ضمن ارایه لیست به تیم تهیه کننده مطلب گفته است که کشورهای مسلمان از اسلام پیروی نمی‌کنند و ارزش‌های پایه‌ای در اسلام قانون شریعت و یا حکومت اسلامی نیستند.
گروه پژوهشی برای یافتن پیام دستور‌های اسلامی، قرآن را مطالعه کرده و دیگر متن‌های اسلامی را نیز از نظر گذرانده است. پروفسور عسکری در ادامه می‌گوید؛ ما جدولی از مهم‌ترین ارزش‌های اسلامی تهیه کردیم و بررسی کردیم تا چه حد این ارزش‌ها در کشورها مراعات می‌شوند. چیزی که انسان به یک نگاه متوجه می‌شود این‌است که متاسقانه کشورهای مسلمان به آن‌چه مطابق اسلام باید انجام می‌دادند عمل نکردند. وقتی ما متن‌ها را مطالعه کردیم دریافتیم که یک تشکیلان خوبِ رهبری مهم و مرکز توجه اسلام است.
وی اضافه می‌کند؛ بر اساس توصیه‌های اسلامی، یک کشور باید موسسه‌هایی با عملکرد خوب داشته باشد.

1

رهبران باید همان قانونی را رعایت کنند که توده مردم. جامعه باید بر پایه آزادی سیاسی و اقتصادی اداره شود و سازمان‌بندی اجتماعی باید رشد اقتصادی به‌همرا داشته باشد. بدین معنی که فساد و فقر در جامعه با اسلام ناسازگار است و منابع کشور باید به نفع کلیه شهروندان باشد و با شهروندان یکسان برخورد شود. بر اساس قرآن، سرکوب شهروندان ممنوع است. در واقع مسلمانان خود را موظف به مقاومت در برابر ظلم و ستم می‌دانند. با توجه به این مبانی، بسیاری از کشورهای اسلامی در واقع توسط آرمان اسلامی اداره نمی‌شوند.
منابع نفتی
پژوهش‌گر حسین عسگری انگشت روی منابع نفتی می‌گذارد که موضوعی مشترک میان نروژ و یک سری از کشورهای مسلمان در خاورمیانه است. وی می‌گوید؛ اگر قرار بود تنها به مدیریت نفت نگاه کنیم، من نروژ را در بالای لیست و بالای اسلامی‌ترین کشورها قرار می‌دادم.
نگارنده این مطلب سه سال پیش مقاله بلندی با عنوان «مقایسه دو کشور نفت‌خیز ایران و نروژ» نوشتم که در تاریخ ششم اردیبهست ۹۰ در رادیو کوچه منتشر شد. من در آن مقاله از سازمان‌های گوناگون اداری و جنبه‌های اجتماعی‌ی این دو کشور مقایسه‌ای عینی ارایه کردم، و اگر تفسیر گروه پژوهشی یاد شده از اسلام را بپذیریم، با پیشرفت‌های چشم‌گیری که نروژ در شصت سال اخیر پس از یافتن نفت در اپن سرزمین به دست آورده، گروه پژوهش‌گر نتیجه‌گیری درستی کرده است.
اما اولین کشور اسلامی از بالای لیست مالزی است که در مقام ۳۳ جای گرفته. بنابراین چالش اصلی برداشتهای ناهم‌گون و تفسیرهای متفاوت و گاه متضاد با یکدیگر است که از دستورهای اسلامی استخراج میشود.
چرا هیچ‌کدام از اکتشاف‌ها در کشورهای مسلمان به وقوع نپیوسته؟
برداشتی که داعش یا دولت خودخوانده خلافت اسلامی از اسلام دارد، تفسیر عقب‌افتاده‌ایست که با تعصبات فردی و تحجراندیشی هم‌راه است و ربطی به زمان حاضر ندارد. شاید یکی از دلایل پدید‌آمدن گروه‌های تندرو اسلامی این باشد که الله در قرآن هم مهربان است هم جبار. شاید. اما ناآگاهی و جدا‌مانده‌گی از چرخه تمدن و دنیای اطراف، دو دلیل مهم این گونه گرایش‌هاست که کشورهای اروپایی را نیز درگیر آن کرده است. تنها از نروژ شصت نفر برای پیکار در جبهه داعش به سوریه رفته بودند که چهل تن از آن‌ها اکنون بازگشته‌اند و دولت هنوز نمی‌داند با این افراد چه‌گونه رفتار شود. در برخی کشورها بحث بر سر پس‌گرفتن شهروندی از این اشخاص است در حالی‌که این نظر مخالفینی هم دارد.
در لیست گروه پژوهشی یادشده، مقام‌های اول تا دهم این لیست به ترتیب متعلق است به؛ ایرلند، دانمارک، لوکزامبورگ، سوئد، انگلستان، نیوزیلند، سنگاپور در مقام هفتم، فنلاند هشتم، نروژ نهم و بلژیک در ردیف دهم. اندونزی با ۶۱ % مسلمان و دین رسمی اسلام در جایگاه ۱۰۴ این لیست قرار دارد در حالی‌که کشور غیر مسلمان همسایه آن سنگاپور با ۱۵ % مسلمان مقام هفتم را دریافت کرده است.
مردم کشورهای مسلمان باید از خود بپرسند چرا آن‌ها از نظر فن‌آوری و پیشرفت دانش نسبت به کشورهای اروپایی به مراتب عقب‌مانده‌تر هستند. اگر آن‌گونه که ادعا می‌شود تمام علوم در قرآن آمده و اسلام برای کلیه امور زندگی مادی پاسخ دارد، پس چرا تلفن، کامپیوتر، فضاپیما و صدها فن‌آوری دیگر که هر روزه مورد مصرف مردم کشورهای مسلمان قرار می‌گیرد در کشورهای صنعتی غربی تولید می‌شود و نه در کشورهای مسلمان؟ چرا هیچ‌کدام از اکتشاف‌ها مانند ماشین بخار، نیروی برق و انرژی خورشیدی در کشورهای مسلمان به‌قوع نپیوسته است؟ و چرا در بیشتر کشورهای مسلمان اگر جنگ نباشد دست‌کم سرکوب وجود دارد. نه این‌که‌ در کشورهای مسیحی اصلن سرکوب یافت نشود، روسیه نمونه‌ترین کشور مسیحی از آن میان است و در ایرلند نیز جدال میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها که سال‌ها ادامه داشته و هنوز تشنج در آن مشاهده می‌شود جان انسان‌های زیادی را گرفته است.
انقلاب رسانه‌ای
اگر در نظر بگیریم اسلام ۶۰۰ سال پس از مسیحیت پدید آمد و کشورهای مسیحی اروپایی هجده – نوزده قرن پس از پیدایش مسیحیت موفق شدند دست کلیسا را از دخالت در سیاست و امور مردم کوتاه کنند و به نظام‌های قانون‌مند دست یابند، به این باور خواهیم رسید که برای رسیدن به یک جامعه قانون‌مند در کشورهای مسلمان راه درازی در پیش است. مردم این کشورها باید به این باور برسند در دنیای امروز و سویی که آن دارد، راهی جز هم‌زیستی مسالمت‌آمیز وجود ندارد. زیرا با مشارکت، به‌تر می‌توان زندگی کرد و آینده صلح‌آمیزتری در انتظار فرزندان نوع بشر خواهد بود. در غیر این صورت آنقدر قوم‌ها و پیروان مذهب‌های ناهم‌گون یک‌دیگر را می‌کشند تا نسل هم را براندازند.

2
انقلاب صنعتی اروپا را متحول کرد و ا نقلاب رسانه‌ای خاورمیانه و شمال آفریقا را تکان خواهد داد. کما این‌که نخستین تکان‌ها را در سرنگونی دیکتاتورها شاهد بودیم. این عامل، لازم ولی کافی نبود. وقتی دیکتاتور سرنگون می‌شود، قدرت‌طلبی از راه تسلط بر دیگران باید از میان برود و درجه تحمل دیگران در افراد جامعه بالا رود و دارنده‌گان عقیده‌های گوناگون بتوانند بر سر یک میز بنشینند و در آسایش بر سر اختلاف نطرها گفتگو و راه چاره بیابند. و نهایتن به این باور برسند که تمامی حقیقت نزد هیچکس نیست.
انقلاب صنعتی که در صده هجده از انگلستان شروع شد و در قرن نوزدهم به بقیه اروپا گسترش پیدا کرد و سپس به سرزمین آمریکا راه یافت، هم‌راه با پیشرفت‌های شگرفی که در زمینه‌های پزشکی، فنی و فضایی به‌وجود آمد، رنگ مذهب و دستورهای کلیسا را از بطن جامعه زدود و گرایش‌های قومی و گروهی به پس رانده شدند و در نتیجه اداره امور در کشورداری به اهل سیاست و در بحث دین به نظر فردی سپرده شد. این‌که آیا بهترین نوع کشورداری می‌تواند توسط تکنوکرات‌ها و یا فن‌سالاران رهبری شود، بحثی است که امروزه در بعضی جوامع مورد بحث قرار می‌گیرد و طرح تازه تشکیل دولت فلسطین توسط تکنوکرات‌ها از این جمله است.
تفتیش عقاید
در هر سه کشور ایران، عربستان سعودی و پاکستان که اسلام ریشه‌های عمیق اجتماعی و دخالت‌های بی‌حد سیاسی دارد، در لیست گروه پژوهشی در ردیف‌های پایین‌تر جا گرفته‌اند. به‌ویژه ایران، امروزه از نطر دخالت دین در سرنوشت مردم در دوره دادگاه‌های تفتیش عقاید سه صده پیش به‌سر می‌برد. تفاوت شاید در این باشد که در آن زمان تلویزیون وجود نداشت تا اعتراف‌های گالیله را نشان دهند و ویدئوی آن‌را در یوتوپ به اشتزاک بگذارند. وگرنه شیوه همان است؛ اعتراف به دروغ.
گالیله حدود یک صده پس از پیدایش اسلام می‌زیست و یکی از پایه‌گذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین در ایتالیا بود. وی با پذیرفتن نظریه کوپرنیک مبنی بر عدم مرکزیت زمین در عالم، در مقابل کلیسا قرار گرفت که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد و مدت‌ها در حبس خانه‌گی به‌سر برد. البته آن‌گونه که گزارش شده آن «خانه» یک باغ بزرگ و مجلل بوده و بدین ترتیب حتمن به مراتب از محل نگه‌داری میرحسن موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد دل‌بازتر بوده است.

3
جدایی دین از حکومت
به‌نطر می‌سد سه دهه‌ونیم پس از انقلاب اسلامی در ایران، اکثریتی به لزوم جدایی دین از حکومت رسیده باشند، با این‌حال متلاشی کردن این دستگاه عریص و طویل امنیتی که توسط روحانیت و شرکا در ایران برپا شده، با توجه به نیروهایی که هنوز تصور می‌کنند بتوانند یک چهره انسانی‌تر از این رژیم به دست بدهند، خواست مردم به عمل نگراییده است. به‌علاوه؛ آن چندین میلیونی – شاید ده تا پانزده میلیون – که یا منافعشان در ادامه این حکومت است، یا کارگزاران آن هستند و یا از نطر امرار معاش و یا عقیدتی وابسته این دستگاه هستند، از سویی نقش پشتیبان حکومت را بازی می‌کنند و از سوی دیگر ترمزی در مقابل خواست‌های عمومی به‌حساب می‌آیند. شرکت‌کننده‌گان در نمازهای جمعه و راهپیمایی‌های تاکتیکی بخشی از این چندین میلیون هستند.
نباید نادیده گرفت که بی‌شماری از شرکت‌کننده‌ها در مراسم عزاداری و هیئت‌های مذهبی گرچه مستقیمن از نظر عقیدتی گیرِ دستگاه حکومتی نیستند، اما شرکت در این گونه مراسم در رونق آن کمک می‌کند که این خود به نقع سیاست‌های دستگاه حکومتی تمام می‌شود.
مرم کشورهای عربی که در جریان بهار عرب دست دیکتاتورها را از قدرت کوتاه کردند، نتوانستند قانون‌مندی و حقوق انسانی را جایگزین دیکتاتور کنند و از این رو گرفتار کشمکش‌های شدید قومی و مذهبی شدند. اما مصری‌ها از آن میان که هم‌واره سرنوشت مردم ایران پس از انقلاب اسلامی را در نطر داشتند، خطر یک حکومت واپس‌گرای اسلامی را از سر گذراندند.

«طلبه نباید با حرف مردم لباس روحانیت را کنار بگذارد»

$
0
0

شهرزاد کریمی / رادیوکوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140908_roozane-5_shahrzad.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

«علی‌اکبر رشاد»٬ رییس شورای مدیریت حوزه علمیه استان تهران از طلبه‌ها خواسته در پوشیدن لباس روحانیت به حرف مردم و واکنش‌های آن‌ها توجهی نکنند. آقای رشاد در آیین عمامه‌گذاری طلاب مدرسه علمیه «امام رضا» این خواسته را مطرح کرده و گفته از «مشقات» و «سختی‌های» لباس روحانیت اطلاع دارد.

وی افزوده «لباس روحانیت هویت یک روحانی است»٬ اما «گاهی به اقتضای زمان و مکان ضروری است این لباس بر تن فردی نباشد چرا که در محیطی پوشیدن این لباس وهن این لباس است.»

رییس شورای مدیریت حوزه علمیه استان تهران در بخش دیگری از سخنان خود برخی طلاب به خاطر استفاده نکردن مدام از لباس روحانیت انتقاد کرده و گفته «این حالت زیبنده شان روحانیت نیست.»

22

امروز در برنامه روزانه قصد داریم بررسی کنیم: فواید برنج را. غله‌ای پرطرفدار در بین ایرانیان که امروز منبع اصلی غذایی آن‌هاست.

امروز یعنی هشتم سپتامبر برابر است با روز جهانی فیزیوتراپی.

«زهرا امیرابراهیمی» و هک شدن هالیوودی‌ها، بازخوانی دو اتفاق در دو زمان و دو جغرافیا .

واگذاری کانادا به انگلیس و مرگ مائو در چنین روزی. «تقویم تاریخ»

شناسایی اولین بیماری وبا در پایتخت ایران

و بلاخره آشنایی با پلیس شریعت آلمان.

«کوبانی مساله ما است»

$
0
0

شادیار عمرانی – بهرنگ زندی/ رادیو کوچه

قسمت دوم مصاحبه با هژیر پلاسچی، نویسنده‌ی «تن‌های کوبانی»

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014-09-09-chashmesevom02-42-shadyarbehrang-kobani04-2.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

در برنامه‌ قبل، هژیر پلاسچی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی چپ، در تحلیل سیاست روژآوا و نقش پروژه‌های سیاسی اوجالان در آن منطقه به نقش احزاب سوسیالیست رسید. در پاسخ به پرسش من درباره‌ی چرایی میل احزاب سوسیالیست منطقه به ناسیونالیسم یا مذهب‌گرایی چنین توضیح داد که «شرایط این منطقه و طبعن امکانات موجود در آن با حضور شوروی که خود چپ و خود ما به آن نقدهای بسیاری داریم کاملن متفاوت بوده است با منطقه‌ی فعلی که آمریکا در سه کشور آن یعنی افغانستان، عراق و لیبی حضور نظامی دارد و در بسیاری دیگر به انواع اشکال نیوامپریالیستی حضور دارد.»، پاسخی که خود پرسش دیگری آفرید.

من شادیار عمرانی هستم.

و من بهرنگ زندی، امروز با هژیر پلاسچی علاوه بر بررسی دلایل گرایش احزاب سوسیالیست منطقه به سمت ناسیونالیسم، بر روی کوبانی به عنوان نمونه‌ای حایز اهمیت متمرکز می‌شویم، نمونه‌ای که شاید در آینده‌ای نه چندان دور به عنوان الگویی موفق از جامعه‌ای آزاد در منطقه شناخته شود. با هم می‌شنویم.

1

مصاحبه کامل را در فایل صوتی بشنوید.

هژیر پلاسچی:« یک توضیحی در مورد ناسیونالیسم در اروپا لازم است و تفاوت آن با ناسیونالیسمی که ما در خاورمیانه با آن رویه‌رو بودیم، نه این‌که الان هستیم. ناسیونالیسمی که در اروپا بوده و اشکالی که ظهور داشته و قدرت سیاسی را گرفته است، فرض کنیم فاشیسم ایتالیایی و یا نازیسم در آلمان، این یک ناسیونالیسم سلطه‌گر وحشی بوده است که دست به کشورگشایی می‌زند. ضمن همه‌ی نقدهایی که من به‌عوان کمونیست به ناسیونالیسم اصولن دارم، به نظر من باید متوجه این بود که ناصریسم به عنوان یکی از موارد بروز ناسیونالیسم در آن منطقه و در گذشته، ماهیت متفاوتی دارد نسبت به آن‌چه که ما در اروپا شاهد آن بودیم. به‌همین دلیل وقتی‌که یک حزب چپ اروپایی وقتی‌که ناسیونالیست باشد عملن طرفدار سلطه است، بنابراین یک حزب چپ نمی‌تواند ناسیونالیست باشد. هرچند که ما با نیروهای راست افراطی در اروپا روبه‌رو هستیم مثل جریانی که در فرانسه خیلی هم رشد کرده است، این جریان در انتخابات اخیر فرانسه حرفی زد که اگر لوپن را از آن حذف کنید، احساس می‌کند یک چپ این حرف را زده است، شعارشان این بود که ما می‌خواهیم صدای فرانسه‌ای را به گوش جهان برسانیم که هیچ‌کس صدای آن‌ها را نمی‌شنود. و به همین دلیل هم سفرهای دوره‌ای به روستاهای کوچک و پرت و دورافتاده‌ی فرانسه گذاشت و اساسن به همین دلیل آرا رشد کرد. ولی می‌بینید که این جریان به شدت ضدخارجی و ناسیونالیست است. یعنی می‌خواهم بگویم که جریاناتی هستند که با بهره‌گیری از این گفتار هم رشد می‌کنند. ولی آن‌چه که در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده است، به نظر من غیبت شوروی با تمام نقدی که ما به آن داریم، در این‌که چنین چیزهایی برای نیروهای چپ در منطقه اتفاق بیفتد خیلی موثر بوده است. شما در میان نیروهای چپ حزب کمونیست عراق را مثال زدید، حتی نیروهایی که گرایشی به چپ دارند و به هیچ معنایی مارکسیست نبودند، مثل سازمان آزادی‌بخش فلسطین، این سازمان در چه دوره‌ای به پای قرارداد کمپ دیوید رفت؟ در چه دوره‌ای اینقدر ضعیف شد که یک بخش از هژمونی در فلسطین دست حماس بیفتد؟ دقیقن در دوره‌ی غیبت شوروی. به این دلیل که آن پشتیبانی عملی که شوروی از این نیروها در منطقه می‌کرد و در عین حال پشتیبانی معنوی که حضور شوروی حتی برای نیروهایی که به شدت به آن نقد داشتند داشت، غیبت این باعث شده که یک چنین چیزهایی هم ما در میان چپ منطقه ببینیم.»

hazhir-02

هژیر پلاسچی

شما به سیاستی در کوبانی اشاره کردید که نه مورد تایید غرب است و نه دولت اقلیم کردستان. چه خصوصیاتی را این سیاست داراست که مورد حمایت قرار نمی‌گیرد؟

هژیر پلاسچی:« اصلی‌ترین بخش ماجرا را دخالت روزمره‌ی مردم در امر سیاسی تشکیل می‌دهد. یعنی سیاست در روژاوا فعالیت فوق‌برنامه نیست و در انحصار نخبه‌ها و آگاهان و پیش‌گامان قضیه درنیامده است. یک امری‌ست مربوط به زندگی همه و در زندگی همه است. می‌بینیم که برای دفاع از کوبانی، زن‌ومرد و پیر‌وجوان مسلح می‌شوند. به همین دلیل است وقتی‌که در مورد سیاست در روژاوا حرف می‌زنیم، داریم از سیاست رهایی‌بخش حرف می‌زنیم یعنی سیاست به‌مثابه‌ی صدای بی‌صداها، عرصه‌ی مداخله‌ی حذف‌شده‌ها و به حاشیه‌رانده‌شده‌ها و تهی‌دستانی که هرگز حق این را نداشتند که در سیاست مداخله کنند. به همین دلیل است که می‌بینیم زنان گردان‌های نظامی خودشان را دارند یا قوانین متونعی در مورد حقوق هم‌جنس‌گراها وضع شده است در همین وضعیت بحرانی که روژاوا در آن به سر می‌برد و موارد دیگری از این دست. این‌ها همان به حاشیه‌رانده‌شده‌هایی هستند که حالا در متن ماجرا قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر روژاوا تا به امروز نه تنها از تن دادن به مدل‌های از پیش‌موجود، از جمله نزدیک‌ترین مدل موجود که مدل حاکم بر اقلیم تن نزده است، بلکه این خط سیاسی را هم به بیرون از روژاوا برده است. به جای دولت محلی در روژاوا کانتن‌ها تشکیل شدند، به جای ارتش رسمی و حقوق‌بگیر، یگان‌های مدافع خلق و یگان‌های زنان سازمان‌دهی شدند. و هیچ شکلی از حذف مردم از سیاست، از جمله حذف به وسیله‌ی صندوق انتخابات و سپردن امر سیاسی به نخبه‌ها در روژاوا اتفاق نیفتاده است. به گفته‌ی عباس‌ولی استاد کرد دانشگاه بغازچی استانبول که همین چند وقت پیش گفت‌وگویی با سایت روژ انجام داده بود، در مناطقی از باشور هم که توسط نیروهای روژاوا و یگان‌های مدافع خلق، یگان‌های مدافع زنان که از تصرف داعش آزاد شده است و توسط کانتن‌ها تشکیل شده است، این نیروها مردم را برای دفاع از خودشان مسلح و سازمان‌دهی کردند. ایم دقیقن همان خط سیاسی رهایی‌بخشی‌ست که با منافع آمریکا در منطقه و در ضمن با منافع هژمونی مستقر در حکومت اقلیم در تضاد است. چنان‌که عباس‌ولی پیش‌بینی می‌کند که این تضاد بعد از رفع شدن خطر داعش بیش‌تر و عمیق‌تر هم می‌شود.»

rojeva02

چرا در کوبانی نظامی کانتونی با الگویی سوسیالیستی توانسته است تا این حد پایگاه مردمی بیابد اما این توفیق را دیگر احزاب کمونیستی در عراق نداشته‌اند؟

هژیر پلاسچی:« هرچند می‌شود به صورت تک‌تک در مورد این نیروها حرف زد و حتی گسترش داد و از عراق بیرون رفت و در مورد کشورها صحبت کرد و مسائل مربوط به آن‌ها را شکافت، اما در کلیت خودش این را باید بدانید که مردم با هیچ نیرویی عهدو‌اخوت ابدی نبستند، یعنی چنین نیست که مردم در منطقه‌ای 20سال پیش هوادار نیرویی بودند، هنوز هم باشند. یا فلان نیرو چند ده قبل بوده و خوش‌نام بوده مثل حزب کمونیست عراق و این‌قدر مردم برای آن احترام قایل بودند که به آن حزب شهداد می‌گفتند و نیروی بوده که در میان زحمت‌کشان واقعن پایگاه جدی داشته است، هم‌چنان بعد از سال‌ها چنین باشد. مردم به‌طور واقعی از نیروی پشتیبانی می‌کنند که به طور واقعی و عملی منافع ‌آن‌ها را نمایندگی کندو می‌توان ده‌ها مثال برای این زد و آن را روشن کرد، همین بحثی که در مورد فلسطین داشتیم، وقتی‌که امر مقاومت، امر روزمره‌ی مردم است، مردم پشت آن نیرویی می‌ایستند که مقاومت را به پیش می‌برد. این مقاومت زمانی سازمان آزادی‌بخش فلسطین و جبهه‌ی آزادی فلسطین بوده و الان حماس است. مردم این‌طوری نیستند که چون زمانی هوادار جبهه‌ی خلق فلسطین بودند همچنان هم باشند. وقتی‌که این نیروه مقاومت را سازمان‌دهی نمی‌کند، می‌روند پشت حماس می‌ایستند. تفوات نیروی هژمونی در کوبانی با سایر احزاب کمونیستی نه فقط در عراق بلکه بخشن در منطقه این هست که به طور عملی و در رویارویی با دشمن مادی یعنی داعش و رژیم اسد و در عین حال دشمن طبقاتی یعنی آن نیرویی که می‌خواهد سازوکار و نظم جهان موجود را به کوبانی تحمیل کند، سازمان‌دهی کردند و سیاستش را از دل یک سیاست مردمی این نیرو استخراج می‌کند، نه این‌که تلاش کند که سیاستش را به یک مبارزه‌ی مردمی تحمیل کند. در واقع یک رابطه‌ی دبالکتیکی با جنبش مردمی برقرار کرده است و سیاستش را بر این مبنا طرح‌ریزی می‌کند.»

برخی ادعا می‌کنند کوبانی مساله چپ‌ها نیست و آن‌ها تنها به غزه می‌پردازند. این اتهام به شکل‌های مختلفی تکرار شده است. آیا کوبانی مساله کمونیست‌هاست؟ و ارتباطی که جریانات موجود از کرکوک و بغداد تا غزه و اورشلیم دارند را کمونیست‌ها چگونه تبیین می‌کنند؟ 

rojava 

هژیر پلاسچی: «یک شعاری در آلمان بین نیروهای چپ هست که ترجمه‌ی آن می‌شود همبستگی امری‌ست مربوط به عمل یعنی در عمل باید با یک جنبشی همبستگی داشت. گاهی اوقات احساس می‌شود که از چپ انتظار می‌رود که به یک موضوع حقوق‌بشری بپردازد. مثلن بیاید صرفن بنویسد که کشتار مردم در کوبانی و شنگال محکوم است. این دستورکار چپ نیست، این دستورکار عفو بین‌الملل است. این یک کار حقوق‌بشری‌ست. برای چپ کشتار مردم توسط جریانات ارتجاعی از پیش محکوم است، نیازی به اعتراض لفظی از طرف چپ نیست. این اعتراض لفظی چیزی را در واقعیت ‌جا‌به‌جا نمی‌کند. یعنی اگر چپ بیاید و بیانیه بدهد که کشتار مردم در فلان‌جا محکوم است، چه دست‌آورد عینی و واقعی دارد؟ در مورد غزه، هم دخالت در عرصه‌ ی پیکارهای لفظی در فضای مجازی و هم شرکت در تظاهرات حداقل در اروپا و آمریکا امر مهم و تاثرگذاری‌ست. چون در فضای مجازی ما با یک گفتار راست ایرانی سرشاخ می‌شویم که حامی اسراییل است و می‌دانیم که حمایت از اسراییل در عرصه‌ی گفتاری بخشی از یک سیاست است که در این‌جا فقط انضمامی شده است. در خیابان‌های اروپا و آمریکا با نیروهای عظیمی درگیری می‌شود که هم به دلیل نفوذ اسراییل در این کشورها و هم به دلایل دیگر هر شکلی از عمل علیه اسراییل یا دفاع از فلسطین را با انگ یهودستیزی روبه‌رو می‌کند و یک فشاری را متوجه کسانی می‌کند که چنین کردند.»

دوباره باز می‌گردیم. این بار مهمان ما روزنامه‌نگار مشهور دیگری است.

فرهمند علی‌پور، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسایل خاورمیانه با شما خواهد بود و از حال و آینده‌ای که خاورمیانه به آن میل می‌کند خواهد گفت. با ما همراه باشید.

مطالب مرتبط

کوبانی، سیاست تنها

«کشمکش سنت و مدرنیته در خانه ایرانی»

$
0
0

گزارش / رادیو کوچه

منبع: زن‌نگار

در پایان قرن نوزدهم، گروهی از روشن‌فکران اصلاح‌طلب ایرانی کارآمدی حکومت در سلسله قاجار (۱۷۹۴-۱۹۲۵) را زیر سوال بردند. بعد از ترور ناصرالدین‌شاه در سال ۱۸۹۶، به دلیل گسترش مدارس مدرن و رشد انتشارات با موضوعات گوناگون – از اکتشافات جغرافیایی و تنازعات سیاسی گرفته تا پیشرفت‌های علمی و رمان‌های ماجراجویانه، ایران شاهد یک دوره جدید حیاتی بود. این مراکز آموزشی نگاه عموم مردم ایران را متوجه جهانی فرا‌تر از کشور خود کرد. انقلاب مشروطه ۱۹۰۶ موجب شد که مجلس پیش‌نویس قوانینی را تهیه کند که کنترل دولتی را متمرکز‌تر می‌کرد، اما آشوب سیاسی ناشی از جنگ جهانی اول این اصلاحات برنامه‌ریزی شده را متوقف ساخت. تنها پس از تاسیس سلسله جدید پهلوی توسط رضاشاه بود که اصلاحات اساسی‌ در ساختار تاسیسات زیربنایی کشور به‌وجود آمد که چهره شهر‌ها و مناطق مسکونی را نیز تحت تاثیر قرار داد.

در طول سلطنت رضا‌شاه (۱۹۲۵-۱۹۴۱) هنجارهای حاکم بر فضای عمومی شهری به طرز چشمگیری، دگرگون شد؛ این دگرگونی نه فقط به دلیل ایجاد خیابان‌های عریض، مغازه‌های جدید و ساختمان‌های اداری مدرن، بلکه دلیل ایجاد اماکن عمومی برای تعامل اجتماعی و سرگرمی نیز بود. پیشرفت تاسیسات زیربنایی حمل و نقل و بازسازی بخش‌های خدماتی – از قبیل مدرسه و بهداشت – همراه با ایجاد سینما و پارک‌های جدید گسترشِ حوزه عمومی را به دنبال آورد. حکومت که متوجه جوانب مخرب مدرنیته شهری و صنعتی بود، تلاش کرد تا برای ممانعت از بی‌نظمی و ایجاد جامعه‌ای متشکل از افراد تحصیل‌کرده، منضبط و مولد ‌‌نهایت تلاش خود را بکند.

ارتقای زندگی خانگی به عنوان یک عامل اساسی در مولد‌تر و سالم‌تر ساختن جامعه ایران در طول دوران نخستین حکومت پهلوی مورد توجه بیشتری قرار گرفت. مجلات زنان و روزنامه‌ها، بیش از پیش، بر اهمیت محل اقامت و تاثیر آن بر سلامت خانواده، و به طور کلی، جامعه دادِ سخن سرمی‌دادند.

گفتمان درباره محیط خانه به تدریج به حیطه خط‌مشی سیاسی دولت ـ که در صدد ساخت خانه‌های بهتر بود – نیز کشیده شد. در طول سلطنت رضاشاه، طرح‌های توسعه مسکن اغلب توسط پیمان‌کاران خارجی کشیده می‌شد. از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۱ (سالی که صنعت نفت ایران ملی شد و شرکت نفت انگیسی – ایرانی بیرون رانده شد)، شهرهای نفتی، مانند آبادان و مسجدسلیمان، شاهد هجوم عظیم کارگران ساختمانی و متخصصان صنعت نفت بودند که از آمریکا، اروپا، هند و کشورهای حوزه خلیج فارس می‌آمدند.

1

این پروژه‌های ساختمان‌سازی با طراحی خارجی‌ها انجام می‌شد و صرفا بعد از آغاز سلطنت محمد رضاشاه (۱۹۴۱ – ۱۹۷۹) بود که حکومت ایران شروع کرد به تدوین معیارهایی برای خانه‌سازی بومی. این ضوابط در تعدادی از طرح‌های توسعه به اجرا در آمد.

همچنان‌که ایرانیان تلاش می‌کردند تا خود را با هویت کشوری وفق دهند که به‌طور گسترده‌ای در حال غربی‌شدن بود، خانه و محتوای آن تبدیل شد به مرکز برخورد بین شیوه‌های سنتی از یکسو و فشار برای مدرن‌شدن و دستیابی به معیار بهتر زندگی از سوی دیگر. این موضوع به نزاع سیاسی داغی تبدیل شد، ‌ و به مباحث زیاد دیگری درباره معضلات اخلاقی و عرفی در جامعه ایران نیز دامن زد. نویسندگان معاصر در ایران به فرآیند مدرن‌شدن محیط خانه به دیده شک و تردید می‌نگریستند و، در مقابل، خواستار اصلاح شخصیت اخلاقی و فرهنگی خانواده‌هایی بودند که در این خانه‌های تازه تاسیس سکنی خواهند گزید. اگرچه مسلما ایده‌های غربی به این جنبش ورود فن آوری به روز و احتمالا سودمند خانه‌سازی شتاب بخشیدند، ایرانیان نیز در داخل کشور فعالانه در پی درک آن بودند که کدام یک از جوانب زندگی خانگی غربی امروزی واقعا به کارشان می‌آید و کدامیک خیر. نتیجه بستگی داشت به تطبیق دادن یک هویت شخصی و ملی با دوران تغییرات سریع – امری که، صرفا خودِ مردمِ ایران، ‌ در ‌‌نهایت امر، ‌ قادر به انجام آن بودند.

از سال ۱۹۴۱ که رضاشاه مجبور به کناره‌گیری شد، تا سال ۱۹۵۳ که تحت حمایت سازمان سیای آمریکا و آم. آی. ۶ ۶ انگلیس علیه دولت نخست وزیر منتخب مردم (۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳)، محمد مصدق، کودتا صورت گرفت، فعالان سیاسی در ایران آزادی بیان و انتخابات آزاد بی‌سابقه‌ای را تجربه کردند. در این دوران، حزب توده برجسته‌ترین گروه مارکسیستی بود که فعالان آن نه تنها در عرصه سیاست که در حوزه فرهنگ نیز فعال بودند. بیداری ما، نشریه دوماهانه زنانِ حزب توده، تصویری زنده از اقدامات فرهنگی این حزب به‌دست می‌دهد۷. نویسندگان این نشریه تمایل به مدهای جدید و آخرین کالاهای خانگی را غیرعقلانی می‌دانستند و زنان را تشویق می‌کردند که، به جای اتکا به دارو‌ها و لوازم آرایشی وارداتی، «بومی‌تر» باشند.

مجله بیداری ما از طریقی نمادین امور خانگی را به‌وضوح طرد می‌کرد؛ از این طریق که ملت را نمادی از خانه‌ معرفی می‌کرد که نه تنها در عناد با زنان که در عناد با تمامی شهروندان ایرانی است. عکس روی جلد هر شماره با این عبارت مزین می‌شد: «ما (زنان ایرانی) نیز در این خانه حق داریم.» در اولین شماره بیداری ما، در مقاله‌ای تحت عنوان «بیدار شوید!»، مریم فیروز، همکار نشریه (و بنیان‌گذار شاخه زنان حزب توده) جامعه ایران را خانه‌ای تاریک تصویر می‌کند که از دود افیون و سیگار پر شده است. مردم که در این خانه گرفتار شده‌اند، تحت تاثیر این مخدرات تنبل و لاقید بار آمده‌اند. آن‌ها حتی زحمت باز کردن پنجره را به خود نمی‌دهند تا بلکه هوای تازه داخل آید. نویسنده ادعا می‌کند که مردان، گاهی، شانس نزدیک شدن به این پنجره و احتمال استنشاق مقداری هوای تازه را داشته‌اند اما زنان همیشه مجبور بوده‌اند دور از پنجره بمانند و هیچ فرصتی برای دسترسی به جهان بیرونی نداشته‌اند. خانه و وظایف خانه‌داری دلیل محدودیت زندگی زنان انگاشته می‌شد.

بنابراین، محیط خانه، روی هم رفته، طرد می‌شد و این مجله وقتی به موضوع زنان و خانواده‌ می‌پرداخت، جامعه شوروی را پیشرفته‌ترین جامعه تلقی می‌کرد.

روزنامه‌های عامی‌تر ایران زندگی در شوروی را با چنین عبارات مثبتی توصیف نمی‌کردند. مقاله‌ای در سال ۱۹۵۲ با عنوان «عشق در اتحاد شوروی»، در دوهفته نامه ترقی، مشکلات زندگی زناشویی را در روسیه گزارش کرد. در توضیح تصویری از خانواده‌ای که در یک اتاق کوچک چپانده شده‌اند، نوشته شده بود: «زندگی خانوادگی در روسیه: اغلب خانواده‌ها بیشتر از یک یا دو اتاق ندارند.» این روزنامه با اینکه قبول داشت عشق و زندگی خانوادگی پیش از دوران استالین متفاوت بوده است، همچنان تاکید داشت که موضوعات خانگی از اولین روزهای تشکیل اتحاد جماهیر شوروی مسئله‌برانگیز بوده است.

2

بحران آذربایجان در سال ۱۹۴۶، و تهدید شوروی به ماندن در بخش‌هایی از ایران که در زمان جنگ اشغال کرده بود، به یکی از عوامل عمده‌ای تبدیل شد که ذهنیت جنگ سرد را در آمریکا ایجاد کرد. مبارزه آمریکا برای حفظ ایران از کمونیسم به طرفداری از کودتا علیه نخست وزیر، مصدق، توسط سازمان سیا و‌ام. آی. ۶ منتهی شد. این اتفاق، آغاز حمایت شدید آمریکا از سلطنت پهلوی بود. حکومت آمریکا، در تلاش برای ممانعت از افتادن ایران در چنگال شوروی، صرفا به ابزارهای «سیاسی» بسنده نکرد. در واقع، آمریکا امیدوار بود که یک «دیپلماسی خاموش» نتایج مطلوب‌تری به بار آورد تا جنگ و خشونت.

سیاست‌گذاران خارجی آمریکا که در صدد بودند ایرانِ توسعه‌نیافته را وارد اقتصاد سرمایه‌داری جهانی کنند، کشور را با کالا‌ها، ایده‌ها و فن‌آوری جدید تجهیز کردند. بدین معنا، برنامه کمک‌های اقتصادی به ایران برای نیل به چهارمین اصل ترومن وجه اشتراکات بسیاری با گفتمان بزرگ‌تر درباره توسعه بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم داشت. این گفتمان در پی ارتقای بخش‌هایی مانند بهداشت، آموزش، کشاورزی، مسکن و طراحی شهری بود.

برنامه اصل چهارم برای ایران، علاوه بر ساخت سد و جاده‌ها، بهبود زندگی روستایی و ریشه‌کنی بیماری‌های واگیردار، یک اداره اقتصاد خانگی با نظارت اداره آموزش آمریکا تاسیس کرد. امور زنان، همراه با خانه و خانواده‌هایشان، مورد توجه برنامه مداخله آمریکا در ایران بود. بخشی از این برنامه بهبود وضعیت زنان در خانه را مد نظر داشت. کمک به زنان جوان برای سبک زندگی با کار کمتر و افزایش «خوش سلیقگی» در تزیین و مبلمان خانه‌هایشان، راهی به سوی یک اقتصاد بهتر تصور می‌شد. این رویکرد، به ناگزیر و به طور غیرمستقیم، میل به کالاهای غربی را برمی‌انگیخت.

تغییراتی که این برنامه به همراه آورد، به خودی خود، منحصر به‌فرد نبود و پیشرفت‌های بهداشتی و خانگی از زمان نیمه دوم قرن نوزدهم مورد توجه اصلاح‌گران و مسیونر‌ها هم بود. تمایز این برنامه آن بود که، به رغم تاکید این پروژه روی ارائه دانش و مهارت‌های جدید به زنان در حیطه خانه، این تغییرات، به‌طورغیرمستقیم، اقتصاد ایران را به سوی مصرف توده‌ای و بازاری کشاند. برینس دبلیو. کینگ که از اعضای دپارتمان آموزش و پرورش سفارت امریکا در ایران و سرپرست دپارتمان اقتصاد خانگی آن بود، پژوهش گسترده‌ای در ایران انجام داد. به‌زعم وی، ورود مبلمان و الگوی زندگی غربی «یک فرصت واقعی به کل کشور داد… تا سطح زندگی را بالا ببرد.»

بخش آموزش و پرورش متعلق به برنامه اصل چهارم اقدام به برپایی واحدی برای اقتصاد خانگی در پایتخت کرد. پس از آن، واحدهای مشابهی در دیگر شهر‌ها نیز ایجاد شد. این برنامه‌ها برای دختران دبیرستان ترتیب داده شده بودند و در «خانه‌های الگو» که برای این منظور ساخته شده بود، اجرا می‌شد. در این خانه‌ها دانش‌آموزان ساعت‌ها به خانه‌داری مشغول می‌شدند و سپس برای باقی کلاس‌هایشان به دبیرستان برمی‌گشتند. کار‌شناسان برنامه اصل چهارم قصد داشتند به این دختران جوان ایرانی برای اصلاح مهارت‌های خانگی، بهبود کیفیت غذا و روش‌های پخت و پز کمک کنند تا آن‌ها بتوانند سلامتی و بهداشت خانواده را ارتقا دهند و در تزیین و مبلمان خانه‌هایشان «خوش سلیقه‌تر» باشند. آن‌ها از طریق این آموزش‌ها یاد می‌گرفتند برای خود اتاق‌نشیمن و آشپزخانه‌هایی بسازند که موجب صرفه‌جویی در کار می‌شد. نتیجه مطلوب در نظم و ترتیب «خانه‌های الگو» به نمایش در‌می‌آمد و به عنوان طرح‌های مقدماتی برای خانه‌های ایرانی در آینده مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در برنامه درسی برنامه اصل چهارم، در کنار تهیه غذا، چیدمان فضای خانه و انتخاب مبلمان، بخشی از برنامه موضوع حالت مناسب بدن اختصاص داشت که در درس «پذیرایی سر میز و آداب معاشرت» آموزش داده می‌شد.  برنامه آموزشی این مدارس در نظر داشت که – از طریق شکل دادن به «عادات منطقی» به‌جای «کارهای روزمره یکنواخت» (به قول جان دیویی اصلاح‌گر آموزش آمریکایی) – هم در طرز فکر زن خانه‌دار ایرانی تغییر ایجاد کند و هم در نحوه نشست و برخاست کنونی او در خانه. برای اجتناب از موانع ناکارآمد خانه‌داری سنتی در ایران – مانند جارو کردن کف اتاق با جاروی دسته کوتاه یا چمباتمه زدن روی کف آشپزخانه در هنگام پخت و پز، ضروری بود که از اصل دیویی در مورد رشد خودآگاهی انتقادی پیروی شود تا «عاداتی شکل بگیرند که خردمندانه‌تر و زیرکانه‌تر است، که از دوراندیشی مایه می‌گیرد، ‌ که آگاهانه‌تر، مشخص‌تر و صادقانه‌تر است.»

این آموزش تلاشی بود تا زنان ایرانی «جایگاه» خود را در خانه، به معنای کاملا واقعی کلمه، بازاندیشی کنند. هر مرحله از کار زنان در آشپزخانه ثبت می‌شد. تمیزکردن کف آشپزخانه یا شستن پنجره‌ها (کارهایی که بی‌شک قبلا نیز انجام می‌شد) توسط زنانی ملبس به لباس‌های غربی معنای جدیدی به خود گرفت. در واقع، هنگام اجرا در محدوده «خانه الگو»، آنچه در بسیاری از موارد «کارهای روزمره یکنواخت» بود، ناگهان به یک «عادت منطقی» تبدیل شد.

اگرچه در نگاه اول این برنامه معطوف به زنان به نظر می‌آید، اما با به کارگیری ادبیات مردانه و زنانه برای بازسازی هویت هر دو جنس با قدرت تمام عمل می‌کرد. مسلما تغییرات در آشپزخانه، بهداشت و دیگر کارهای خانه که در مدرسه تدریس می‌شد، در زنان تمایل جدیدی به محصولات غربی برای استفاده در آشپزخانه‌ها و خانه‌های پیشرفته ایجاد می‌کرد. این ابتکارات قصد ایجاد یک میل جدید در مردان درباره خانه و خانم خانه را نیز داشتند. نه چندان بعد از آغاز برنامه، برخی از مردان ایرانی می‌گفتند که آن‌ها «با دختری که این آموزش جدید در اقتصاد منزل را ندیده باشد ازدواج نخواهند کرد.»

3

برنامه اصل چهارم، به دلایل روشن، از مسائل مربوط به دگرگونی بازار سخن نمی‌گفت و در عوض ترجیح می‌داد که روی اصطلاحاتی بی‌ضرر‌تر مانند «زندگی خانگی رسمی» و «سبک زندگی سالم‌تر» تاکید ورزد. با این حال، این متون استاندارد گاهی به شفاف‌ترین شکل ممکن دست خود را رو می‌کردند. چیزی به سادگی مثلا قطعات آماده یخ موجب می‌شد که بازاری برای وسایل ذخیره یخ و دیگر تسهیلات مربوط به تولید توده‌ای یخ جهت مصرف خانگی ایجاد شود.

با معرفی مصالح ساختمانی، کولر، ماشین رختشویی، جاروبرقی، فر، ماشین ظرفشویی و ظروف فلزی توسط شرکت‌های آمریکایی (بیش از هر شرکت‌ غربی دیگری) – از قبیل جنرال الکتریک، شرکت کارییر، کمپانی هوور، مک گرا ادیسون، کمپانی الکتریک باند و شِر، کلمن، اینترنشنال هاروس‌تر، امرسون الکتریک، و سرتن تیید – وسایل خانه وارداتی مصرف‌کنندگان هرچه بیشتری پیدا کردند. در سال ۱۹۷۰، ارزش صادرات آمریکا به ایران به مقدار ۳۲۶ میلیون دلار رسید، در حالی‌که از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ این رقم افزایش قابل توجهی یافت و طی پنج سال بعدی بیش از دو برابر شد. تقاضا برای این کالا‌ها، همان‌طور که آرجون آپادورای انسان‌شناس در مورد دیگری گفته است، سرانجام به «انگیزه‌ای تبدیل شد که به جای اینکه برآمده از نیاز‌ها یا هوس افراد باشد به صورت اجتماعی تولید و تنظیم شده است.»

ورود وسایل جدید، مبلمان و مصالح ساختمانی نه تنها به ایجاد محله‌های جدید و منازل مدرن بلکه به نوسازی ساختار سنتی خانه نیز منجر شد. به جای اینکه مدرن‌سازی منزل را صرفا به عنوان یک تحمیل از بالا به پایین و دیکته شده توسط سیاست جنگ سرد تحلیل کنیم، مهم است که در نظر داشته باشیم که چگونه تصور ایرانیان از محیط خانگی تکامل پیدا کرد. این گفتمان به هدف ایجاد محیطی بهداشتی‌تر در متقاعد کردن ایرانیان به تغییر منازل خود موفق بود. پنجره با شیشه‌های بزرگ اجازه داخل شدن نور طبیعی به داخل خانه‌ها را می‌داد و جایگزین پنجره‌های تاریک و رنگی شدند. کاشی و سیمان یا موزاییک حیاط‌های گِلی را فرش کردند. ورود وسایل غربی حتی تغییرات بیشتری در ظاهر خانه‌ها ‌به‌وجود آورد.

فرآیند دگرگونی یک خانه با ورود ایده‌ها و محصولات جدید نشان می‌دهد که تغییرات بعد از جنگ جهانی دوم در زندگی خانگی تا چه حد از تمایل ایرانیان به مدرن‌کردن خانه‌هایشان تاثیر پذیرفت (نباید این تغییرات را صرفا نتیجه مستقیم اقدامات آمریکا و دخالت‌ غربیان تلقی کرد.) نگرش مدرنیزه شدن نه صرفا به داشتن مبلمان و وسایل غربی بلکه به استفاده از آن‌ها هم مربوط می‌شد، که مملو بود از هراس‌های اجتماعی ناشی از اینکه مبادا در مواجهه با محیط مادی جدید آبرویش برود. بعد از جنگ جهانی دوم، ایرانیان در پی آن بودند که هم با مصرف‌کنندگان غربی و هم با هم‌وطنانی که پیش‌تر صاحب محصولات خارجی بودند، هم‌آوردی کنند.

مدارک ثبت شده از این دوره مسلما به ما نشان می‌دهد که زندگی خانگی ایرانی با آن‌چیزی که نورسکِه در اوایل دهه ۱۹۵۰ نوشته بود، ‌ تطبیق داشته است: اینکه حتی اگر «مردم ساده زیستی وجود داشته باشند که وسایل آمریکایی برایشان هیچ فایده‌ای نداشته باشد، به نظر می‌رسد که اغلب مردم این وسایل را دوست دارند… کالا‌ها که بخشی از الگوی مصرف آمریکایی را شکل می‌دهند «بر‌تر» هستند.» بنابراین، برنامه اصل چهارم و دیگر تلاش‌ها به ابتکار آمریکا و غرب در رابطه با منزل ایرانی و اعمالی که در خانه هم به معنای مفهومی و هم واقعی انجام می‌شد، روی مردم ایران تاثیر عمیقی گذاشت. نتیجه را می‌توان در جاهایی که احتمال آن هم نمی‌رود یافت؛ از جمله در میان صفحات رساله نوین آیت‌الله خمینی. رساله یا توضیح‌المسائل در کنار دیگر موضوعات، کتاب راهنمایی است برای رفتار در زندگی خانگی. این کتاب اولین بار در قرن هفدهم توسط مجتهدین یا مقامات رده بالای اسلام شیعی نوشته شد. چند بار در طول قرن بیستم بازنگری شد تا با سبک زندگی متغیر ایرانی مطابق باشد. به همین نحو، استفاده از توالت فرنگی نیز تنها وقتی جایز است که فرد یک بطری آب برای شستشو بعد از انجام کارش همراه داشته باشد.

4

تا دهه ۱۹۷۰، موقعیت طبقاتی یک فرد چندان با روش استفاده وی از یک صندلی تعریف نمی‌شد بلکه، همان‌طور که در یک شماره از نشریه ترقی در سال ۱۹۴۶ توضیح داده شد، موقعیت طبقاتی این‌گونه تعریف می‌شد که آیا یک نفر واقعا مالک یک صندلی هست یا خیر. در پایتخت که دارای خانه‌های بهتری بود، مبلمان سبکِ غربی و کالاهای پیشرفته به ساکنین هویت «شمال شهری» می‌داد، درحالی‌که زندگی در خانه‌های سنتی یا در زاغه‌ها فرد را در دسته «جنوب شهری» قرار می‌داد. در مدت کوتاهی، تعداد زیادی از ایرانیان فقیر با وفور کالاهای مادی سبک غربی مواجه شدند که، با این حال، از دسترس آن‌ها خارج بود.

فیلم زیر پوست شب (۱۹۷۴)، ساخته فریدون گلی، فیلم ساز ایرانی، این پدیده را به‌وضوح نشان می‌دهد. یک مرد جوان تنگدست ایرانی که در یک تماشاخانه در تهران بلیط می‌فروشد، یک زن جوان توریست آمریکایی را ملاقات می‌کند که‌‌ همان عصر قصد ترک ایران را دارد. مرد پیشنهاد می‌کند که وی را در آخرین روز اقامتش در شهر همراهی کند و تا پایان بعد از ظهر آن‌ دو هوسِ عشق‌بازی با یکدیگر را در سر می‌پرورانند. اما مرد، به عنوان یک مهاجر تازه‌وارد در شهر، شب‌ها را در پناهگاه‌های عمومی سر می‌کند و هیچ جایی ندارد که زن را به آنجا ببرد. آن‌ها همچنان که سرگردان بودند، سرانجام جلوی یک مغازه مبل‌فروشی می‌ایستند و به تخت‌خواب سلطنتی و بزرگ پشت وی‌ترین خیره می‌شوند. دوربین تخیل مرد را در کنار دختر آمریکایی برهنه و خوابیده روی تخت خواب به تصویر می‌کشد، در حالی‌که گروهی از مردم در خیابان نیز آن‌ها را از پنجره تماشا می‌کنند.

این صحنه لُب کلامِ جرج زیمل، جامعه‌شناس آلمانی، را به تصویر می‌کشد که پیش‌تر در اثر خود به نام فلسفه پول در سال ۱۹۰۷ اشاره کرده بود. این دور از دسترس بودن چیزهای خواستنی است که جذابیت آن‌ها را برای یک فرد افزون می‌کند. در پایان فیلم، این دو شخصیت اصلی بدون ارضای میل خود یکدیگر را ترک می‌کنند. برای ایرانیان تنگدست، شخصیت زن جذاب آمریکایی (و همچنین شاید دیگر ابژه‌های خارجی تخیل مانند تخیل مبلمان در مغازه) نمادی است از آنچه حاضر و در دسترس است اما در ‌‌نهایت غیرقابل دستیابی باقی می‌ماند. زیر پوست شب ناامیدی طبقه تنگدست را به بهترین نحو بیان می‌کند که دیگر در چارچوب امن زندگی سنتی به‌سر نمی‌برد اما، در ضمن، از ثروت جامعه مدرن نیز محروم مانده‌ است.

در واقع، این بحران هویت فرهنگی با احساس ناهنجاری همراه با آن مختص فرد فقیر شهری نیست. روشنفکران ایرانی دلایل بسیاری برای مخالفت با جامعه‌ای داشتند که رژیم شاه نمایندگی می‌کرد. آن‌ها نه تنها فکر می‌کردند که خانواده ایرانی از زندگی مدرن وارداتی ناراحت است بلکه اصرار داشتند که مردم با این نوع زندگی کاملا بیگانه‌اند. جلال آل احمد، نویسنده و منتقد اجتماعی ایرانی، در کتاب اصلی خود در سال ۱۹۶۲ با عنوان غربزدگی: طاعونی از سوی غرب، به این نگرانی می‌پردازد. وی می‌نویسد: «ما شبیه به قومی از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و مطبوعاتمان و خطرناک‌تر از همه در فرهنگ‌مان.» […] پیام جلال آل احمد، یک دهه بعد از مرگش، بخشی از ایدئولوژی انقلاب ۱۹۷۹ ایران شد که بر ملی‌گرایی صنعت و خودکفایی اقتصادی تاکید داشت.

نخبگان انقلابی در ارزیابی‌ خود از وسایل خانگی و کالاهای تجاری از منظر اخلاقی، واردات غربی را نقد کردند و خط تمایزی بین کالاهای ساخته خارج و داخل کشیدند.

بنابراین جای تعجب نیست که در ویرایش‌های بعدی رساله نوین خمینی، در واقع، تمامی تصاویر مبلمان خانگی غربی حذف شد.

5

ایده‌های مربوط به زندگی روزانه و خانگی، نشان می‌دهد که رابطه متقابلی وجود دارد بین ابتکارات غربی و نقش فعال ایرانیان، که بر اساس نیاز‌هایشان، این ابتکارات غربی را بازسازی کردند یا اصلا آن را نپذیرفتند. دیدگاه‌های متفاوتی که در اینجا از آن یاد شد ـ چه آن‌ها که تلاش کردند برای همراه شدن با مدرن‌سازی به اصلاح شیوه کار خانگی در سنت شیعی دست بزنند چه آن‌ها که به‌کلی ایده‌های غربی را به نقد می‌کشیدند – یک وجه اشتراک دارند. شخصیت‌هایی که در این فصل معرفی شدند به جای اینکه مدرن‌شدن را یک تطبیق ضروری با نهاد‌ها و هنجارهای غربی در نظر گیرند، در جست‌و‌جوی ابزارهای جایگزینی بودند که با آنجامعه سنتیشان را تغییر دهند. اغلب مطالعات روی زندگی خانگی اسلامی این حس را به‌وجود می‌آورد که این غربیان بودند که عمدتا روند مدرن‌شدن در خانه ایرانی را شکل دادند. در این مقاله تاکید بر نقش شخصیت‌های بومی [ایرانی] است که ایده‌ها و کار‌هایشان را نباید صرفا طرد مرتجعانه تاثیر غرب یا پذیرش کورکورانه آن قلمداد کرد بلکه باید آن را بیشتر عاملی کلیدی در خلق یک مدرنیته غیرغربی دانست.

«امیدوارم خورشید زودتر طلوع کند»

$
0
0

محمد تاجران / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140905_tajeran_no135.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

با سلام این برنامه صد و سی‌ و پنجم مجموعه جهانگرد است، که من از توی چاه تقدیم شما می‌کنم، این صدایی را که می‌شنوید، صدای رعد و برق است که نزدیک به یک ساعت است مدام می‌زند. من از ساعت چهار و نیم صبح که بیدار شدم تا گزارش رادیویی را ضبط کنم …

برنامه‌های قبلی این مجموعه را از اینجا دنبال کنید

15

14

13

12

11

10

9

8

7

6

5

4

3

2

1

«فمینسم کردی و راز آن اسلحه مقدس / بخش اول»

$
0
0

گزارش / رادیو کوچه

رویا طلوعی – منبع: مدرسه فمینیستی

 بعد از سخنرانی در پانزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان با موضوع «زن کورد و مدرنیتە» در حالی کە در پرسش و پاسخ‌ها بە مشکلات زنان کورد اشارە شدە بود، دختر خانمی تهرانی کە از مدعوین پانل جوانان از داخل ایران بود پشت میکروفن رفت و گفت کە او از تهران آمدە و آن چە را کە از کوردستان می‌گویم از نظر او نامأنوس است و با فضای ایران انطباق ندارد. من هم اتفاقاَ در آن زمان در ایران و در کوردستان زندگی می‌کردم و از همانجا بە کنفرانس دعوت شدە بودم. در حالی کە دختر زیبا با موهای مش کردە و آرایشی ملایم از آزادی خود در تهران و حق داشتن دوست پسر و امکان تردد با او می‌گفت، نالەهای پروانە دختر جوان کوردی کە هفته پیش خودسوزی کردە بود و او را در بیمارستان «توحید» سنندج قبل از مرگش دیدە بودم در گوشم طنین می‌انداخت. پروانە به علت کتک‌های فراوان برادرش بە جرم این کە با نگاه‌اش از پنجرە با پسر جوان خردە نان فروشی دلداری کرده است، ناچار بە خودسوزی شدە بود. پروانە سادەی سادە بود. او فقط برای رد و بدل کردن نگاهی، بی‌رحمانە کتک می‌خورد چە برسد بە رؤیای مش مو‌هایش، روژلبی بر لبانش یا دستی در دستان پسر فقیر عاشق گذاشتن. چقدر کوردستان و تهران متفاوت بود کە درک شرایط یک دختر کورد را برای یک دختر تهرانی غیر ممکن می‌نمود. ایران البتە سرزمین پُر تناقضی است کە نمی‌توان تمام آن را با دیدن بخشی از آن قضاوت کرد، کاری کە هم اکنون بسیاری از فوتوژورنالیست‌های غربی با عطش و اشتباه فراوان انجام می‌دهند.

مایلم از دریچەی این مقدمە وارد بحث دربارەی مقالاتی شوم کە اخیراَ در سایت «مدرسەی فمینیستی» در نکوهش و رد اسلحە در دست زنان کوردی کە در «شنگال» و «کوبانی» در حال دفاع از خود و جنگ با داعش هستند، نگاشتە می‌شود. دوستان نگارندە با دوگانەی «فمینیسم- اسلحە» دچار مشکل شدە و در واقع پندارەی اصلی آنان بر «فمینیسم- صلح» است. اما آیا به راستی فمینیسم فقط باید کاملا بر مبنای صلح و آرامش پایەگذاری شود و از این منظر، در تقابل و انکار منافع و نیاز مردمانی قرار گیرد کە برخی از زنانشان به هر دلیل دست بە اسلحە می‌برند؟ آیا فمینیسم نباید در پی یافتن جوابی قانع کنندە برای چرایی و چگونگی تسلیح زنان باشد و ارزیابی واقع گرایانەای از فمینیسم در «شرایط جنگی»، یا فمینیسم در میان «ملل بدون دولت»، و یا فمینیسم «زنان اقلیت‌های ملی و مذهبی» که خواهان احقاق حقوق از اکثریت هستند، ارائە دهد؟ به هرحال نباید تأثیر مسائل اتنیکی را بر فمینیسم نادیدە گرفت و با زدودن خیالی همەی مرزهای قراردادی و تفاوت‌های میان ملت‌های مختلف، زنان را خواهران جهانی همسانی دانست کە: مشکلات مشابهی دارند؛ یکسان کتک می‌خورند؛ یکسان کشتە می‌شوند؛ و یکسان تحت خشونت قرار می‌گیرند.

1

واقعیت این است کە زنان ملت‌ها و اتنیک‌های مختلف علاوە بر تفاوت‌های فرهنگی دارای تفاوت‌هایی ناشی از نایکسانی توزیع قدرت سیاسی و بە تبع آن نابرابری‌ها و مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند کە بە نوبەی خود در تشدید خشونت مردان علیه زنان و حتی زنان علیه زنان، اثری غیر قابل انکار دارد.

زنان کورد: فعالیت مدنی، فعالیت سیاسی و فعالیت مسلحانە

بنابر روایات و مستندات، بانوی کورد آسوری به نام «مارگارت جورج» اولین زن کوردی بودە کە بە کسوت پیشمرگە در آمدە است. گویا رشادت وی در میدان جنگ چنان بودە کە تصویر او به عنوان یک تصویرِ الهام بخش و تشویق کنندە در میان مردم کورد، توزیع و دست به دست می‌شدە است. او کە متولد سال ۱۹۴۱ بود در دهەی شصت میلادی بە صفوف پیشمرگان «ملا مصطفی بارزانی» پیوستە بود. مارگارت در سال ۱۹۶۹ بە طرز مشکوکی بە قتل رسید. عدەای قتل او را بە رهبران کورد منتسب کردە و برخی معتقدند کە قاتل او عاشق سمجی بودە کە پاسخ رد شنیدە بود (مصداق بارز خشونت علیه زنان، حتی یک زن شجاع). با توجه بە رویدادهای تاریخی آن برهەی زمانی کە مارگارت پیشمرگە بودە است به خوبی می‌توان دریافت کە در آن زمان مبارزەی مسلحانە نە تنها نکوهیدە نبود کە مبارزان مسلح مورد ستایش هم قرار می‌گرفتند.

دومین زن مشهور کورد «لیلا قاسم» متولد ۱۹۵۲ است کە در میان کورد‌ها شهرت بسزایی دارد و به عنوان اولین زن اعدامی کورد شناختە می‌شود. او در عراق یک فعال سیاسی بود نە یک پیشمرگەی مسلح با این حال او را اعدام کردند. اعدام زنان کورد، منحصر به عراق نیست و در کشورهای دیگر منطقه نیز اتفاق افتاده است از جمله در ایران که با خواهران پرستار کعبی در سقز آغاز و بە شیرین علم هولی در اردیبهشت ۱۳۸۹ ختم شدە است زنان کورد در ایران در زمان ایجاد جمهوری کوردستان توسط قاضی محمد در مهاباد بسیار فعال بودند. فعالیت‌های آن‌ها مدنی بود نە مسلحانە. زنان کورد بە تأسیس «اتحادیە زنان حزب دمکرات کوردستان» مبادرت ورزیدند و سپس با تأسیس مدارس، بە تلاش برای آموزش و پرورش زنان پرداختند. آنان همچنین در چاپ نشریات نیز فعال بودند.

lilagasim

لیلا قاسم

حضور زنان کورد در کسوت پیشمرگە در ایام انقلاب ایران و بە تشویق احزاب سیاسی کورد، در جریان رقابت احزاب چپ و ناسیونالیست (کوملە و دمکرات) برای جذب اعضای زن، گسترش چشمگیری یافت. زنان و دختران جذب شدە بسیار جوان بودند و کاملا تحت تأثیر فضای انقلابی آن زمان قرار داشتند. برای دختران سالهای ۱۳۵۷ به دست گرفتن سلاح، پوشیدن لباس مردانە کوردی و در آمدن بە هیئت یک پیشمرگ، در واقع نوعی مبارزە با سنت رایج و نوعی احساس قدرت، محسوب می‌شد. البتە فضای آن زمان برای این دختران، فضایی دوگانە بود. فضایی سرشار از تحسین و تشویق از یک سو، و از سوی دیگر، فضایی مملو از شایعات ناپسند و مخالفت سنتی با حضور زنان در عرصه عمومی! شاید اگر احزاب کوردی امکان ادامەی فعالیت سیاسی قانونی در داخل را می‌یافتند، حضور زنان و فعالیت آنان بە مرور زمان و با کسب تجربە، رنگ و بوی فمینیستی به خود می‌گرفت اما با وقوع جنگ و لزوم جنگیدن زنان همپای مردان، فمینیسم بە معنای امروزی، مجالی برای عرض اندام نیافت. زنان بازداشت و شکنجە و اعدام شدند یا ناچار شدند کە مردانە بجنگند و حتی سعی کنند بیشتر «مرد» بنمایند تا زن. بار‌ها از زبان زنان پیشمرگ آن زمان کە اکنون گرایشات فمینیستی یافتەاند شنیدە شدە کە اقرار می‌کنند آن‌ها بیشتر از آنچە «زن» باشند تلاش می‌کردند «همچون یک مرد» شجاع و جنگجو جلوه کنند. با خروج اجباری احزاب کورد از کوردستان و پناه بردن بە کوهستان‌های واقع در کردستان عراق، روند جنگ میان کورد‌ها و حکومت مرکزی حالتی فرسایشی گرفت و این فرسایش منجر بە مهاجرت جمع کثیری از دختران پیشمرگ بە کشورهای غربی شد. چە آن‌ها کە رفتند ولی هنوز ارتباط سازمانی خود را حفظ کردە بودند و چە آن‌ها کە بعد‌ها در اردوگاه‌های عراق باقی ماندند، هیچ کدام بە معنای واقعی تا مدتهای مدیدی فمینیست نبودند و طبعاَ دارای خودآگاهی فمینیستی هم نبودند. با وجود فداکاری‌ها و تلاش‌ها و «جوانمردی‌هایشان» نیز جایگاهی درخور در احزاب سیاسی و بویژە در سطح رهبری نداشتند. معدود زنانی هم کە در سطح کمیتە مرکزی یا دفتر سیاسی احزاب چپ بودند دارای نسبت‌های همسری با اعضای مرد کادر رهبری این احزاب بودند به طوری کە‌گاه بە کنایە، «حق رأی دوم مردانشان» خواندە می‌شدند.

2

در اواخر دهە هفتاد و اوایل دهەی هشتاد شمسی با ظهور جنبش فمینیستی زنان ایران و نیز طلیعەی جنبش فمینیستی زنان کورد در داخل کشور، موضوع فمینیسم و نیز فمینیسم کوردی رفتە، رفتە وارد مقولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کورد شد. ابتدا برخورد زنان احزاب، بویژە احزاب چپ نسبت بە فعالیت زنان فمینیست در داخل بسیار بدبینانە و حتی با اتهام و برچسب همراه بود. اما با افزایش امکان تبادل نظر (بە یمن گسترش تدریجی اینترنت) فضای بدبینی و اتهام، اندک، اندک ملایم شد، اگرچە در مواردی هنوز کاملا برطرف نشدە است. ابتدا تحرکات و نداهای فمینیستی داخل با مارک ضدیت با آرمان‌های چپ و سوسیالیزم، تلاش برای تفرقه و جدایی میان صفوف طبقەی کارگر، تلاش برای انشقاق زنان از جنبش ناسیونالیستی کورد و غیرە برچسب زدە می‌شد. فمینیست‌های نوظهور کورد روزهای تلخ و سختی را پشت سر نهادند تا اثبات کنند کە جنبش احقاق حقوق زنان کورد در ضدیت با جنبش ملی کورد نیست بلکە احقاق حقوق جنسیتی همگام و موازی با تلاش برای احقاق حقوق کوردهاست. اگرچە فمینیست‌های کورد عامل تأسیس اتحادیەهای زنان در احزاب کوردی نیستند اما بدون شک در تشویق آنان بە گرایش بە فمینیسم و بازنگری در وضعیت خود به عنوان یک زن در عرصەی سیاسی نقش مهمی ایفا کردەاند. رفتە، رفتە کار برخی از شاخەهای احزاب چپ کورد بدانجا کشید کە با دیدن تحرکات فمینیستی زنان و وجود لرزان اما مستمر یک جنبش زنانەی فمینیستی یا نسبتاَ فمینیستی در داخل ایران، در صدد مصادرە بە مطلوب آن برآمدند کە خود داستان جداگانەای دارد.‌‌ همان جنبش یا نیمچە جنبش نوظهور فمینیستی داخل نیز از سرکوب بە سلامت نرست و بازداشت و خروج از کشور برخی فعالان آن، وقفە و ضربەای بر پیکر جنبش نواخت. خوشبختانە هستەهایی از زنان فعال هنوز هم در حال فعالیت‌های مدنی در برخی شهرستان‌های کوردستان هستند. افزایش آگاهی فمینیستی در میان برخی زنان پیشمرگ ساکن در اردوگاه‌های حزبی و نیز برخی زنان پیشمرگ سابق کە اکنون در اروپا زندگی می‌کنند منجر بە چاپ نشریاتی با رنگ و بوی بیشتر زنانە، حاوی مقالاتی بە قلم زنان و تشکیل کنفرانس‌هایی با موضوعات مرتبط با زنان در خارج از کشور شدە است. البتە باید اذعان کرد کە این کنفرانس‌های خارج کشوری تاکنون تأثیر عملی در بهبود وضعیت زنان داخل نداشتە است.

زنان پیشمرگە/ زنان گریلا

با ظهور حزب کارگران کوردستان «پ. کا. کا» در ترکیە و تبدیل شدن آن بە یک نیروی جدی در معادلات سیاسی کوردی نە تنها در ترکیە بلکە در سوریە، ایران و عراق، و تأسیس احزاب اقماری «پ کا کا» برای سایر بخش‌های کوردستان، مفاهیم دیگری وارد ادبیات سیاسی-حماسی کورد شد.

3

امروزە مفاهیمی چون باکوور/شمال، باشوور/جنوب، رۆژهەڵات/شرق و رۆئاوا/غرب کوردستان کە برای بخش‌هایی از کوردستان کە بە ترتیب در ترکیە، عراق، ایران و سوریە قرار دارند تقریبا در میان همەی کورد‌ها، رسمی و فراگیر شدە است. این روز‌ها واژەی کوردی «رۆژئاوا»‌گاه از رسانەهای غربی هم در اطلاق بە کوردستان واقع در سوریە، شنیدە می‌شود. واژەی «گریلا» کە به جای پیشمرگە مورد استفادە قرار می‌گیرد نیز از جملەی واژەهای وارداتی «پ. کا. کا» است. در واقع «پ. کا. کا» نیروهای مسلح خود را «گریلا» خواندە و آن‌ها را تحت آموزش‌های نظری بر مبنای کتاب‌های «عبداللە اوجالان» و آموزش‌های نظامی سخت و حرفەای قرار می‌دهد، به طوری کە یک دختر گریلا بە آسانی و بدون هیچ تفاوتی با مردان از لحاظ قوای جسمانی، جسورانە با نیروهای نظامی کشور‌ها و حتی با نیروهای خشن داعش می‌جنگد. در این می‌ان، «پ. کا. کا» از همەی بخش‌های کوردستان جذب نیرو کردە و نیروهای نظامی‌اش را صرف نظر از کشور زادگاه، بە هر کشوری کە کورد‌ها در آن در حال جنگند می‌فرستد. نیروهای مسلح «پ کاکا» حق عشق و ازدواج ندارند، آن‌ها وجود خود را کاملا صرف مبارزە کردە و تمامی نیازهای انسانی، عاطفی و همه‌ی علایق خود را، با عشق بە رهبر (عبدالله اوجالان) و ایدئولوژی و اهداف مبارزاتیشان پُر می‌کنند. البته ممنوعیت عشق و ازدواج در میان آنان بار‌ها مورد نقد قرار گرفتە است اما توجیه آنان این است کە یک جنگجو برای خدمت بە آرمان خود بە کوهستان می‌آید. جنگجویی کە خود را وقف آرمانش کردە نباید بە نیازهای عاطفی، سکس و مسائل جانبی، حتی به خانوادە و فرزند بیاندیشد و این عین آزادی است! البتە نباید از نظر دور داشت کە هواداران راویتگر این توجیه، لزوماَ خودشان در چنان شرایط دشواری زندگی نمی‌کنند!

لازم بە اشارە است کە نیروی کورد مسلح کوردستان سوریە را هم عمدتاَ احزاب وابستە یا طرفدار «پ. کا. کا» ادارە می‌کنند، به همین سبب، زنان جنگندەی کورد سوریەای در ویدیو‌ها در واقع «گریلا» هستند نە پیشمرگە. همچنین زنان بسیاری در کوردستان ترکیە و کوردستان سوریە بە مقامات حزبی و یا شهرداری و یا نمایندگی پارلمان رسیدەاند کە اگرچە از هواداران و وفاداران «پ. کا. کا» هستند اما لزوماَ گریلا نیستند و حزب «پ. کا. کا» فرصت ارتقای آنان را فراهم آوردە است.

و اما واژەی «پیشمرگە» هنوز در میان دیگر احزاب مسلح کورد به کار می‌رود. در روزهای اخیر هم کە شاهد جنگ کورد‌ها و داعش هستیم واژەی پیشمرگە ورد زبان رسانەهای دنیا شدە و واژەای شناختەشدە و جهانی برای یک جنگاور کورد است. پیشمرگە‌ها بر خلاف گریلا‌ها، از حق عشق و ازدواج و خانوادەداری و فرزندداری بهرەمندند. در واقع در اردوگاه‌های امروزەی احزاب مسلح کورد نسل جوانی از فرزندان پیشمرگان دهەهای پنجاه شمسی وجود دارد کە همراه والدین خود مشغول بە کار حزبی- سیاسی بودە و بە احزاب وفادار ماندەاند. در کنار آنان البتە نسل جوانی از پیشمرگەهای جدید نیز وجود دارند اما قدرت و مقامات حزبی هنوز عمدتاَ در انحصار پیرمردان ریش سفید کردە در احزاب است کە به هیچ عنوان تمایلی بە کنارەگیری و جاباز کردن برای نسل جوان (به خصوص برای زنان) ندارند. گفتە می‌شود بعد از توافق غیر رسمی کە میان احزاب کورد عراق و ایران صورت گرفتە است، احزاب کورد ایران عملا حق فعالیت مسلحانە ندارند. وضعیت آنان بە نحوی است کە نە امکان فعالیت چندانی در اردوگاه و نە جایی برای فعالیت سیاسی در وطن دارند. این مسئلە سبب نارضایتی‌هایی در میان قشر جوان شدە است کە هدفشان از پیوستن بە احزاب، یک فعالیت عملی و مفید بودە است نە انفعال و انتظار.

4

نگار محمد حسینی از پیشمرگان کردستان ایران که در جنگ اخیر با داعش در نزدیکی کرکوک کشته شد

پیشمرگەهای احزاب کوردستان عراق نیز بعد از تشکیل حکومت فدرال حریم کوردستان، در آرامش و فضای غیر جنگی قرار گرفتە و تا قبل از جنگ اخیر داعش عمدتاَ بە عنوان نیروهای نظامی حزبی- حکومتی مورد استفادە قرار می‌گرفتند. در واقع آن‌ها قبل از جنگ داعش عملا از کسوت نیروی آزادیبخش خارج شدە بودند. در میان این نیروهای پیشمرگ، زنان پیشمرگ نیز وجود دارند اما در عمل برای جنگ مورد استفادە قرار نمی‌گیرند. آنهایی کە اکنون با داعش در حال جنگند مردان پیشمرگ، و زنان و مردان «گریلا» هستند. در مورد حضور زنان پیشمرگ تاکنون بە فیلم‌ها و ویدیوهای تبلیغاتی اکتفا شدە اما تا اما تا لحظەی نگارش این مقالە (چهارده شهریور ماه ۱۳۹۳) خبری از حضور زنان پیشمرگ در جنگ با داعش منتشر نشدە است.

تقدیس مبارزەی مسلحانە در میان کورد‌ها

سابقەی تأسیس برخی از احزاب کوردی همچون حزب دمکرات کوردستان بە بیش از شصت سال پیش باز می‌گردد، یعنی بە زمانی کە جهان درگیر انقلاب‌ها و مبارزات مسلحانە بود و آراء کسانی چون رژی دبره‌ها، چگوارا‌ها و… مورد تحسین و تمجید قرار می‌گرفت. جبر شرایط آن زمان و نیز انعطاف ناپذیری حکومت‌ها در مقابل احقاق حقوق کورد‌ها بە نبرد مسلحانە مشروعیت بیشتری می‌بخشید. از آنجا کە برخورد حکومت‌ها هموارە توأم با سرکوب، اعدام، زندان و شکنجە بود، رفتە رفتە اسلحە در دست یک کورد بە نماد مقدسی از آزادگی، رهایی، دفاع و حمایت مبدل شد. پیشمرگ نمادی مقدس از یک انسان از جان گذشتە شد کە آسایش خود را فدای تلاشی مخاطره آمیز برای رسیدن مردمش بە حقوق سیاسی و مدنیشان کردە بود. پیشمرگە نماد قهرمانی حامی مردم مظلوم در برابر حکومت ظالم بود. او حتی اگر در شهر‌ها حضور نداشت اما تنها افروختن آتشی بر کوه مشرف بە شهر، یا خبر حملەاش بە نیروهای حکومتی کافی بود کە برقی در چشمان مردم بدرخشاند و حس مطلوبی از داشتن یک حامی در مقابل نیروهای خشن، عدالت ستیز و زورگوی حکومتی بە آنان ببخشد. اسلحە و پیشمرگ تا بدانجا تقدس یافتند کە امروزە حتی نقد اشتباهات سیاسی احزاب و ندانم کاریهای رهبران آنان را با مشکل مواجە می‌سازد.

اگرچە امروز با توجە بە شرایط انفعالی احزاب کورد در اردوگاه‌های کوردستان عراق، عملا واژەی پیشمرگە بە معنای دیروزی خود وجود ندارد و سران سیاسی برخی احزاب در مصاحبە‌ها و گفتگو‌ها علناَ پیشمرگان را بادیگاردهای شخصی خود و اعضای رهبری حزبشان، می‌خوانند اما تقدس پیشمرگە همچنان در اذهان، باقی مانده است. این تقدس تا بدانجا کارگر است کە حتی برخی‌ها با هر سابقەای بە محض گرویدن بە صف احزاب و در دست گرفتن یک اسلحە، در واقع خود را مبرا از اشتباهات گذشتە و مصون از هرگونه انتقاد می‌دانند.

امروزە با گسترش شبکەهای اجتماعی اینترنتی، تلویزیون‌های حزبی و گروهی و وسایل ارتباطی از جملە موبایل‌های دوربین دار با پدیدە و رخسار جدیدی از پیشمرگە مواجهیم کە صد و هشتاد درجە با تصور قبلی از پیشمرگ متفاوت است.

5

امروز به جای پیشمرگان از جان گذشتە تصاویری دیدە می‌شود از مردان اصلاح کردە و تمیز و مرتب با سلاحی بر دوش و زنان آرایش کردە با ابروهای شمشیری غیر طبیعی، سایەهای رنگی پشت چشم، ریمل، روژ لب و شینیون‌های مرتب کە به جای لباس مهمانی، رخت مردانەی پیشمرگ را بە تن دارند و با سلاح‌های مقدس در حال تمرین نظامی عکس می‌گیرند! صد البتە این‌ها هیچ کدام در میدان واقعی جنگ نیستند و این عکس‌ها تبلیغاتی است. تبلیغاتی با استفادە از رخسار زیبای دختران جوان آرایش کردە کە تناقض و استفادەی ابزاری از آن با انتقاد معدودی فمینیست‌ها و غیر فمینیست‌های کورد مواجە شدە است. درست است کە باید این را هم در نظر داشت کە این عکس‌های تبلیغاتی از «زندگی» هر چند راکد و‌گاه بسیار کسل کنندە در کمپ‌ها، گرفتە می‌شود نە از «جنگ»، اما استفادەی ابزاری از جوانان و زنان برای تبلیغ آرمان‌هایی کە اکنون در عمل اجرا نمی‌شوند نوعی خدشە دار کردن محتوای آن آرمان‌ها است. بدون شک چنین استفادەی ابزاری، لطمەهای شدیدی بر جایگاه و مفهوم پیشمرگە وارد می‌سازد کە به هیچ عنوان با جنبەی دلسوزی و اصلاحی نقد منتقدان قابل مقایسە نیست اما متأسفانە پنهان شوندگان پشت ماسک‌های تبلیغاتی، نقد بر نمی‌تابند!

از طرفی باید اذعان داشت کە در شرایط کنونی خاورمیانە این عکس‌های تبلیغاتی از زنان پیشمرگەی زیبا و آرایش کردە در تضاد چشم نواز و دلنشینی با عکس‌های داعشیان افراطی با پوشش‌های سیاه کە فقط چشمان آن‌ها پیداست قرار می‌گیرد. این تضاد تصویری، به نحوی بیانگر مخالفت و رد الگوی زن اسلامی داعش در منطقەای است کە زنان را بە بردگان جنسی مردان جنگجوی اسلامی تقلیل دادە است. اما این کاربرد فقط تصویری و تبلیغاتی است نە عملی.

فمینیسم کوردی

فمینیسم کوردی در ایران مفهومی است که از بطن شرایط و مناسبات نوین اجتماعی فراروییده و البته نیازمند پردازش جدی است. بروز و ظهور «عملی» فمینیسم کوردی نخستین بار توسط فعالان کورد حقوق زنان از درون جامعەی شهری کوردستان در دهەی هشتاد شمسی سر برآورد. به دلیل ممنوعیت تأسیس و فعالیت احزاب سیاسی در کوردستان، جامعەی شهری و روستایی کوردستان اگرچە بە ظاهر غیر سیاسی می‌نماید اما در عمل جامعەای آکندە از التهاب سیاسی است. مردم کورد از بدیهی‌ترین حقوق سیاسی و مدنی خود بی‌بهرەاند و این بی‌بهرگی هموارە بە نارضایتی‌ها دامن زدە است. با وجود سرکوب شدید نارضایتی‌ها و سکوت ظاهری، سیاست در جامعەی کوردستان همچون آتش زیر خاکس‌تر دائما حضوری خاموش نشدنی دارد. در واقع تار سیاست در میان ملت‌های محروم از حقوق بە پود همەی جنبەهای دیگر زندگی گرهی ناگسستنی خوردە است. دقیقاَ بە همین دلیل فمینیسم کوردی نتوانست و نمی‌تواند خود را از سیاست مبرا کند یا نسبت بە مشکلات سیاسی کورد بی‌تفاوت باشد و خود را تنها در تلاش برای برابری جنسیتی فارغ از ملیت و قومیت، خلاصە کند. سیاست حتی عامل تشدید خشونت در منطقە و بویژە تشدید خشونت علیه زنان است. دیدە شدە کە مردانی کە از دست تبعیض‌های سیاسی و اجتماعی بە ستوه آمدەاند نارضایتی خود را به صورت تشدید خشونت علیە زنان به طور ناخودآگاه تخلیە کردەاند. تبعیض‌ها و مشکلات سیاسی حتی در تشدید نگرش ناموسی بە زنان و لزوم حفظ این ناموس در مقابل زورگویان پایمال کنندەی حق نیز مؤثر بودە است.

فمینیست‌های کورد در ابتدا ناچار بودند در دو سوی متضاد به شدت فعالیت کنند تا نگرش‌ها و درک‌های نادرست از فمینیسم کوردی را اصلاح نمایند. آنان باید توهم توطئە را زدودە و بە فعالان و احزاب سیاسیشان می‌فهماندند کە فمینیسم کوردی مفهومی ساختە و پرداختەی حاکمیت برای تفرقە و ضربە زدن بە جنبش کورد نیست بلکە جنبش زنان کورد برای احقاق برابری جنسیتی، همراه و موازی جنبش ملی کورد است و هیچ کدام بر دیگری اولویت نداشتە و نمی‌توان یکی را معطل بە ثمر رسیدن دیگری کرد. در واقع فمینیست‌های کورد سرانجام موفق شدند کە این ایدە را جا انداختە و همەگیر کنند کە چنانچە هرکدام از کشورهای واجد بخشی از کوردستان، حقوق کامل زن و برابری جنسیتی زن و مرد را بە مرحلەی اجرا بگذارند اما اگر مردم کورد همچنان تحت ستم بودە و از حقوق سیاسی و مدنی خود بی‌بهرە باشند، زن کورد آزاد نشدە است. از سوی دیگر چنانچە مردم کوردستان بە حقوق خود در هر شکلی دست یابند اما برابری جنسیتی محقق نشود، قوانین ضد زن همچنان پابرجا باشد، و زنان همچنان تحت تبعیض و خشونت قرار داشتە باشند، زن کورد آزاد نیست.

22

از دیگرسو فمینیست‌های کورد باید با فمینیست‌های عمدتاَ مرکز نشین ـ و‌گاه دارای سؤتفاهم‌های پیشداورانە نسبت بە کوردستان ـ وارد بحث می‌شدند کە ستم جنسیتی جدای از ستم ملیتی نیست و زنان کورد تحت ستم مضاعف قرار دارند. این امر خوشبختانە تا حد زیادی پذیرفتە و در نوشتەهای برخی فعالان جنبش زنان ایران هم بە آن اذعان شد.

از آنجا کە فمینیست‌های ایران هم با وجود اعلام غیرسیاسی بودن فعالیت‌‌هایشان، عملا درگیر سیاست و جنبەهای اثرگذار آن بر جنبش فمینیستی ایران هستند‌گاه نوشتە‌ها و موضع گیری‌هایشان، دوگانەای از نگاه متملکانەی مردسالارانەی ایرانی بە سیاست را بویژە در مورد کورد‌ها، در کنار ایدەهای فمینیستی دارد. هنوز هم مشاهده می‌شود کە زنان فمینیستی کە خود از حس تملک و برتری جویی‌های مردسالارانە گله‌مند هستند اما وقتی بە زنان کورد می‌رسند‌‌ همان دیدگاه‌های مردسالارانه را در قالب نصایح مثلا دلسوزانە القا می‌کنند. این القاء را به خصوص در نوشتەهای خانم فهیمە تفسیری و‌گاه برخی دیگر از نویسندگان زن می‌توان به وضوح دید. آیا به راستی همەی دغدغەهای فمینیستی و برابری طلبانەی این دوستان، معطل نگرانی از جدایی احتمالی کورد‌ها از عراق و تأثیر آن بر کوردهای ساکن ایران در آیندەای مبهم است؟ آیا درست است کە در تفسیر فمینیستی، جنگ تحمیل شدەی داعش بە کورد‌ها کە با مکر سیاسی حکومت‌های همسایە بە کوردستان کشیدە شدە است، همچون یک مرد سیاسی پان وطنی کە تمام فکر و ذکرش مالکیت بر خاکی است کە‌گاه سالهاست از آن دور شدە، نگران توهّم تجزیە بود و همە چیز را بە نحوی بە این نگرانی احتمالی پیوند زد؟ آیا چنین برخوردهایی سطل آب یخی بر سال‌ها تلاش فمینیست‌های کورد و فارس در ایجاد درک متقابل و همدلی برای احقاق حقوق زنان، نمی‌ریزد؟

و اما فمینیست‌های مسلح

درست است کە فمینیسم کوردی در سال‌های اخیر در جامعەی شهری غیر جنگی و غیر اردوگاهی حزبی/سیاسی از داخل کوردستان سر برآورد اما با تلاش بی‌وقفەی فعالان آن، محدود بە مرزهای داخلی نماند و بە اردوگاه‌های حزبی هم سرک کشید. درست است کە اکنون همەی زنان مسلح، فمینیست نیستند اما در میان آنان تعدادی فمینیست سابقاَ مسلح یا مسلح ولی اثرگذار وجود دارد کە اتفاقا بعضاَ بسیار شجاعانە بنیادهای مردسالار حزبیشان را بە نقد کشیدەاند. برخی از آنان همچون کوێستان فتوحی، پیشمرگە، عضو کمیتەی مرکزی حزب دمکرات کوردستان، مسئول کمیتەی انتشارات حزب، وبلاگ نویس، فمینیست و منتقد هستند. زنانی کە با قلم کوردی خود حضوری غیر قابل انکار در عرصەی فمینیسم کوردی و سیاست کوردی دارند (۵). فمینیسم کوردی هرگز و به هیچ بهانەای نمی‌تواند وجود چنین زنانی را انکار کردە و نادیدە انگارد. واقعیت این است کە مبارزە و نمادهای مبارزە چنان در فرهنگ کورد ریشە دواندە است کە حتی نام‌های کوردی دختران و پسران از آن نشات می‌گیرد. بە عنوان مثال اسامی کوێستان، خەبات و شۆرش کە بە معنای کوهستان (مامن پیشمرگان)، انقلاب، و شورش هستند، اسامی فراگیری در میان اهالی کوردستان است. حال چگونە امکان دارد کە فمینیسم کوردی در بستر چنان جامعەای شکل گیرد اما با نام دوری از خشونت و سیاست و اسلحە از آنچە کە در جامعەاش ریشە دواندە تبری جوید؟ فمینیسم کوردی می‌تواند و باید ریشەهای خشونت، موانع ارتقا و تبعیض علیه زنان را در همەی ابعاد آن بە نقد بکشد و در این مسیر جهت شناخت و نقد خشونت‌های ایدئولوژیک، سیاسی و حزبی بە زنان سیاسی-فمینیست کورد کە خود دستی بر آتش دارند صددرصد نیازمند است. فمینیسم کوردی می‌تواند و باید قادر باشد چرایی و چگونگی سیاسی شدن و مسلح شدن زنان را دریابد و از توان و تجربەهای آنان برای بهبود و ارتقای جایگاه زنان کورد در سیاست بهرە جوید. حتی فمینیسم کوردی باید در صدد یافتن امکان‌ها و ظرفیت‌هایی باشد که به همگان نشان دهد برای سیاسی شدن، راه‌های بسیاری وجود دارد و حتماَ نباید بە اسلحە و خشونت، پناه برد. در واقع اینجاست کە فمینیسم کوردی باید تلاش کند تا راز آن اسلحەی مقدس را یافتە و در تعریف خشونت، مرز باریک و ظریفی را کە در میان «جنگ افروزی و دفاع از خود» قرار دارد با هوشیاری دریافتە و بازتعریف کند. از سویی فمینیسم کوردی مسئولیت دارد کە زنان را بە این درک و نگرش برساند کە رهایی و ارتقای وضعیت آنان «با تکیە بر توان خود آن‌ها» ممکن است و نە دنبالە روی محض از مردان سیاسی و سازمان‌های سیاسی مردسالار مدعی احقاق حقوق زنان کە در عمل از شعارهای زیبایشان فرسنگ‌ها به دورند.

33

در اینجا لازم است بە نکتەی متمایزی در مورد گریلاهای زن اشارە شود. دختران گریلا را نمی‌توان فمینیست نامید اما آنان، زنانی توانمند، شجاع و وارستە ولی پیرو بی‌چون و چرای شخص رهبر (عبدالله اوجالان) و ایدئولوژی او هستند. البتە اگر فمینیست را در معنای کلی بە هر انسانی کە برای احقاق برابری و یکسانی حقوق زن و مرد می‌جنگد اطلاق کنیم، گریلا‌ها هم فمینیست محسوب می‌شوند اما به نظر می‌رسد علاقەای بە خواندە شدن تحت چنین عنوانی ندارند. به هرحال چندی پیش پیامی از آپو (لقب اوجالان) منتشر شد کە پیروانش را بە پرورش و توسعەی مفاهیم «ژنۆلۆژی» بە معنای «زن‌شناسی» یا احتمالا‌‌ همان «مطالعات زنان» دعوت کردە بود. در همین رابطە کنفرانسی هم در اروپا برگزار کردند. امید آن می‌رود کە چنانچە گریلاهای زن با جدیت بە مقولەی مطالعات زنان بپردازند گنجینەی گرانقدری از تجربیات آنان بە کتابخانەی فمینیستی و بویژە فمینیسم کوردی اضافە شود، چراکە بە نظر من مجموعەی تجربیات زنان پیشمرگ و زنان گریلا بە رمزگشایی از راز آن اسلحەی مقدس در میان زنان کورد کمک خواهد کرد و مباحثی همچون فمینیسم و جنگ، فمنیسم و نقش زنان در ایجاد صلح پایدار، فمنیسم ملل بدون دولت و درحال مبارزە برای کسب حقوق را پروردە و پختە‌تر خواهد کرد.

نقش زنان مسلح کورد در دفاع از مردم شنگال و کوبانی

زنان مسلحی کە در شنگال و کوبانی واقعا می‌جنگند و ویدیوهای آن‌ها صرفاَ تبلیغاتی نیست، زنان «گریلا» هستند. دختر مسلحی کە با لبخند بە خبرنگار خارجی می‌گوید کە از داعش نمی‌ترسد و این داعش است کە باید از او بترسد‌‌ همان گریلای جسور اما ظاهرا غیر فمینیست است. البتە «فمینیست صلح مبنا» نیز در می‌انەی میدان جنگ کاری از پیش نخواهد برد و مطمئنا حتی خشونت پرهیز‌ترین زن در آن میدان یا باید از خود و دیگران دفاع کند و بە کمک مردمش بشتابد، یا قربانی جنگ باشد و یا فرار کند.

در شرایطی کە با مکر سیاسی کشورهای همسایە، پیکان جنگ داعش کوردستان را نشانە گرفتە است تا مردم کورد سپر بلا شوند، رسانەهای دنیا با تصویری غیر از تصویر غالب زن خاور می‌انەای در اذهان غربی‌ها مواجە شدند. دوربین‌ها خواستە یا ناخواستە بە شکار تصاویر زنانی پرداختند کە سراپا محجبە و سیاهپوش نیستند، نگاهی مملو از مظلومیت قربانی منفعل جنگ مردسالار را ندارند و ترسان و هراسان تسلیم شرایط موجود نشدەاند. آن‌ها همراه مردان اسلحە به دست گرفتە و با داعش می‌جنگند و از مردمشان محافظت می‌کنند. قیافە‌هایشان گرد و خاکی و آفتاب سوختە است. مو‌هایشان در همریختە است. تشنە و خشک لب‌اند اما شجاعت در نگاه‌شان موج می‌زند. بدون شک همەی زنان آن منطقە در حال جنگ نیستند اما همین تعداد زنان جنگندە توجە دوربین‌ها را کاملا به خود معطوف می‌دارند. خبرنگاران غربی با ستایش از این زنان یاد می‌کنند و البتە از بردن نام گریلا و حزبشان به دلیل همسویی سیاسی ترکیە و غرب، پرهیز کردە و کل آن‌ها را پیشمرگە می‌خوانند.

در میان مردم کورد ویدیوهای واقعی و حتی تبلیغاتی با شوری حماسی در فضای مجازی می‌چرخد و باز هم اسلحە تقدیس و ستایش می‌شود. درست است کە اسلحە نماد خشونت است اما در اینجا همە یک دل و یک زبان جنبەی تدافعی آن را در مقابل توحش و خشونت غیر قابل وصف داعش می‌بینند. آنان کە دستی بر آتش داشتە و یا تجربەهای دردناک مشابهی از تحمیل جنگ و لزوم دفاع دارند به خوبی معنا و ضرورت دفاع را متوجه شده‌اند و درکی واقع بینانه از وضعیت زنانی دارند کە نمی‌خواهند تصویر کلیشەای یک قربانی منفعل باشند. در حقیقت در میان شعلەی برافروختەی جنگ یا باید کشتە یا اسیر شد یا تا جایی کە ممکن است دفاع کرد. هیچ زنی در بحبوحەی حملەی داعش نمی‌تواند با دستە کلی سفید و موعظەهای خشونت پرهیز، جنگجوی داعشی را از تجاوز و کشتار منع کند. باید جنگ دیدە باشی تا عمق فاجعە را درک کنی. کسانی کە بدون توجه بە تمام زشتی‌ها و غیرممکن‌های ایام جنگ و شاید بدون هیچ تجربەی واقعی و ملموس از جنگ از خانەهای امن خود قلم برداشتە و بە تقبیح و رد تقدیس زنان کورد مسلح می‌پردازند و نگران گسترش خشونت در میان زنان هستند اگر چە در مخالفت با تقدس و تقدس گرایی کاملا محق‌اند اما چشم بر حقیقت مهار خشونت افسار گسیختەی داعش توسط این زنان می‌بندند. این چشم پوشی بە جایی می‌رسد کە با وجود پخش خبر اجرای قوانین شرعی ایام جنگ در بە اسارت گرفتن و بە عنوان کنیز فروختن زنان کورد ایزدی توسط داعش عکس العمل چندانی دیدە نمی‌شود! آیا تقدس یافتن زنان مسلح کورد شوک آور‌تر و نگران کنندە‌تر است یا احیای نظام بردەداری و فروش زنان در قرن بیست و یکم؟

بخش دوم این مقاله به زودی در وبسایت رادیو کوچه منتشر خواهد شد

این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است


«پوشش زنده معرفی محصولات اپل در رادیو کوچه»

$
0
0

امید حبیبی نیا / رادیو کوچه

اپل که در روزهای گذشته به دلیل جنجال لو رفتن تصاویر برهنه و خصوصی مشهورترین ستاره های هالیوود از طریق هک کردن ای کلود دچار دردسر بزرگی شده بود امروز با سه محصول جدید که توجه بسیاری را به خود جلب کرد با دست پر به میدان رقابت آمد: ای فون۶ که تا به اینجا بهترین تلفن همراه هوشمند موجود است، ای پی که شیوه پرداخت مشتریان را دچار دگرگونی می کند و سرانجام ساعت هوشمندی که همگان منتظر آن بودند.

در رادیو کوچه به پوشش زنده معرفی این سه محصول جدید اپل که احتمالا تا مدتها موضوع بحث خواهد بود پرداختیم، پس از عرضه رسمی آی فون ۶ هم گزارشی مشروح در باره ویژگی های منحصر به فرد آن خواهیم داشت.

260eeb8fc30116b8bb118f0f8fc33c2bdc7dfcfe_xlarge

با معرفی سه محصول جدید اپل یعنی ای فون با حافظه ۱۲۸ گیگابایتی و صفحه نمایش ۵.۵ اینچی  اپل پی برای پرداخت سریع و همچنین اپل واچ که به گفته تیم کوک شخصی ترین محصول اپل تا کنون بوده است، به نظر می رسد علیرغم جنجال لو رفتن عکس ها و ویدئوهای ی برهنه و خصوصی ستاره ها در هفته پیش که شوک بزرگی برای اپل بود، اکنون اپل روزهای خوشی در پیش دارد.

«الن دی جنرس» مجری مشهور در تویترش نوشته خیلی از رونمایی اپل واچ هیجان زده شده است، برای سال‌ها ما برای این‌که بفهمیم ساعت چند است به صفحه موبایل‌مان نگاه می‌کردیم ولی حالا می‌توانیم روی مچ دست‌مان ساعت و تلفن را با هم داشته باشیم، چه هوشمندانه!

32a7741cf89b6a56e65c8896085fc979a5ca4237_xlarge

دو نفر از مدعوین اپل واچ و ای فون شش را امتحان می کنند

 

ستاره‌های دنیای سرگرمی در کنار روزنامه‌نگاران رسانه و متخصصان فن‌آوری در شبکه‌های اجتماعی در حال اظهار نظر در باره محصولات جدید اپل هستند، از جمله «کیتی پری» در تویتر خود نوشته است: تازه بیدار شدم و شنیدم که آی فون ۶ ۱۲۸ گیگابایت حافظه دارد و بی‌اختیار گفتم ای خدای من!

مراسم رونمایی دو محصول جدید اپل و هم‌چنین اپل پی به پایان رسید و تیم کوک از حضار دعوت کرد برای مشاهده حضوری محصولات جدید به سالن مخصوص بروند.

0efec439a5b88f73152b24cf9039d98f956eed4a_large_2x

سالن عرضه نمایشی محصولات جدید اپل

اپل که از دیشب فروشگاه آنلاین خود را تعطیل کرده بود، از هم اکنون محصولات جدید خود را روی سایتش قرار داده است، سایت اپل به دلیل هجوم میلیون‌ها کاربر برای تماشای زنده پخش مراسم رونمایی از آی‌فون و اپل واچ با ترافیک شدیدی روبرو بوده است.

a5fd93dbb45efd98e95e4c4d1197aa390a85a0fe_large_2x-2

بونو و تیم کوک

گروه محبوب یو تو به اجرای موسیقی برای مدعوین اپل خواهد پرداخت.

آی واچ به قیمت ۳۴۵ دلار از سال آینده عرضه خواهد شد

اپل واچ علاوه بر آی فون ۶ با آی فون ۵ هم کار می کند.

اپل واچ برای ورزشکاران وسیله ای سودمند است که می تواند آنها را برای رسیدن به هدف های خود در پرورش اندام یاری دهد، این امر در آمریکا که به ویژه نزدیک به نیمی از جمعیت از اضافه وزن رنج می برند امری حیاتی است.

قابلیت های اپل واچ شامل پاسخ دادن به تلفن، دریافت اطلاعات و همچنین ارزیابی وضعیت جسمانی است.

ادی کیو در حال رونمایی اپل واچ و قابلیت های آن روی صحنه است

BxHBJjVCMAAbFIU

اپل واچ محصولی بوده که از مدتها پیش علاقمندان در انتظار آن بودند

تیم کوک اپل واچ را در سه مدل معمولی در دو سایز، ورزشی و ادیشن با طراحی زیبا و شیک معرفی می کند.

تیم کوک از حضار می پرسد آیا میخواهید یک محصول جدید را معرفی کنم؟ و با تشویق فراوان مدعوین حالا نوبت واچ است که تصور می شد اپل آن را ای تایم بنامد.

تیم کوک در حال توضیح قابلیت پرداخت با آی فون است که می تواند جای کردیت و دبیت کارت را که نیم قرن قدمت دارند بگیرد.

تیم کوک (مدیر عامل اپل) از مدعوین می پرسد شما از رونمایی آی فون ۶ به هیجان آمده اید، حالا مایل هستید یک محصول جدید ببینید؟ احتمالا این محصول جدید همان آی تایم است.

آی فون ۶ از هفته آینده وارد بازار خواهد شد و همه کاربران از ۱۹ سپتامبر به سیستم عامل جدید موبایل اپل ای او اس هشت بصورت رایگان دسترسی خواهند داشت

 

 

فلیپ شیلر در حال معرفی ویژگی های تازه آی فون ۶ و از جمله قابلیت تشخیص چهره و فوکوس فوری آن است

فلیپ شیلر در حال معرفی ویژگی های تازه آی فون ۶ و از جمله قابلیت تشخیص چهره و فوکوس فوری آن است

آی فون ۶ دارای ۸ مگا پیکسل دوربین با قابلیت فوکوس فوری و همچنین تثبیت کننده و همچنین سنسورهای مختلف است که به گفته فلیپ شیلر مدیر بازاریابی اپل بهترین کیفیت عکس را بصورت خودکار ارائه می دهد. آی فون همچنین قابلیت ضبط ویدئو به صورت دیجیتال هم دارد

 

همانطور که پیش تر در معرفی سیستم عامل جدید اپل آمده بود آی فون ۶ از قابلیت های جدیدی برای به اشتراک گذاردن همه فایل ها بین محصولات اپل برخوردار است، ویژگی اصلی آی فون ۶ توجه بسیار به ورزش و سلامتی است که از طریق اپلیکیشن های مختلف وضعیت فرد در حال ورزش و میزان کالری را که مصرف کرده است نشان می دهد، انتظار می رود این قابلیت با ساعت مچی اپل برای ارزیابی علائم جسمانی فرد از طریق سنسورهای آن تکمیل شود.

c13a9a580298cc394def04d2011338ad401cfdf5_large_2x

آی فون ۶ و آی فون ۶ پلاس همین الان معرفی شدند

تیم کوک آی فون ۶ و آی فون ۶ پلاس را معرفی کرد در دو اندازه ۴.۷ اینچ و ۵.۵ اینچ که با آخرین محصول سامسونگ که هفته پیش معرفی شد قابل رقابت است، صفحه نمایش آن که روتینا اچ دی است هر صفحه نمایش دیگری در میان  تلفن های همراه هوشمند را به چالش می کشد.

 

8cfa0ba8402f3b67686f0744b7e58dc7a67ae9c9_large_2x

مراسم رونمایی از محصولات اپل از هم اکنون آغاز شده است

 

دز هقته های اخیر تصاویر و شایعات بسیاری از قالب آی فون ۶ که گفته می شود ۱.۵ اینچ بزرگتر از صفحه نمایش فعلی در ای فون ۵ اس است منتشر شده است، این یک نمونه از این عکس ها است که گفته می شود از کارخانه تولید قالب ای فون در چین به بیرون درز کرده است

iPhone-6-vs-iPhone-5s-hand-001

 

حدود یک ساعت دیگر رونمایی از محصولات اپل آغاز می‌شود، بسیاری از روزنامه‌نگاران رسانه و رسانه‌های جهان از مدت‌ها پیش برای چنین ساعتی روزشماری می‌کردند و انتظار می رود میلیون‌ها نفر این مراسم را به صورت زنده آن از سایت اپل تماشا کنند و یا از طریق سایت‌ها و رسانه‌های مختلف که پوشش زنده آن را انجام می‌دهند از کم و کیف ماجرا باخبر شوند، رادیو کوچه تنها رسانه فارسی‌زبان است که به صورت زنده این رخداد مهم در عرصه فن‌آوری رسانه را پوشش می‌دهد.

تا حدود ۲۰ دقیقه دیگر معرفی محصولات جدید اپل در مرکز هنرهای نمایشی فلینت سنتر در سانفرانسیسکو آغاز خواهد شد، صدها خبرنگار برای پوشش این مراسم در حال ورود به این مرکز هستند، برخی از تحلیل‌گران معتقدند ورود ای فون ۶ با صفحه نمایش و شفافیت بهتر و هم‌چنین ساعت مچی هوشمند اپل به بازار سبب خواهد شد تا بازار ابزارهای هوشمند قابل حمل به شدت تحت‌الشعاع قرار گیرد، یک نظرسنجی اخیر نشان می‌دهد که ۲۵ درصد از آمریکاییان اظهار داشته‌اند در سال میلادی آینده قصد خرید ساعت مچی هوشمند دارند.

ساختمان کنفرانس امروز اپل در فلینت سنتر

ساختمان کنفرانس امروز اپل در فلینت سنتر

تا ساعاتی دیگر قرار است اپل، محصولات جدید خود را که بسیاری در سراسر جهان منتظر آنها هستند رونمایی کند.

ای‌فون شش و احتمالن ای‌تایم (ساعت مچی هوشمند اپل) از محصولاتی هستند که انتظار می‌رود تا ساعاتی دیگر در سانفرانسیسکو معرفی شوند.

article_img

رادیو کوچه از هم اکنون به صورت زنده این رخداد را برای علاقمندان به فن‌آوری رسانه پوشش می‌دهد.

شما می‌توانید با ریفرش کردن این صفحه در هر لحظه آخرین خبرها و حواشی این رخداد را دنبال کنید

«افزایش روابط ایران با روسیه پرمنفعت یا باج‌دهی»

$
0
0

مسیب سروندی – الهام رحیم‌زاده / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140908-status-mosayeb-sarvandi.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

هم‌راه شما خواهیم بود با بیست و یکمین برنامه زیر یه خم و موضوع افزایش خواست ایران در خصوص افزایش هم‌کاری‌های اقتصادی بیشتر با ایران و در همین رابطه از شما سوال داریم که آیا موافق هم‌کاری با کشور روسیه هستید یا این‌که مخالفید.

خبر تنوری

«حجم ۱.۵میلیارد دلاری تجارت ایران و روسیه تا ۱۰ برابر قابل افزایش است»

وزیر نفت در همایش مشترک تجاری ایران و روسیه گفت: حجم یک میلیارد و پانصد میلیون دلاری تجارت ایران و روسیه در سال گذشته ناچیز بوده و تا ۱۰ برابر قابل افزایش است.

به گزارش فارس، «بیژن نامدار زنگنه» وزیر نفت بعد‌از‌ظهر امروز در همایش مشترک تجاری ایران و روسیه که در اتاق بازرگانی ایران برگزار شد، گفت: حجم روابط اقتصادی بین دو کشور در سال 92 حدود یک میلیارد و پانصد میلیون دلار بوده که غیرقابل قبول است و سیاست دولت ما ارتقا روابط اقتصادی با روسیه و برقرار کردن روابط راه‌بردی است.

وی اظهار امیدواری کرد، تا با توجه به توافق صورت گرفته طی چند ماه اخیر بین ایران و روسیه جهش بزرگی در روابط تجاری دو کشور اتفاق بیفتد و با تدابیر اتخاذ شده توسط روسای جمهور دو کشور سطح روابط تجاری به ١٠ برابر وضعیت موجود برسد.

22

وزیر نفت خطاب به بازرگانان ایرانی گفت: روسیه بازار بزرگی برای ما با تقاضای زیاد و رشد اقتصادی سریع است و ما کالا و خدمات زیادی با کیفیت مطلوب و سطح استانداردهای بین‌المللی داریم که می‌تواند پاسخگوی نیازهای رو به رشد این کشور باشد.

زنگنه ایجاد راه‌کاری برای تسهیل در روابط مالی و بانکی و روابط کنسولی بین دو کشور را از جمله مسایل مهمی دانست که باید زمینه آن فراهم شود.

وی با اشاره به این‌که امضای یادداشت تفاهم اقتصادی مشترک بین دو کشور ایران و روسیه بسیاری از مشکلات را حل می‌کند، تصریح کرد: روسیه کالا و خدمات زیادی دارد که ما هم به آن نیازمندیم و بازرگانان دو کشور باید ارتباطات تجاری را دنبال کنند.

سوتی هفته

«روسیه شریک و دوستی قابل اعتماد‌تر از ایران پیدا نخواهد کرد»

رییس سازمان انرژی اتمی در دیدار وزیر انرژی روسیه گفت که روسیه در نگاه عمیق استراتژیک و هوشمندانه، شریک و دوستی قابل اعتماد‌تر از ایران پیدا نخواهد کرد.

«آلکساندر نواک» وزیر انرژی روسیه و رییس کمیسیون هم‌کاری‌های مشترک اقتصادی دو کشور صبح امروز (سه‌شنبه) ١٨ شهریورماه جاری در محل سازمان انرژی اتمی با «علی‌اکبر صالحی» معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی ایران دیدار و در خصوص موضوعات مورد علاقه طرفین گفت‌وگو کرد.

الکساندر نواک با اشاره به هم‌کاری‌های تاریخی ایران و روسیه اظهار داشت: امروز نمایندگان حدود صد شرکت روسی علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در ایران در اجلاس بازرگانی تجاری که برگزار می‌شود، حضور یافته‌اند.

iran-ros

رییس سازمان انرژی اتمی نیز در این دیدار با اشاره به تحولات چشم‌گیر منطقه و لزوم اتخاذ استراتژی مقبول‌تر از سوی ایران و روسیه به عنوان دو کشور نقش‌آفرین منطقه تاکید کرد: شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی به گونه‌ای متحول شده است که فرصت مغتنمی برای ایران و روسیه ایجاد کرده است.

وی گفت: ضرورت دارد دو طرف به روابط دوجانبه به گونه‌ای دیگر نگاه کرده و یک‌بار دیگر آن را با توجه به شرایط جدید مورد بازنگری قرار دهند.

صالحی ضمن اشاره به پیشرفت‌های علمی، تکنولوژیکی کشورمان به خصوص در زمینه هسته‌ای و با تاکید بر ایستادگی جمهوری اسلامی ایران بر اصول و مواضع بین‌المللی خود افزود: روابط استراتژیک ایران و روسیه مورد تاکید رهبران دو کشور قرار گرفته است.

صالحی در ادامه گفت: روسیه در نگاه عمیق استراتژیک و هوشمندانه، شریک و دوستی قابل اعتمادتر از ایران پیدا نخواهد کرد.

حوادث

«جاعل ویزای کشورهای اروپایی دستگیر شد»

فردی که اقدام به جعل ویزای کشورهای اروپایی می‌کرد، از سوی ماموران پلیس آگاهی دستگیر شد.

اوایل مرداد‌ماه سال جاری مردی با مراجعه به دادسرای ناحیه ۵ تهران از کلاه‌برداری که مدتی قبل از پسرش صورت گرفته بود خبر داد و گفت: اوایل تابستان پسرم تصمیم گرفت به اروپا سفر کند، ​اما هرچه تلاش کرد نتوانست خودش ویزا بگیرد تا این‌که چندی پیش، مقابل سفارت یکی از کشورهای اروپایی با فردی آشنا شد که مدعی بود می‌تواند ویزای شینگن، اروپا و دیگر کشورها را برای مشتریانش بگیرد.

مرد شاکی ادامه داد: پس از مدتی رفت‌و آمد به دفتری در غرب تهران مبلغ سی میلیون تومان به آن مرد دادیم و قرار شد او ظرف مدت کوتاهی ویزای پسرم را بگیرد که همین‌طور هم شد.

پس از اخذ ویزا، اوایل خردادماه به هم‌راه پسرم به فرودگاه رفته و او را راهی اروپا کردیم، قرار بود پسرم ابتدا به یکی از کشورهای همسایه رفته و از آنجا راهی اروپا شود، اما وقتی از ایران خارج شد حدود یک ماه از او بی‌خبر بودیم تا این‌که پس از پیگیری‌های فراوان متوجه شدیم او را به جرم داشتن ویزای جعلی دستگیر و زندانی کرده‌اند، در نهایت با پیگیری ما پسرم از زندان آزاد و به ایران بازگشت.

33

با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه ١٢دادسرای ناحیه ۵، پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

متهم ۴٣ ساله به نام «فرشاد» پس از دستگیری، هرگونه اطلاع از جعلی بودن ویزا را منکر شد و فرد دیگری به نام «امیر» را به عنوان متهم اصلی معرفی و کرد و گفت: چندین سال است که با امیر در زمینه تهیه ویزا هم‌کاری می‌کنم.

با وجود ادعای فرشاد در مورد بی‌گناه بودن، کارآگاهان پایگاه دوم پلیس اسناد و مدارکی مبنی بر گناه‌کار بودن فرشاد ارایه کردند، هم‌زمان و با شناسایی شاکی دیگری در پرونده فردی با مراجعه به پایگاه دوم آگاهی عنوان کرد که این مرد (متهم) قرار بود تا برای من ویزای اروپا بگیرد اما از من هم کلاه‌برداری کرد و من هم از او شکایت دارم.

سرهنگ کارآگاه «افشار احسانی‌فر»، رییس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح این خبر گفت: با توجه به مراجعه تعدادی از شکات به پایگاه دوم آگاهی و شناسایی متهم از سوی این افراد و با توجه به افزایش ارتکاب دیگر جرایم ارتکابی از سوی متهم، قرار قانونی از سوی مقام قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

یادی از تاریخ

«قمرالملوک وزیری»

الهه خوشنام «قمرالملوک وزیری» در سال ۱۲۸۴ خورشیدی متولد شد. در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و نزد مادر‌بزرگ خود «ملا خیرالنساء» بزرگ شد که روضه‌خوان مجالس زنانه بود و او را به عنوان پامنبری هم‌راه خود به مجالس بزم و سوگ می‌برد.

در زندگی قمر هیچ‌چیز تصادفی به وجود نیامد، اعتماد به نفس را برای خواندن در میان جمع در همان مجالس روضه‌خوانی مادر‌بزرگ به دست آورد.

در این محافل از وعظ و خطابه‌ روضه‌خوان‌های مرد خبری نبود. شعر بود و آواز و ذکر مصیبت و نوحه‌خوانی. مقدماتی که بعد‌ها برای خواننده شدن، به کمک او آمد. قمر خود می‌گوید: من مدیون همان تربیت اولیه‌ خود هستم. چرا که همان پا منبری‌کردن‌ها به من جرات خوانندگی داد.

قمر آگاهانه از همان نوجوانی از مادربزرگ می‌خواهد که استادی را برای تعلیم آواز او بیابد. پیرمردی که این وظیفه را بر عهده گرفت، خیلی زود درگذشت. در یک محفل عروسی، و در سن هفده هجده سالگی، «مرتضی خان نی‌داود»، صدای زیبا، اما هنوز آموزش‌ندیده‌ او را می‌شنود. نی‌داود چنان محو صدای قمر می‌شود که به او می‌گوید: قدر صدایت را بشناس. اگر به موسیقی ایرانی مسلط شوی، بی‌رقیب‌ترین خواننده‌ زمانه‌ات خواهی شد. معمولن اگر صدای خواننده قوی باشد، دلنشین نیست و اگر دلنشین باشد، ضعیف است. اما صدای تو هم قوی است و هم دلنشین.

دوسالی می‌گذرد، تا قمر به کلاس نی‌داود می‌رود و به او می‌گوید: «گفتی که صدای من هم گرم است و هم قوی. دو صفتی که با هم کمتر یک‌جا جمع می‌شود. آمده‌ام تا هر سه را با هم داشته باشم. صدای گرم و قوی و شناخت گوشه‌های موسیقی.»

waziri

تولد قمرالملوک وزیری هم‌زمان با آغاز جنبش مشروطه بود، و گویا خواسته‌های مشروطه‌خواهان از همان آغاز نوجوانی، به میل و خواست او نیز بدل شده بود. این که او با همه‌ روشنفکران آن زمان هم‌چون عارف، میرزاده عشقی، ایرج میرزا و امیر جاهد، محشور و هم‌دم بود، باز هم تصادفی نبود.

قمر با ظاهر شدن بر روی صحنه، نه تنها از جنسیت خود دفاع کرد، بلکه هنر را از پستوی محافل درباری به در آورد و آن را همگانی ساخت.

ازدواج او با «موسیو اصغر» نیز از روحیه‌ تجدد‌خواهی او برمی‌خاست. موسیو اصغر، در فرانسه تحصیل کرده بود. کت و شلوار می‌پوشید و پاپیون می‌زد. از این‌که او را خان‌زاده و آمیرزا صدا کنند، بدش می‌آمد، به‌همین جهت به او موسیو اصغر می‌گفتند.

قمر در سنینی که هنوز زمان از کارافتادگی او نرسیده بود، سکته‌ مغزی کرد. دیگر صدایش مانند گذشته از آن حنجره‌ طلایی بیرون نمی‌‌آمد. هر چه را هم که در کف داشت بخشیده بود. فرزندان بسیاری داشت که دخترخوانده‌ها و پسرخوانده‌های او بودند. هنوز هم هر آنچه را که به دست می‌آورد به نیازمندان می‌داد.

قمرالملوک وزیری سرانجام در چهاردهم امرداد‌ماه سال ۱۳۳۸ خورشیدی، چشم از جهان فرو بست.

استاتوس

در برنامه‌ این هفته از شما خواستاریم تا در خصوص بحث افزایش روابط مالی ایران تا ١٠ برابر حال برایمان بنویسید که چه‌قدر موافق این موضوع هستید.

مطالب مرتبط

جک‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی مردمی یا مدیریت شده

«تقی دژاکام می‌گوید به جای تقدیم جسم به رهبر فرزندآوری کنید»

$
0
0

شهرزاد کریمی / رادیوکوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140910_roozane-6_shahrzad.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

تقی دژاکام می‌گوید: این‌که در اظهارنظر‌ها و پست‌ها و نوشته‌های‌مان از این‌که فدای رهبر می‌شویم و جان‌مان را قربانش می‌کنیم و حاضریم قلب و جسم و جان‌مان را تقدیم سلامتی‌اش کنیم و شب و روز داریم گریه می‌کنیم و آماده‌ایم با او به دشمن نشان دهیم که چقدر دوستش داریم و… (که البته همه خوب و حتمن از روی صداقت و محبت است)؛ اما سوال این است که به جای تقدیم جسم و جان، تا چه حد حاضریم به توصیه‌های مهم‌تر ایشون در شرایط فعلی کشور بخصوص مثلن صرفه‌جویی، خرید کالاهای ایرانی (و نه سالی دو سه تا گوشی یکی دو میلیونی خارجی) و فرزندآوری و امر به معروف و نهی از منکر و کنار گذاشتن اختلافات بین نیروهای خودی و انقلابی و تحکیم قدرت در برابر دشمنان خارجی و قس علی هذا گوش کنیم؟

289

امروز یعنی نوزدهم شهریور برابر است با سالگرد تولد شاعر و ترانه‌سرای جوان ایرانی شاهین نجفی. به همین مناسبت در این برنامه می‌پردازیم به زندگی و آثار این هنرمند ایرانی.

از اول مهرماه زنگ نیم‌ساعته نماز جماعت در مدارس اجباری شد. به گزارش خبرگزارهای رسمی ایران، «مسیب‌زاده» ضمن تاکید بر ضرورت قرار گرفتن زمان اقامه نماز در برنامه درسی مدارس، از «جذب دانش‌آموزان به نماز جماعت» و «حضور مدیران در صفوف نماز» به عنوان شعار امسال این وزارت‌خانه یاد کرد و افزود که «در بند نخست سیاست‌های ۲۰ گانه ابلاغی توسط وزیر آموزش و پرورش، حضور مدیران، معلمان و مربیان در نماز جماعت مدارس مورد تاکید قرار گرفته است».

قتل‌عام صد هزار فیل در آفریقا در طول فقط سه سال توسط شکارچیان غیرقانونی

امروزه استفاده از کامپیوتر یک نیاز فراگیر شده است. در این برنامه قصد داریم بپردازیم به چگونه نشستن پشت کامپیوتر برای اینکه کمتریت آسیب احتمالی به ما وارد شود.

«بلدی تخم مرغ آب‌پز کنی»

$
0
0

گزارش / رادیو کوچه

منبع: زن‌نگار

 

عروس‌های ایرانی دهه بیست و سی شمسی زندگی بسیار متفاوتی از مادربزرگان خود تجربه کردند. آن‌ها سرفصل زندگی خانوادگی و اجتماعی «مدرن» در ایران بودند، یعنی زمانی‌که با ظهور عطر و کرم‌پودر ارزان، مصرف‌گرایی توده‌ای در حال گسترش بود، و محیط داخل خانه با مبلمان و مجلات مد و اجاق گاز جدید چهره تازه‌ای به خود گرفت.

ایران در این تغییر تنها نبود. در طول قرن بیستم، بسیاری از زنان سراسر دنیا، تعبیری از مدرنیته را تجربه کردند که با خانگی ماندن و مصرف عجین بود. در مناطق حومه‌شهری امریکا رویای زن جوان یک آشپزخانه مدرن قلمداد می‌شد؛ در مرکز شهر پاریس، محصولات بهداشتی و آرایشی بهترین هدیه به زن بود؛ و در ترکیه، عروس نوبخت سر از خانه‌ای در می‌آورد که با یک معماری مدرن، هنجارهای مردسالار در استفاده و تخصیص فضا را، بازتولید می‌کرد.

اما، چه در قالب پروژه ملی‌گرایی و چه به هدف رونق اقتصادی، در طول قرن بیستم نقش خانه‌داری و خانگی‌ زنان با فرمی از مصرف‌گرایی گره خورد و کلیشه‌های جنسیتی سابق، در قالبی مدرن و کالایی بازتولید شدند. زنان، در پروسه تغییر به سوی مصرف‌گرایی، بار دیگر خانه‌نشین شدند.

مجموعه زیر نگاهی است به پوسترهای تبلیغ وسایل زندگی در گوشه و کنار دنیا. تمامی این پوسترها جنسیت افراد جامعه را اساس الگوی مصرف‌شان می‌پندارد: زنان این تبلیغ‌ها یا روی یک ماشین چرخ‌خیاطی خم شده‌اند، یا کنار ماشین لباس‌شویی لبخند می‌زنند. مردان این تبلیغات اما مشغول یاددادن دوچرخه‌سواری به پسران خود هستند.

همان‌طور که می‌توان حدس زد، بیشتر این پوسترها از کشور امریکاست، جایی که تبلیغات بازرگانی فراگیر بود، و فعالانه به دنبال جذب فرهنگ عامه و سنتی.

 

3-usa_0

2-usa_0

5-usa-5

 

6-usa

7-usa

9-usa

10-brasil

11-italy

cry

13-uk

14-india

18-japan_0

16-china3

china1111

19-egypt

20-beirut

22-iran

21-iran

23-iran
1-iran

25-iran

 

«یازده سپتامبر از نیویورک تا شیلی»

$
0
0

شادیار عمرانی – بهرنگ زندی/ رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014-09-11-chashmesevom02-43-shadyarbehrang-11sep.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

۱۱ سپتامبر تاریخی است به درازای انسانیت. تاریخی است از مرگ انسان، به کثیفی سرمایه‌های انحصاری و به سیاهی بالهای خونخواران. ۱۱ سپتامبر تاریخی است که دو بار تکرار شد و هر دو بار به بهای انسانیت و آزادی تراژیک بود.
۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱، ۴ عملیات حمله به دو ساختمان تجارت جهانی در نیویورک، ساختمان پنتاگون و دیگری واشنگتن دی سی که البته حمله‌ی موفقی نبود. جان باختگان این حمله غالبن مردم عادی بودند. کسانی که در آن دو ساختمان کار می‌کردند، منشی، کارگر، کارمند. مسوولیت این حمله را گروه تروریستی القاعده بر عهده گرفت و دلیل موجهی به دولت جورج بوش پسر داد تا در خاورمیانه نیروهای نظامی خود را مستقر کند و حالا پس از سیزده سال هنوز خاورمیانه ملتهب مرگ و خون و کشتار است و بهای سناریوی کثیف ۱۱ سپتامبر را می‌دهد که هرگز گمانه‌زنی‌های نقش دولت بوش پسر را کمرنگ نکرد.
اما ۱۱ سپتامبر و تاریخ سیاهش بیش از نیم قرن است که بر پیشانی شرمگین تاریخ انسانیت و آزادگی لکه ننگی نگاشته است.

۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ پایان سالوادور آیِنده، آزادی‌خواهی که صدایش ماند تا مردم شیلی هم‌چنان بخوانندش و امیدوارانه برای آزادی با هر سرکوبی خم نشوند و برخیزند.

allende01
سالوادور آیِنده، بیست و نهمین و مردمی‌ترین رییس جمهوری شیلی که از نوامبر ۱۹۷۰ تا ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ بر مسند بود تا کودتای آمریکایی ژنرال پینوشه سیاه‌ترین روزهای شیلی را با خون آزادی‌خواهان شیلی رنگین کند.
سالوادور آیِنده متولد ۲۶ جون ۱۹۰۸ در سانتیگو، شیلی، پزشک و سیاستمدار مارکسیست، اولین رییس جمهوری سوسیالیست آمریکای لاتین بود که با رای مستقیم مردم در نوامبر ۱۹۷۰ بر سر کار آمد. او از طبقه‌ای مرفه بود اما به سبب آن که در خانواده‌ای سیاسی به دنیا آمده بود از کودکی در فضایی مبارزاتی بزرگ شد. پدر بزرگ او نیز از اصلاح‌طلبان سوسیالیست بود که اولین مدرسه‌ی سکولار را در شیلی تاسیس کرد.
در دوران نوجوانی بسیار تحت تاثیر آنارشیسم بود تا دوران جوانی و دانشجویی که به سوسیالیسم گروید. وی از موسسین حزب سوسیالیست شیلی در سال ۱۹۳۳ بود. در سال ۱۹۳۸ پس از پیروزی جبهه‌ی خلق که با شعار «نان، سقف و کار» با مجموعه‌ای از رادیکال‌ها به قدرت رسید به عنوان وزیر بهداشت منصوب شد. در زمان وزرات خود اصلاحات متعددی انجام داد. از جمله بالا بردن ایمنی کار برای کارگران، بالابردن حقوق بازنشستگی زنان بیوه، کمک هزینه‌ی زایمان، و ناهار رایگان برای دانش‌آموزان مدارس.
او در سه دوره نماینده‌ی مجلس سنای شیلی بودو یک دوره نایب رییس سنا شد. اما با سه بار شکست در انتخابات ریاست جمهوری در برابر رقبای راست‌گرایی چون آنتونیو زامورانو و ادواردو فری، تا پایان دهه‌ی ۶۰ میلادی امید چندانی به برتری او در انتخابات ریاست جمهوری نبود. تا آن‌که در انتخابات ۱۹۷۰ حزب کمونیست شیلی از وی به عنوان جانشین پابلو نرودا، شاعر و سیاست‌مدار کمونیست پرآوازه و محبوب شیلی، حمایت کرد و آیِنده را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرد.

allende-3
از آغاز ریاست جمهوری آیِنده که از ابتدا با مخافت سی آی ای، دولت نیکسون و هنری کیسینجر همراه بود و ایالات متحده از هیچ اقدامی برای جلوگیری از روی کار آمدن آیِنده، حتا ترور ژنرال اشنایدر، فروگذار نکرد، آیِنده برنامه‌ی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدیدی را معرفی کرد. این برنامه که «مسیر شیلی به سوی سوسیالیسم» نام داشت شامل ملی کردن صنایع مادر مانند معادن مس و بانکداری، خدمات رایگان بهداشتی دولتی، تغییر سیستم آموزشی، پخش رایگان شیر در تمام مدارس و مناطق محروم شیلی، لغو مالکیت خصوصی زمین‌ها و تقسیم آن به طور مساوی، و بهبود اجتماعی اقتصادی خدمات تامین اجتماعی برای محرومین و ایجاد فرصت‌های شغلی در سازمان‌های دولتی و پروژه‌های ملی، تحت پوشش آموزشی، حقوق بیکاری و بازنشستگی و کمک‌هزینه‌های تحصیلی قراردادن بومیان که موجب ساختن ۱۲۰ هزار ساختمان مسکونی برای آن‌ها و تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار‌دادن تمام کارگران پاره وقت و لغو افزایش بهای برق شد. وی هم‌چنین روابط دیپلماتیک دوستانه‌ای با کوبا برقرار کرد و به تمام زندانیان سیاسی امان داد. تنها یک ماه پس از روی کارآمدن نرخ نان را تثبیت کرد، ۵۵ هزار داوطلب را به جنوب کشور برای سوادآموزی و کمک‌های بهداشتی و پزشکی فرستاد.
در مدت زمانی کوتاه آن قدر تعداد اصلاحات پایه‌ای آیِنده در کشور به نفع محرومان و کارگران و شکست طبقات زیاد بود که اگر بخواهم تک تک آن‌ها را نام ببرم به اندازه‌ی سه تا ۳۶۵ روز ضرب‌در ۲۴ ساعت زمان نیاز دارم. اما این تحولات برای ایالات متحده و شرکت‌های سرمایه‌گذاری‌اش در شیلی که بیشترین سود را در تامین رایگان مواد خام برای تولیدات‌شان می‌کردند خوش‌آیند نبود. پس از ملی شدن صنایع مس، دولت واشنگتن اعتبارات آمریکا را در شیلی لغو کرد و در عوض بر حمایت از اوپوزسیون راست شیلی افزود. در نتیجه شیلی با شوروی وارد مذاکرات اقتصادی شد و شوروی ۴۰۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری به مدت شش سال در شیلی را آغاز کرد. این مبلغ بسیار کمتر از آن‌چیزی بود که آیِنده از شوروی توقع داشت. با آن‌که به شهادت ژنرال نیکولای لیونف از روسای کا گ ب، شوروی به دولت آیِنده هم از لحاظ نظامی و سیاسی و هم اقتصادی حمایت می‌کرده است، در زمان کودتا نه تنها کمکی به دولت آیِنده نکرد بلکه واردات خود را قطع کرد و دستور داد کشتی‌های حامل سلاح‌های جنگی مسیر را عوض کنند و اسلحه‌ها را به کشور دیگری ببرند!

allende-4
در مقابل دولتی ‌سازی صنایع، دو رقیب راست‌گرای دیرین آیِنده یعنی حزب دموکرات مسیحی و حزب ناسیونال شیلی با گسترش پروپاگاندا در سطح دادگاه عالی شیلی سعی کردند که دولت آیِنده را به استعفا مجبور کنند.
دولت آیِنده که خود منتقد راست‌گرایان در سواستفاده انحصارگرایانه از قانون اساسی بود حالا مورد حمله‌ی آن‌ها به این بهانه قرار می‌گرفت که وی با لغو خصوصی‌سازی از قانون اساسی به نفع سوسیالیست‌ها استفاده برده است. در اوایل سپتامبر ۱۹۷۳، آیِنده برای پایان دادن به این کشمکش بر سر اجرای قانون اساسی طرح رفراندوم قانون اساسی را مطرح کرد. برای اعلان این رفراندوم، سخنرانی‌ای در یازده سپتامبر برنامه‌ریزی شده بود تا آیِنده از مردم بخواهد که با رای مستقیم اصلاحات احتمالی در قانون اساسی را قبول یا رد کنند. اما، محبوبیت آیِنده احتمال رد این اصلاحات را قوت می‌بخشید. او نباید هرگز مردم را به چنین تحول عظیمی فرامی‌خواند.
یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳، کودتای نظامی ژنرال پینوشه به آیِنده و طرح دموکراتیک او پایان داد. پیش از تسخیر کاخ ریاست جمهوری آیِنده برای آخرین بار با مردم سخن گفت. در این سخنرانی تاریخی آیِنده رو به کارگران و مردم محروم گفت: «ای کارگران میهنم، من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم. دیگران بر این لحظه‌ی تاریک و تلخ فایق خواهند آمد زمانی که خیانت به دنبال غلبه است. به یاد داشته باشید که به زودی زود خیابان‌های بزرگ دوباره بر مردان آزاده‌ گشوده خواهد شد تا جامعه‌ای بهتر بسازند. زنده‌باد شیلی! زنده‌باد مردم! زنده باد کارگران!
به فاصله‌ای نه چندان طولانی، کودتاچیان اعلان کردند که سالوادور آیِنده خودکشی کرده است و جسد او را در حالی که تفنگ اهدایی فیدل کاسترو را در دست داشته است یافته‌اند. سالیان سال مرگ آیِنده در هاله‌ای از ابهام بود که موجب شد جسد او دوباره مورد کالبدشکافی قرار گیرد و در آخرین تحقیقاتی که از سال ۲۰۰۷ آغاز شد و نتیجه‌ی آن در سال ۲۰۱۱ توسط تیم لوییس راوانال اعلان شد، سالوادور آیِنده مورد اصابت دو گلوله قرار گرفته بود: یکی توسط هفت‌تیری سبک که موجب مرگ او شده بود و دیگری تفنگ اهدایی کاسترو که صحنه را به مرگ به علت خودکشی تبدیل کند.

coup-1
اما مرگ سالوادور آیِنده و کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ ژنرال آگوستو پینوشه که به حمایت مستقیم دولت ریچارد نیکسون و ایالات متحده آمریکا صورت گرفت آغاز دوران سیاه دیکتاتوری نظامی در شیلی بود که تا ۱۹۸۸ ادامه داشت. در همان چند ماه اول هزاران چپ‌گرای شیلیایی به فجیع‌ترین وضع کشته شدند. یکی از این فجایع قتل عام ۴۰ هزار چپ‌گرا و کمونیست در اکتوبر ۱۹۷۳ در استادیوم ملی شیلی بود. آن‌ها پس از روزهای متمادی محاصره بدون غذا و با تحمل شکنجه‌های شدید در گروه‌های چندین ده نفره کشته شدند که از آن میان می‌توان ویکتور خارا، آهنگساز، خواننده، شاعر و فعال سیاسی شهیر را نام‌برد. طی سه سال بیش از ۱۳۰ هزار نفر به جرم کمونیست بودن دست‌گیر، کشته و یا ربوده شدند.

۱۱ سپتامبر در تاریخ به رنگ سرخ نوشته شد به یاد کسانی که نمردند تا قهرمان شوند بلکه جان باختند تا آزادگی زنده بماند.

برنامه قبلی از این مجموعه

کوبانی مساله ما است

«برخلاف ادعای روحانی، رکود پابرجاست»

$
0
0

روشنک آسترکی/ رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014.09.11-iran-e-emrooz-roshanak-rokood.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

«حسن روحانی»، رییس دولت یازدهم ابتدای هفته جاری طی سخنرانی در مشهد مدعی خروج کشور از رکود اقتصادی شد. ادعایی که با توجه به وضعیت بحرانی اقتصاد ایران واکنش‌های اقتصاددانان و کار‌شناسان زیادی را به همراه داشته است.

روحانی در مشهد گفته بود: ایران پس از دو سال پیاپی (در سال‌های ۹۱ و ۹۲) که با رشد منفی و رکود مواجه بوده، توانسته در سال جاری از رکود خارج شود.

وی همچنین همچنین با اشاره به مهار تورم در سال گذشته اظهار امیدواری کرده که تا پایان سال میزان تورم به کمتر از ۲۰ درصد برسد و از تدوین برنامه مفصلی در این خصوص خبر داده است که به دلیل نیاز به قانون، در قالب لایحه‌ای به مجلس تقدیم شده است.

«علی قنبری»: زمانی می‌توان ادعای خروج از رکود داشت که به رشد معقول و منطقی موردتوجه سند چشم‌انداز ۲۰ ساله رسید که در آن به رشد هشت درصد برای اقتصاد ایران اشاره‌شده است

گفتنی است رکود در تعریف اقتصادی به دو دوره سه‌ماهه پیاپی رشد منفی در اقتصاد یک کشور اطلاق می‌شود. دوره‌ای که کاهش معنی‌دار در چهار عامل تولید، درآمد، اشتغال و تجارت ایجاد شود. این دوره معمولاً حداقل بین ۶ ماه تا یکسال به طول می‌کشد. به این ترتیب به بیان دقیق‌تر می‌توان رکود اقتصادی را به معنای کاهنده بودن رشد تولید ناخالص داخلی واقعی معنا کرد. در این حالت اقتصاد حالت انقباضی به خود می‌گیرد و کوچک می‌شود. پرشدن بازار از کالاهایی که مشتری ندارد و طبق آن کاهش تولید و یا حتی توقف آن که خود به تعطیلی کارخانه‌ها و بیکاری وسیع و میلیونی کارگران منجر می‌شود، همه و همه از نشانه‌های وجود رکود در اقتصاد یک کشور است.

رد ادعای روحانی

روحانی در حالی این ادعا را مطرح کرده است که همزمان «علی ربیعی»، وزیر کار در تازه‌ترین گزارش خود به مجلس تعداد بیکاران فعلی کشور را ۶ میلیون نفر اعلام کرد و هشدار داد اگر کاری نکنیم تعداد بیکاران در سال ۱۴۰۰ به ۱۰ میلیون نفر خواهند رسید.

rohani

«محمدرضا پورابراهیمی»، نایب رئیس کمیسیون مشترک بررسی لایحه خروج از رکود مجلس در واکنش به سخنان روحانی در مشهد، گفت: «شاخص‌ها و ارزیابی‌های آخر سال مشخص خواهد کرد که واقعا از رکود خارج شده‌ایم یا خیر؟ آمار و ارقام فعلی حکایت از آن دارد که کشور از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد.»

این نماینده مجلس افزود: «به احتمال زیاد رئیس جمهور پیش‌بینی کرده که از رکود خارج خواهیم شد؛ زیرا در نیمه اول سال نمی‌توان اعلام کرد که وضعیت اقتصادی کشور بهبود یافته و از رکود خارج شده‌ایم.»

«محمدرضا پورابراهیمی»: شاخص‌ها و ارزیابی‌های آخر سال مشخص خواهد کرد که واقعا از رکود خارج شده‌ایم یا خیر؟ آمار و ارقام فعلی حکایت از آن دارد که کشور از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد

از سوی دیگر «علی قنبری»، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشرشده است به روند کاهشی تورم در ماه‌های گذشته اشاره‌کرده است اما در عین‌ حال تأکید می‌کند که رسیدن نرخ رشد اقتصادی به نیم یا یک درصد نشانه خروج اقتصاد ایران از رکود نیست.

به نوشته آقای قنبری، زمانی می‌توان ادعای خروج از رکود داشت که به رشد معقول و منطقی موردتوجه سند چشم‌انداز ۲۰ ساله رسید که در این سند به رشد هشت درصد برای اقتصاد ایران اشاره‌شده است.

این اقتصاددان پس‌ از آن، توضیح داده است که با داشتن اقتصاد دولتی که حاکم بر کشور بوده و یک اقتصاد بی‌روح و بی‌جان است نمی‌توانیم به رونق اقتصادی دست‌یابیم پس باید تحولی در دولت ایجاد شود و میزان دولت کوچک شود. دولت چابک شود، هزینه‌های جاری دولت و نیروهای غیرضروری کاهش یابد.

این استاد اقتصاد دانشگاه، در ادامه به ناتوانی بخش خصوصی در ایران اشاره‌ کرده است که به نوشته آقای قنبری، تنها راه درمان ناتوانی بخش خصوصی این است که «دولت پای خود را از اقتصاد بیرون بگذارد و بخش خصوصی را در عرصه‌های مختلف اقتصادی تقویت کرده و موجب ارتقای جایگاه این بخش شود.»

او تاکید کرده که «محور توسعه در دنیای امروز دولت‌ها نیستند بلکه بخش خصوصی است و جلب سرمایه‌گذاری بخش خصوصی داخلی و خارج از کشور می‌تواند ایران را به سمت توسعه و رفاه عمومی هدایت کند.»

 

کاهش تورم و رکود در بلند مدت

نکته قابل توجه این است که با روی کار آمدن دولت یازدهم دلار ارزان شد و همین ارزان شدن دلار بهانه‌ای شد برای کاهش تورم اما واقعیت اینست که در حوزه اقتصاد کار خاصی انجام نشد بلکه این اتفاقات یک واکنش سیاسی و ناشی از خوش بینی بازار به تغییرات سیاسی کشور بود.

22

در حالی که دولت یازدهم مدعی است در طی سال گذشته موفق به کاهش تورم شده است اما به اعتقاد کار‌شناسان اقتصادی با کاهش نرخ تورم، رکود که دیگر بیماری اقتصاد ایران محسوب می‌شود، تشدید شده و همین امرسبب شد تا دولت این مساله را به صورت ویژه مدنظر قرار دهد.

کار‌شناسان معتقدند اقتصاد کشور برای خروج از این وضعیت علاوه بر اینکه نیازمند اتخاذ سیاست پولی و مالی مناسب است، از سوی دیگر نیاز به توجه ویژه به بخش تولید دارد، آن‌ها این موضوع را در بلندمدت قابل تحقق می‌دانند که باید با تاکتیک‌های اقتصادی کوتاه مدت همراه و شوک‌های مثبتی در اقتصاد ایجاد شود تا این اقتصاد کم‌کم از حالت رکود خارج شده و دوباره رونق بگیرد.

همچنین به نظر می رسد دولت باید در ابتدا به رشد اقتصادی توجه داشته باشد تا مهار تورم، یعنی سیاست‌هایی را در پیش بگیرد که جانب عرضه را تقویت کند.

در پایان گفتنی است برای خروج از رکود تورمی باید سایر عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم به عنوان محرک مورد توجه قرار گیرد، بخش خصوصی تقویت و از دخالت دولت در اقتصاد جلوگیری شود و همچنین باید رقابت‌پذیری به عنوان یک اصل پذیرفته شود و بهبود فضای کسب و کار در اولویت قرار گیرد. مبارزه با فساد اقتصادی نیز از عوامل مهمی است که همواره مورد بحث اقتصاددانان کشور بوده است.

مطالب مرتبط

روی آوردن دولت یازدهم به راه‌کارهای احمدی‌نژاد

«فمینسم کردی و راز آن اسلحه مقدس / بخش دوم»

$
0
0

گزارش / رادیو کوچه

رویا طلوعی – منبع: مدرسه فمینیستی

 

با توجه به مجموعه مسائلی که در قسمت اول این مقاله مطرح شد، اکنون به طور مشخص‌تر می‌توان به واکاوی مقالاتی که دوستان فمینیست درباره مبارزه مسلحانه زنان کورد با داعش و نقدِ بازنمایی رسانه‌ای این مقاومت‌ها، در مدرسه فمینیستی منتشر کرده‌اند، پرداخت.

مروری بر مقالات دوستان فمنیست در بارەی نقش زنان مسلح کورد در جنگ با داعش

۱. خانم منصوره شجاعی در مقالەی «ائتلاف زنان منطقه، راهی برای مقابله با گفتمان خشونت سپاه داعش»، خواهان باز پس گرفتن تصویر ربودە شدەی زنان خاور می‌انە از تصویر دهشتناکی شد کە داعش از زن این منطقە بە تصویر کشیدە است. او تصویر دلخواه‌اش را به صورت تصویر زنانی کە همگام با «جنبش سبز ایران» و جنبش بهار عربی با تلاش و جدیت کمر همت به برقراری دموکراسی و مدنیت بسته بودند، توصیف کرد. منصورە کە خود بسیار دلبستەی تصویر جنبش سبز زنان بە نظر می‌رسد، تصویری از زنان کورد در خاورمیانە کە با هر دو تصویر او متفاوت بودند ترسیم نکرد چراکە در آن هنگام هنوز داعش بە کوردستان حملە نکردە بود و تصویر نامرئی زنان کورد مرئی و رسانەای نشدە بود. زنان کورد در مقالەی او به صورت زیر مجموعەای «قومی» مورد اشارە قرار گرفتند کە بە رغم اختلافات قومی و اختلافات شیعە و سنی، بە جنبش زنان ایران پیوستە و در تظاهرات ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ و پس از آن «کمپین یک ملیون امضا» مشارکت کردە بودند. آن چە کە منصورە مورد توجە قرار نمی‌دهد «عدم مشارکت کورد‌ها در جنبش سبز» است. مشارکت زنان کورد در جنبش زنان ایران به هیچ عنوان دلیلی برای زیر مجموعە شمردن آنان و ادغام کردنشان در تصویر نمادین زن جنبش سبز نیست. شاید بهتر باشد کە یادآوری کرد کە ما زنان کورد نە بە عنوان یک زیر مجموعە کە بە عنوان مجموعەی زنان کورد با پلاکارد کوردی و خواستەهای مشخص خود در کنار خواستەهای مشترک با جنبش زنان در تظاهرات ۲۲ خرداد شرکت کردیم.

منصورە بە درستی در پی تشکیل یک کمپین فراگیر منطقەای است اما بلافاصلە دغدغەی سیاسی مردسالارانەی ایرانی را با طرح خطر تکە، تکە شدن کشورهای منطقە و لزوم مقابلە با آن وارد مقالەاش کردە و آب سردی بر همەی دغدغەهای برابری طلبانەی می‌ریزد. او با اشارە بە مقالەی «زنان کرد و جداسری از ایران» نوشته فهیمەی تفسیری آب را سرد‌تر هم می‌کند به گونەای کە احساسی منفی را بە یک خوانندەی کورد القا کردە تا جایی کە از خود بپرسد آه، حتی زنان فمینیست هم بە پتک توهّم تجزیە مجهزند؟ به باور من همین اشارە کافی است کە بسیاری از فعالان کورد را از چنین کمپینی راندە و دلزدە کند.

1

در حالی کە مقالەی اول منصورە تصویر مدنی زن کورد را محو کردە و زیر مجموعە می‌پندارد، در مقالەی دومش تحت عنوان «سە تصویر از زنان در قاپ حضور داعش» بە محض شنیدن صدای گلولە از اسلحەی زنان کورد برای دفاع در مقابل داعش، تصویری فقط مسلح از زنان کورد ارائە می‌دهد. تصویر مسلحی کە اکنون بە یمن رسانە‌ها جهانی شدە است. منصورە باز هم نگران گم شدن تصویر زنان کنشگری است که از شروع جنبش سبز دموکراسی خواهی در ایران تا جنبش بهار عربی به جهان معرفی شده بودند. در نگاه او باز هم نە تنها زنان فعال مدنی، فمینیست‌های سیاسی و فمینیست‌های مسلح کورد غایب‌اند، بلکە تاریخ حضور و مبارزات زنان منطقە هرچە کە بودە باشد بە جنبش سبز ایران و زمستان بهارنمای عربی کە وضعیت زنان عرب را وخیم‌تر از گذشتە کردە است گرە خوردە و در آن خلاصە می‌شود. اگرچە به نظر می‌رسد کە او با نگاهی از بالا بە پایین، فعالان مدنی کورد حقوق زنان را درایران زیر مجموعە می‌پندارد اما با توجە بە این کە مقالەاش نگرشی منطقەای دارد و بویژە از زنان کورد و منطقەی موصل صحبت می‌کند، نمی‌بایست فعالان مدنی سایر بخش‌های کوردستان را نادیدە بگیرد. به نظر می‌رسد او کە خواهان «ائتلاف و کمپین منطقەای زنان برای مبارزە با داعش» است، از وجود چنین نیروهای مدنیی در منطقە بی‌خبر است! سؤال اینجاست کە چگونە می‌توان خواهان کمپین بود اما شناخت و ارزیابی از وجود و پتانسیل نیروهای لازم برای چنین کمپینی نداشت یا احیانا آنان را بە حساب نیاورد؟

منصورە در ادامە پاراگرافی را تحت عنوان «بە کجا چنین شتابان؟» آغاز و در پی آن سؤال‌های جالب و در خور توجهی را مطرح می‌کند. بە سهم خود بە عنوان یک زن کورد کە دستکم تجربیاتی از کوردستان‌های واقع در ایران، عراق و ترکیە دارم مایلم بە این پرسش‌ها پاسخ دهم:

– آیا این رویکرد [کە زنان کُرد بار‌ها تأکید کرده‌اند که همزمان با پافشاری بر مطالباتشان، به دفاع از شهر و سرزمینشان نیز خواهند پرداخت] در میان دیگر نقاط کُردنشین رویکرد غالب نسبت به آزادی و برابری زنان است؟

– بە نظر من با قاطعیت تمام پاسخ این سؤال مثبت است و فکر می‌کنم چنانچە نظر سنجیی صورت بگیرد اکثریت زنان کورد اعم از اکتیویست و غیر اکتیویست بە این سوال پاسخ مثبت خواهند داد.

– آیا این زنان [مسلح کورد] پس از پایان مناقشه‌های خونین منطقه، امکان زندگی در جامعه‌ای امن و برابری خواه را خواهند داشت؟

– در این بارە تجربەی کافی در اختیار نداریم. جنگ سیاه و سفید علیه کورد‌ها عملا در همەی بخش‌های کوردستان در جریان است. تنها باشوور کوردستان یا‌‌ همان کوردستان عراق است کە دستاوردی داشتە و بقیە هنوز در حال مبارزەاند. پاسخ بە این سوال از سویی متاثر از فرهنگ حاکم بر کوردهای هر منطقە خواهد بود چراکە چە بخواهیم و چە نخواهیم فرهنگ هر بخش از کوردستان متاثر از فرهنگ غالب فارسی، ترکی یا عربی در آن منطقە نیز هست. در کوردستان عراق امکان حکومت نیمە مستقل و نیمە دمکراتیک کورد‌ها فراهم شدە است اما هنوز تا رسیدن بە برابری زنان و مردان راه درازی در پیش است. همین مسئلە شوک و تلنگری بر زنان بخشهای دیگر کوردستان وارد کردەاست کە عمیقا بە پرتلاش‌تر کردن مبارزەی موازی برابری جنسیتی در کنار مبارزە برای حقوق کورد‌ها، فکر و عمل کنند. ایدەهایی چون تشکیل حزب فمنیستی زنان اما نە بە شیوەی احزاب سنتی در میان فعالان زن رد و بدل می‌شود ولی هنوز شکل عملی به خود نگرفتە است. من اعتقاد دارم کە دنبالە روی محض زنان از مردان سیاسی و سازمان‌های سیاسی مردسالار مدعی احقاق حقوق زنان کە در عمل از شعارهای زیبایشان به دورند، آنان را بە سرمنزل مقصود رهنمون نخواهد کرد و زنان باید در این بارە مستقلانە فکر، برنامە ریزی و مدیریت کنند.

2

– آیا گستردگی چ‌تر حمایتی که در اثر مبارزه مسلحانه‌ی این زنان ایجاد خواهد شد در عمل می‌تواند موجبات همبستگی عموم زنان و مناسبات دوسویه آنان را در منطقه بی‌ثبات ما را فراهم آورد؟

– این چتر حمایتی یک چتر حزبی -گروهی و از سوی دیگر یک چتر احساس عمومی در پناه تقدس پیشمرگ و اسلحە است. شاید در شرایط جنگی کە احساسات برافروختە‌تر می‌شود موجب همبستگی بیشتر زنان گردد (همچنان کە در فضای مجازی این روز‌ها کاملا قابل رؤیت است) اما دلیلی وجود ندارد کە با پایان جنگ و فروکش کردن احساسات، بە‌‌ همان شیوە باقی بماند. تجربەی کوردستان عراق نشان داد کە وقتی پیشمرگان از حالت نیروی آزادیبخش خارج و بە نیروی نظامی معمولی تبدیل می‌گردند با دگرگونی ارزش‌ها در خود و در جامعەی اطرافشان مواجه می‌شوند. چنانچە زنان مسلح پس از پایان دفاع مسلحانە بە بازگشت بە خانە‌ها رضایت ندادە و بە فعالیت برای حصول برابری در همەی زمینە‌ها ادامە دهند جای امیدواری هست. البتە بە شرطی کە تکیە بر سلاح و خشونت را دستاویز قدرت طلبی قرار ندادە و به راستی هم و غم کسب برابری جنسیتی را داشتە باشند.

– آیا نگاه این زنان استوار و رزمنده در پی یافتن آن تصویر گمشده‌ای است که تجسم تلاش‌های زنان منطقه از جنبش سبز تا جنبش بهار عربی بوده است؟

– خیر! تصویر گمشدەای از جنبش سبز و زمستان بهارنمای عربی برای زنان کورد گیرایی ندارد کە در پی یافتن آن باشند. آن‌ها آینەی تمام نمای تصویر خود و ملتشان هستند کە این تصویر با تصویر همەی زنان برابری طلب جهان دارای اشتراکاتی نیز هست. تصویر زنان کورد شجاع و استواری کە برابری طلبی را فقط در برابری طلبی جنسیتی خلاصە نمی‌کنند. همچنان کە قبلا هم اشارە کردم چنانچە هرکدام از کشورهای واجد بخشی از کوردستان، حقوق کامل زن و برابری جنسیتی زن و مرد را بە مرحلەی اجرا بگذارند اما مردم کورد همچنان تحت ستم بودە و از حقوق سیاسی و مدنی خود بی‌بهرە باشند، زن کورد آزاد نشدە است. از سوی دیگر چنانچە مردم کوردستان بە حقوق خود در هر شکلی دست یابند اما برابری جنسیتی محقق نشدە، قوانین ضد زن همچنان پابرجا باشد و زنان همچنان تحت تبعیض و خشونت قرار داشتە باشند، زن کورد آزاد نیست.

– آیا این تصویر محو شده [تصویری که از جنبش سبز تا به بهار عربی گسترده شد] واقعاَ ظرفیت دموکراتیک لازم برای ایجاد همبستگی و ائتلافی گسترده میان زنان منطقه را دارد؟

– تصویری می‌تواند همەگیر شود کە همگان خود را در آن ببینند. در تصویر ترسیمی شما زن کورد غایب است یا حذف شدەاست. تصویری دارای ظرفیت دمکراتیک برای ایجاد همبستگی و ائتلاف خواهد بود کە کاملا از نگاه‌های برتری بینانە مبرا باشد و یکسانی را القا نماید. به همین دلیل باید در نوشتەهای فمینیستی بسیار دقت کرد کە از ادبیات و اصطلاحات سیاسی مردسالارانەی پان وطنی دوری گزید. اگر زن فمینیست فارس زبان هم پتک «توهّم تجزیە» را به دست گرفتە و در نوشتە‌هایش دائما نگران تملک و خاک پرستی باشد نمی‌تواند اعتماد زنان کورد و بە احتمال قوی زنان سایر ملل محروم را بە ادعای برابری خواهی جلب کند. در این صورت نتیجە این خواهد شد کە هر گروه براه خود رود و مسلما این نتیجە برای جنبش زنان مطلوب نیست.

– آیا آنچه در ایران طی سال‌ها تحت عنوان «کف مطالبات» در میان جنبش زنان موجب نقش بستن «تصویری نسبتاَ مشترک» در میان کنشگران زن ـ فارغ از گرایش‌های مذهبی، فرهنگی و قومی آن‌ها ـ شد و نقش سیمان انسجام در شکل گیری ائتلاف‌ها و همگرایی‌ها داشت، اکنون نیز توان ایجاد ائتلاف‌های گسترده‌تر (در سطح منطقه‌ای) را دارد؟

– کف مطالبات زنان ایرانی کە بە تغییر قوانین تبعیض آمیز در نظام سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران خلاصە شدە است از بسیاری جهات با نظام سیاسی و حقوقی نقاط دیگری از خاورمیانە همچون کوردستان و ترکیە بە عنوان مثال متفاوت است. در دیدارم از کوردستان ترکیە متوجە شدم کە قانون از زن خشونت دیدە حمایت می‌کند و زن می‌تواند همسرخشن‌اش را بە راحتی بە پلیس و دادگاه بسپارد. اما من زنان کوردی را دیدم کە با کمال تعجب حاضر بودند خشونت را تحمل کنند اما مرد کورد خود را بە پلیس و دادگاه ترکیە (دادگاه‌هایی کە حقوق کورد‌ها را رعایت نمی‌کنند) نسپارند! هدفم از ذکر این مثال این بود کە مثلا حق طلاق و حق حضانت لزوما مشکل قانونی همسان همەی زنان منطقە نیست کە بر حول آن گرد هم آیند حتی اگر این حقوق فقط در کتب حقوقی آنان مرقوم اما بلحاظ موانع فرهنگی کاربرد چندانی نداشتە باشند.

3

– جنبش زنان ایران در خلال این سال‌ها بر سر کدام بزنگاه‌ها دست به دست زنان گروه‌های قومی و مذهبی داده است؟

– دو بزنگاه تظاهرات ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ و کمپین یک ملیون امضا. اما هموارە زنان کورد هم از قوم خواندە شدن بیزار بودەاند و هم بە مطالباتشان بطور کامل توجە نشدە است. البتە خود زنان کورد هم در این میان بی‌تقصیر نبودەاند!

– آیا اراده برای ایجاد پیوند با این زنان منبعث از وقایعی در مقاطع مختلف بوده است یا به واسطه‌ی یک استراتژی آگاهانه ـ برآمده از سه دهه مبارزات ـ اتخاذ شده است؟

– جنبش فمنیستی ایران هنوز جوان است و استراتژی مشخصی را کاملا تدوین و دنبال نکردە است.

– آیا پاسخ زنان گروه‌های قومی و مذهبی به تقویت خواست مطالبات مشترک انجامیده و یا موجب تفکیک گروه‌ها و رویکرد‌ها شده است؟

– بدون شک زنان کورد هم از قوانین ضد زن و تبعیض آمیز ایران رنج می‌برند و در مطالبات تقلیل یافتە بە یک کف حقوقی با همەی زنان ایران نقطە اشتراک دارند، ولی نباید دیدگاه زنان کورد را در موازی و همسو بودن جنبش برابری طلبانەی زنان کورد با جنبش ملی کورد نادیدە گرفت. برخورد و نگاه نصیحت گرانە و از بالا بە پایین با فعالان زن کورد، چە مدنی و چە سیاسی موجب تفکیک و دلخوری و دوری می‌شود.

– و اما [زنان کورد] بە کجا چنین شتابان؟

– بسوی احقاق حقوق زنان کورد و ملت ستمدیدەی کورد. به سوی آزادی، برابری، دمکراسی، آرامش، احترام، صلح و زندگی مسالمت آمیز در رفاه.

۲. خانم آزاده دواچی در «مقالەی نظامی کردن زنان: مبارزه علیه خشونت داعش یا تشدید آن؟» به درستی نگرانی‌های خود را از تشدید خشونت علیه زنان در خاورمیانە مطرح می‌کند. آزادە ضمن طرح این پرسش کە آیا نظامی کردن زنان و مشارکت آن‌ها در جنگ می‌تواند از اعمال خشونت بیشتر علیه آنان بکاهد، خود پاسخ می‌دهد کە «سلاح به دست گرفتن و فرستادن زنان به جنگ نیز نوع دیگری از خشونت علیه زنان را تداعی می‌کند و آنان را بیشتر در معرض خشونت‌های اعمال شده از سوی نیروهای افراطی قرار می‌دهد. مشخص نیست که نیروهای افراطی اگر هر کدام از این زنان پیشمرگه را به اسارت بگیرند آیا با آنان رفتاری مشابه با مردان جنگجو خواهند داشت؟» به نظر می‌رسد آزادە بیشتر از آنچە کە بە توانایی و امکان موفقیت زنان مسلح در پس راندن خشونت داعش فکر کند بە شکست و ضعف آن‌ها و احتمال اسارت و تحت خشونت قرار گرفتنشان می‌اندیشد. این خود تداعی کنندەی بی‌اعتمادی بە توانایی زن است کە بە گمان من از یک فمنیست قابل قبول نیست! اگر هرکدام از ما خود را برای لحظەای بجای آن زنان قرار دهیم خواهیم دید کە یا باید بگریزیم یا اسیر شویم یا بجنگیم. خطر خشونت داعش در همەی موارد بالا وجود دارد مگر نە این کە زنان غیر مسلح اسیر شدە بعنوان بردەی جنسی خرید و فروش شدە و مورد تجاوز قرار می‌گیرند؟ آیا منظور از رفتار نامشابە با زنان جنگجویی کە بە اسارت در بیایند چیزی جز خطر تجاوز است؟ این کە متاسفانە رویە داعش است چە زن اسیر منفعل باشد چە اسیر جنگی!

آزادە ایدە و پیشنهاد خوبی را مطرح می‌کند، «شرکت و طرح ریزی گسترده‌ی زنان برای بالا بردن کیفیت آموزش زنان در منطقه و به خصوص زنان مسلمان، به طوری که الگو‌ها و تبلیغات نیروهای رادیکال بر این زنان نتواند موثر واقع شود.» این پیشنهاد بسیار جالب و عملی است به شرطی کە جامعە در حالت عادی قرار داشتە باشد نە در حالت اضطراری جنگی! در شرایط ناگهانی جنگ فعلی داعش، زنان بسیاری با تصویری منفعلانه کە آنان را در نقش قربانی محض معرفی می‌کند ظاهر شدەاند. اگر زنان کورد در این شرایط تحمیلی دفاع نکنند و فقط منتظر مردان مسلح جنگجو باشند بخشی از‌‌ همان قربانیان منفعل را تشکیل خواهند داد. آیا فقط باید منتظر مردان بود تا از زنان دفاع کردە و آن‌ها را مصون دارند؟ این نە رسم زن کورد است. اگر زنان کورد در حالی کە دشمن وحشیانە بە آن‌ها حملە می‌کند، گل بدست از صلح بگویند نە تنها شنوندەای نخواهند داشت بلکە بە اسارت و بردگی گرفتە خواهند شد. درست است کە مسلح شدن زنان چیزی از وجود خشونت علیه آنان را کم نکردە و نمی‌کند و تجربەی زنان سیاسی مسلح هم اینرا نشان دادە است، اما زن کورد نمی‌تواند قربانی منفعل باشد. همچنان کە در حالت عادی قتل ناموسی یا مشکلات دیگر خشونت علیه زنان را جار زدە و بە مبارزە با آن بر می‌خیزد، در شرایط تحمیلی جنگی هم منتظر نجات و معجزەی نیروی مردان نخواهد ماند.

در مجموع به نظر من اگر فمینیسم ایرانی از حالت یک فمینیسم قربانی پرست و اشک ریز و نگران برای قربانی خارج شدە و وجهەی یک فمنیسم شجاعت محور و برانگیزانندە به خود بگیرد موفق‌تر شدە و در ارزیابی زنان کورد هم واقع بینانه‌تر عمل خواهد کرد.

4

۳. خانم فهیمه تفسیری در «مقالەی زنان کورد و جداسری از ایران» کە حدودا دوسال پیش در ۱۴ دیماه ۱۳۹۱ نگاشتە است، می‌گوید: «شاید بهتر باشد ایده جدا شدن مردمان کردستان را که امروز بحث محافل روشنفکری است، با مساله اصلی آن پیوند زد تا بتوان فارغ از احساسات عوام پسندانه و پوپولیستی، در مورد آن به بحث پرداخت. بویژه زنان کرد، اگر با چنین تصور ایده آل گرایانه‌ای مثل ایده خلاصی از تبعیض و ستم، از طریق جداسری از ایران بیاندیشند، بعد‌ها خیلی احتمال دارد که دچار سرخوردگی‌های بسیار شدید خواهند شد، چون تجربه بسیاری از کشور‌ها نشان داده است که دیدگاه‌هایی که با تعصب بر هویت‌های قومی افراط گرایانه، پای می‌فشارند می‌تواند همانند هویت‌های ملی افراط گرا، به راحتی بر بدن زنان حکمفرمایی کنند و سنت‌های تبعیض آمیز علیه زنان را بد‌تر از قبل چنان بازتولید کنند که زنان را از هر چه «هویت قومی» و «هویت ملی» است بیزار کند و به توبه بیاندازد.»

اولا کە برای من مشخص نیست چە حادثە یا اتفاقی در دیماه ۱۳۹۱ خانم تفسیری را نگران احتمال جدایی طلبی زنان کورد از ایران کردە است کە سعی دارند بە ما بفهمانند از چالە بە چاە خواهیم افتاد و توبە کنان حسرت روزهای سخت پیشین را خواهیم خورد. لابد هم روزهایی کە مجازات فعالیت سیاسی کە سهل است، مجازات فعالیت مدنی هم زندان و شکنجه و حبس‌های سنگین بود!

از آنجا کە در استان‌ها و مناطق کورد نشین ایران هیچ نمونەی احقاق حقوق کورد‌ها دیدە نشدە و خود آن‌ها اختیار ادارەی مناطق خود را ندارند، لذا نمونەی تائید کنندە یا رد کنندەای برای استدلال خانم تفسیری وجود ندارد. اما بە باور من زنان کوردستان عراق با وجود همەی سختی‌ها و عدم تحقق برابری جنسیتی، وضعی بد‌تر از دوران صدام ندارند و فکر نمی‌کنم توبە کنان خواهان بازگشت بە آن دوران باشند. کوردستان عراق با همە مشکلات و کاستی‌هایش کە خود من از منتقدان آن بودە و هستم، در مقایسە با سایر مناطق عراق و بویژە ایران و کشورهای عربی منطقە، دمکرات‌تر و برخوردار‌تر از آزادی است. می‌توانید سری بە سلیمانیە بزنید و مقایسەای در زمینەی وضعیت زنان و وضعیت انتشار مطبوعات داشتە باشید.

حال اگر هم و غم مشترک ما زنان ایران احقاق برابری جنسیتی است کە به رغم سال‌ها تلاش هنوز محقق نشدە و فعلا هم هیچ آیندە امیدوار کنندەای در پیش رو ندارد، چە ضرورتی است کە با عینکی مردسالارانە و قیم مابانە بە یک مبحث سیاسی فرعی و حساسیت زا کە نە زمان و مکان آن فراهم است و به قول معروف نە بە دار است و نە بە بار است وارد شویم و همەی رشتەهای همدلی و همکاری زنان کورد و فارس را حول محور خواستەهای مشترک و کف مطالبات پنبە کنیم؟ همچنان کە قبلا هم در این مقالە اشارە کردم برخی فمینیست‌های ایران هم با وجود تبری جویی از سیاست، عملا درگیر سیاست هستند.‌گاه نوشتە‌ها و موضع گیری‌هایشان تناقضی از نگاه متملکانەی مردسالارانەی ایرانی بە سیاست را بویژە در مورد کورد‌ها، در کنار ایدەهای فمنیستی دارد. هنوز هم دیدە می‌شود کە زنان فمنیستی کە خود از حس تملک و برتری جویی‌های مردسالارانە ناراضیند، بە زنان کورد کە می‌رسند‌‌ همان دیدگاه‌ها را در قالب نصایح مثلا دلسوزانە القا می‌کنند. آیا به راستی همەی دغدغەهای فمینیستی و برابری طلبانەی این دوستان معطل نگرانی از جدایی احتمالی کورد‌ها از عراق و تاثیر آن بر کوردهای ساکن ایران در آیندەای مبهم است؟ آیا درست است به سان یک مرد سیاسی پان وطنی کە تمام فکر و ذکرش مالکیت بر خاکی است کە گا‌ها سال‌ها است از آن دور شدە، نگران توهم تجزیە بود و همە چیز را بە نحوی بە این نگرانی احتمالی پیوند زد؟ آیا چنین برخوردهایی سطل آب یخی بر سال‌ها تلاش فمنیست‌های کورد و فارس در ایجاد درک متقابل و همدلی برای احقاق حقوق زنان نمی‌ریزد؟

البتە خانم تفسیری در مقالەی جدیدش تحت عنوان «تقدیس زنان مسلح کوبانی: خدمت بە گفتمان جنگ» کلا آب پاکی را بر دست زنان کورد می‌ریزد. ابتدائا کە بدون شناخت از تاریخ مبارزات کورد‌ها و زمان مسلح شدن زنان کورد، همەی زنان خاورمیانە را یک کاسە کردە و می‌نویسد: «امروز در دهه دوم قرن بیست و یکم، با توجه به تغییرات ساختاری که در جوامع ایجاد شده و به واسطه این تحولات، نقش و جایگاه زنان در جامعه به طرز آشکاری تغییر کرده، و طبعاَ سبب شده که زنان نیز پا به پای مردان در همه حوزه‌ها و میدان‌ها، به عنوان کنشگران فعال ـ و نه منفعل ـ وارد شده و مداخله کنند.» ایشان باید توجه کنند کە زنان کورد از دهەی دوم قرن بیست و یکم مسلح نشدەاند بلکە بیش از شصت سال از تسلیح زنان کورد می‌گذرد!

در بخش دیگری نوشتە شدە «که به هر میزان که زنان قدرت بیشتری در جامعه به دست می‌آورند، به‌‌ همان اندازه هم می‌توانند مانند مردان، این قدرت را در حوزه‌های غیرانسانی و خشونت گس‌تر، به کار ببرند و این روند، خارج از اراده ماست. بنابراین هر قدر زنان در جامعه به برابری دست می‌یابند، به‌‌ همان نسبت هم در همه حوزه‌ها (چه خوب و چه بد) به عنوان «سوژه» از خود فاعلیت نشان می‌دهند و مداخله می‌کنند.» بنظر می‌رسد ایشان مسلح بودن زنان را بهر دلیل حتی بە دلیل دفاع از خود بد و منفی دانستە و نگران بد‌تر شدن زنانی است کە به جای قربانی منفعل بودن، جنگندەی فاعل بودن و مقاومت در برابر داعش را انتخاب کردەاند. این سخن‌‌ همان احساس ناخوشایندی را تداعی می‌کند کە مذهبیون افراطی در مخالفت با آزادی زنان القا می‌کنند. آن‌ها مایل نیستند زن از خانە خارج شود، پوشش اختیاری و حق طلاق داشتە باشد چراکە این امکان وجود دارد کە زن بە فساد کشیدە شود و مطیع بی‌چون و چرای همسرش نباشد!

خانم تفسیری اضافە می‌کند کە «نگرانی ما آنجاست که چنین بازنمایی‌ها و قهرمان پروری‌های نمادین آیا در مجموع به نفع زنان و کاهش خشونت در منطقه خواهد بود یا نه؟» از آنجا کە هدف وی نشانە رفتن مبارزات کورد‌ها و البتە خلاصە کردن آن فقط در شکل مقاومت مسلحانە است خود پاسخ را ارائە می‌دهد. پاسخی از زبان همەی فمینیست‌ها! «حال اگر با دقت و انصاف و آینده نگری به بازنمایی رسانه‌ای که از زنان کوبانی اسلحه به دست، بنگریم، آن‌گاه می‌توانیم دغدغه فمینیست‌ها از طرح موضوع «افزایش خشونت در برابر زنان» در این نوع خاص از بازنمایی‌ها را درک کنیم. «تقدیس» مبارزه مسلحانه زنان و از آن دستمایه‌ای برای «مشروعیت بخشیدن به مقاومت مسلحانه»، طبعاَ متفاوت از قضیه «دفاع از خود» است.» این جملە به سادگی ربط بنیاد فکری سیاسی این نوشتە را با مقالەی قبلی‌اش «زنان کورد و جدا سری از ایران» مشخص می‌سازد. این رشتەی فکری با پاراگراف دیگری عیان‌تر بیان می‌شود: «بازآفرینی نظام نمادین تقدّس از تصویر زن اسلحه به دست، به نوعی از سوی آنان برای مشروعیت بخشیدن به خواسته‌ی «استقلال»، مورد استفاده قرار گرفته است. اما پرسش آن است که آیا بهره بردن از چنین تصویری از زنان، در ‌‌نهایت به نفع خود زنان در خاورمیانه هم خواهد بود؟» در واقع آش‌‌ همان آش و کاسە‌‌ همان کاسە است! دغدغەی سیاسی «توهّم تجزیە»‌ای ایشان فمینیستی نیست ولی تلاش می‌کند کە با رنگ و لعاب فمینیستی بە خورد خوانندە بدهد.

مقالەی وی در جایی کە بە مقایسەی دفاع مسلحانە زنان کوبانی با پدیدەی قتل همسر می‌رسد کاملا بە بی‌راهە رفتە و ناکامانە سعی در تحقیر شجاعت کم نظیر زنان کورد کوبانی می‌نماید. او می‌نویسد «این «راه ناگزیر» (همسرکشی/ خودسوزی / اسلحه به دست گرفتن برای دفاع از خود در برابر متجاوز و…) را نباید به هیچ شکلی تقدیس کرد.» همچنان کە در بالا تأکید کردەام با تقدس و تقدس گرایی مشکل دارم و معتقدم تقدیس کردن راه نقد را می‌بندد. آنچە کە خانم تفسیری به هیچ عنوان حاضر بە دیدن و پذیرشش نیست، مقاومت جسورانەی زنان کورد و «دفاع از خود» است چراکە از موضع یک فمینیست شجاعت محور و برانگیزانندە ارزیابی نمی‌کند. او با دوگانەی فمنیسم/ اسلحە دچار مشکل شدە و در واقع پندارەی اصلی‌اش نە تنها بر فمنیسم-/صلح است کە در ورای آن بر نگاه سیاسی بدبینانەی «توهّم تجزیە» استوار است. بە نظر من فمینیسم نباید تنها بر مبنای صلح و آرامش پایەگذاری شدە و در تقابل و عدم درک مردمانی کە برخی از زنانشان به هردلیل دست بە اسلحە می‌برند قرار گرفتە و حالتی گریزان و تبرئە جو به خود بگیرد. فمینیسم باید در پی یافتن جوابی قانع کنندە برای چرایی و چگونگی تسلیح زنان باشد و ارزیابی واقع گرایانەای از فمینیسم در شرایط جنگی، یا فمینیسم در میان ملل بدون دولت، و یا فمینیسم زنان اقلیت‌های ملی و مذهبی و غیرەی خواهان احقاق حقوق از اکثریت ارائە دهد در غیر این صورت خود را فریب دادە و مسئلە را با پاک کردن صورت مسئلە حل کردە است!

5

از آنجا کە فمینیسم ایشان واجد نگاه بر‌تر بینانەی اکثریتی بودە و قادر بە درک اقلیت‌ها نیست، وی را دچار قیاس مع الفارق زن نظامی آمریکایی با گریلای مسلح کوبانی کردە و می‌نویسد «چنین حضوری از زنان در ارتش‌ها به گونه‌ای «بازنمایی» شود که از این حضور، امری «مقدس» و نمادین ساخته شود، خود به خود، نظامی‌گری و خشونت را دامن می‌زند و در ‌‌نهایت به ضرر خود زنان است.» آیا براستی انگیزە‌ها و شرایط زنان نظامی کشور قدرتمند آمریکا با یک حکومت دمکراتیک و ثبات با دختر داوطلب گریلا در کوبانی کوردستان سوریە زیر حملەی داعش هیچ شباهتی دارد؟ دختری کە بە یمن دیکتاتوری بشار اسد حتی شناسنامە هم نداشت چون کورد است و عرب نیست! اگر این دختر نماد هم شود این کجا و آن یکی کجا؟ سمبل جان برکفی برای رهایی مردمی بی‌حقوق و تحت حملە و خشونت کجا و خانم نظامی زندان گوانتانامو کجا؟!

در پایان به نظرم خانم رؤیا صحرایی در مقالەی «دفاع زنان در برابر داعش و فمینیست نبودن موقتی»  پاراگراف زیبایی دارد کە به خوبی جوابگوی نوشتەی خانم تفسیری و سایر دوستان است: «در راه مبارزه با خشونت به طور عام و خشونت علیه زنان به طور خاص و تلاش برای گسترش صلح نباید از محکومیت زنانی که در یک جنگ خونین برای «دفاع» (چه دفاع از جانشان، چه دفاع از سرزمینشان) اسلحه به دست گرفته‌اند شروع کنیم. چرا که قصه زنانی که برقرارکنندگان صلح یا حتی همراهان جنگ هستند می‌تواند به طرز شگفت آوری متفاوت باشد، با این حال اما برای این موضوع، ما باید بتوانیم آنچه را که غیر قابل تصور می‌نماید با شهامت، به تصور درآوریم.»

این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است

بیشتر بخوانید

فمینسم کردی و راز آن اسلحه مقدس / بخش اول


«قصه‌های دوگانه»

$
0
0

آزاد عزیزیان/رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014-09-10-cafe-koocheh-azad-barnameh-12.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

گزارش هفته:

هفتاد و یکمین دوره‌ی «جشنواره‌ی فیلم  ونیز»  روز شنبه  ششم سپتامبر به پایان رسید. در هفتاد و یکمین دوره‌ی قدیمی‌ترین جشنواره‌ی سینمایی دنیا، فیلم «کبوتری روی شاخه به وجود می‌اندیشد»، ساخته‌ی« روی آندرسون»  از سوید، شیر طلایی بهترین فیلم را از آن خود کرد. سینماگری که بن‌مایه‌ی آثارش سرشار از استعارات و نکات فلسفی، سیاسی و اجتماعی است.  جایزه‌ی شیر نقره‌ای بهترین کارگردان به  «آندری کونچالوفسکی» ٧٧ ساله  برای فیلم «شب‌های سفید مرد پستچی» از روسیه تعلق گرفت. فیلم «قصه‌ها»، ساخته‌ی «رخشان بنی‌ اعتماد» جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه را از هیات داوران دریافت کرد و جایزه‌ی ویژه‌ی هیات داوران به فیلم «سیواس» ساخته‌ی «کان مژده‌چی» محصول مشترک ترکیه و آلمان تعلق گرفت.

1

کبوتری روی شاخه به وجود می اندیشد

در بخش بازیگری، جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد به « آدام درایور» و بهترین بازیگر زن به «آلبا رورواچر» اعطا شد.

حضور فیلم «قصه‌ها»ی بنی اعتماد اما جنجال‌های خاص خود را به دنبال داشته است. خبرگزاری فارس روز پنج‌شنبه، ١٣ شهریور در گزارشی اعلام کرده بود که وزیر فرهنگ و ارشاد از دادن مجوز به ساخت فیلم «قصه‌ها» و حضورش در جشنواره‌ی ونیز انتقاد کرده است. روز شنبه ١۵ شهریور اما رییس سازمان سینمایی اعلام کرد که سخنان وزیر ارشاد به درستی منتقل نشده است و رخشان بنی اعتماد تمام موارد قانونی را تا به امروز به درستی رعایت کرده است.

رخشان بنی اعتماد اعلام کرده بود که شرط حضورش در جشنواره‌ی ونیز، فراهم شدن شرایط نمایش فیلم‌اش در ایران است.

«قصه‌ها» حدود سه سال پیش ساخته شد و پس از آن‌که مدتی از دادن مجوز نمایش به آن امتناع ورزیده شد، در آذر ٩٢ پروانه‌ی  نمایش دریافت کرد و هنوز اکران عمومی نشده است.

2

رخشان بنی اعتماد

 

تاریخ سینما:

نخستین کارگردانی که ارزش صدای فیلم را کاملن دریافت، «رنه کلر» فرانسوی بود. کلر که ابتدا با فیلم ناطق مخالف بود، اصرار می‌ورزید که تفوق عنصر تصویری فیلم باید محفوظ بماند و می‌گفت که فیلم ناطق نباید تیاتری توی قوطی باشد. این عقیده در میان سینماگران آن زمان کمابیش انقلابی بود و رنه کلر به زودی بیش از هر کارگردانی در جهان مورد تحسین و تقلید قرار گرفت. وی در فیلم‌های «زیر بام‌های پاریس»، «میلیون» و «آزادی از آن ماست» حداقل مکالمه را به کار برد و از موسیقی و آواز دسته‌جمعی و سرو‌صدا برای تکمیل و توضیح تصاویر فیلم استفاده کرد. کلر با به کار بردن صدای غیر منطبق با تصویر، یا به عبارت دیگر، صدایی که نه بر طبق بلکه بر ضد تصاویر به فیلم افزوده می‌شد، آزادی و روانی تازه‌ای برای هنر سینما به دست آورد. اگر شنیدن صدای بسته شدن در کافی باشد، نشاند دادن در چه لزومی دارد؟ یا وقتی که ساعتی را می‌بینیم، شنیدن تیک‌تاک آن چه لازم است؟

کاری که کلر انجام داد و کارگردانان هنرمند در همه‌جا می‌کوشیدند که انجام دهند، عبارت بود از کشف راهی برای تسلط یافتن بر همه‌ی عواملی که در ساختن فیلم ناطق به کار می‌فت. هم‌چناکه در دوره‌ی فیلم صامت آنچه در برابر دوربین قرار داشت در اختیار کارگردانان بود. کلر نشان داد که بسیاری از شیوه‌های فیلم صامت هنوز اعتبار خود را حفظ کرده‌اند و آنچه پرده‌ی سینما را زنده نگه می‌دارد کلمات نیست، بلکه تصاویر است و همه از این کشف وی خرسند شدند. آثار کلر برای آن کسانی که در استودیوهای آمریکایی می‌کوشیدند که سینما را از زندان تیاتر توی قوطی آزاد کنند، ارزش خاصی داشت. آن‌ها جسارت ساختن فیلم‌هایی نظیر فیلم‌های کلر را نداشتند، اما استقبال تماشاگران و منتقدان از فیلم‌‌های کلر به آن‌ها دل و جرات داد که پیش بروند.آغاز دوره‌ی ناطق مانند نخستین دهه‌ی فیلم صامت بود. یعنی زمینه‌ی کار هنوز در مرحله‌ی آزمایش بود و کارگردانان برای تشخیص این‌که شیوه‌های جدید، تا چه اندازه توفیق یافته‌اند، میزان فروش بلیط را در نظر می‌گرفتند و برای فراگرفتن نکته‌های مفید، چشم به دست یکدیگر می‌دوختند.

فیلم هفته:

«جولی تیمور» کارگردان فیلم «فریدا» در مورد این نقاش مکزیکی می‌گوید: برایم مهم نیست که شما درباره‌ی فریدا کالو زیاد می‌دانید. در واقع آن‌ها که چیزی نمی‌دانند زمان خوشی را خواهند گذراند، چون فیلمی درباره‌ی زنی عجیب و غریب و غیرعادی است. موضوع بر سر آن نیست که تماشاگر هنگام ورود به سینما چیزی درباره‌ی او می‌دانسته است یا خیر، بلکه بر سر این است که هنگام ترک سینما چه حقایقی را در ذهن به همراه خواهد برد. فیلم تیمور براساس بیوگرافی نوشته‌ی «هایدن هررا» در سال ١٩٨٣ ساخته شده است.  فریدا در خانواده‌ای رشد می‌کند که پدری نقاش و عکاس یهودی-آلمانی و مادری دو رگه‌ی اهل مکزیک دارد. آن‌ها به دلیل نداشتن فرزند پسر، حالتی از پسرانگی را در در فریدا درونی می‌کنند و هم‌زمان رابطه‌ی نزدیک او با پدرش، پسر درون او را هر لحظه فعال می‌کند. دوگانگی روانشناختی فریدا از آن پس باعث می‌شود که احساسات متناقض‌اش را نه تنها در جنس مخالف بلکه در جنس موافق نیز با حالتی از هم‌جنس‌خواهی دنبال کند. درد و رنج‌های جسمانی او به علت بیماری‌های جسمی و تصادف ماشین در ایام جوانی، او را وامی‌دارد که یا پسرانگی درون‌اش را تقویت کند و یا به یک مردانگی خارج از خود تکیه کند. اما ازدواج او با ریورا یعنی نقاش و فعال سیاسی معروف آن دوران که به قول  خودش با فریدا صادق ولی بی‌وفا است، این نیاز روانی او را جبران نکرده و وی باز به سوی بخش پسرانه‌ی درون‌اش رجوع کرده و با ارتباط گرفتن با هم‌جنس‌های خود آن را تقویت می‌کند.

3

 

فریدای تنها و در بستر افتاده با نقاشی‌هایی که از خود می‌کشد فقدان دلسوز و پرستار نابوده‌اش را برای خود جبران می‌کند. در نهایت می‌توان گفت که عمده‌ترین مساله‌ی روانشناختی فریدا رنجی است که او از دوگانگی‌ها می‌برد. دوگانگی فریدای سنتی و مدرن که در نقاشی «دو فریدا» به تصویر کشیده است، دوگانگی بین پدر و مادر درونی شده‌اش، دوگانگی بین پسرانگی و دخترانگی‌اش و…. که سرانجام می‌توان گفت این دوگانگی‌ها زمینه‌ساز دوگانگی‌های سیاسی و اجتماعی وی نیز می‌شوند. او برای سرکوب این دوگانگی ها در نهایت به استالینیسمی روی می‌آورد که کهن الگوی مردانگی را در خود دارد و به عنوان فردی ظالم و جبار و دیکتاتور هیچ نشانی از زنانگی روانی در او نیست و برای بودن وی وجود یک رابطه‌ی شخصی و واقعی مورد نیاز نیست. چنین کلنجار درونی ای را می‌توان در آثار وی نیز دید. ریورا در وصف آثارش می‌گوید فریدا با قلب‌اش نقاشی می‌کشد و این درد و رنج تا جایی ادامه می‌یابد که در آخرین جمله‌ی فیلم با آرزوی برنگشتن فریدا روبه رو می‌شویم.

4

لئون تروتسکی رد کنار ریورا

«ژاله‌ سهند» در مورد حضور تروتسکی در مکزیک و ترک خانه‌ی پدری فریدا که در فیلم رابطه‌‌ی عاشقانه‌ی پنهانی وی با فریدا به عنوان دلیل اصلی مطرح می‌شود برای کافه‌ی کوچه هفتم چنین نوشته است:

ژاله سهند: در سال ١٩٣۶ ریورا به دلیل گرایشات سیاسی‌اش به مواضع سیاسی تروتسکی، انقلاب جهانی او و درضدیت با انقلاب در یک کشور استالین، دولت «لازارو کاردناس» پرزیدنت مکزیک را متقاعد کرد که به تروتسکی و «ناتالیا» یعنی همسر وی که استالین  مانع  کشورهایی  که آن‌ها می‌خواستند درآن‌‌جا اجازه اقامت بگیرند، می‌شد، اجازه اقامت در مکزیک دهد. لازارو کاردناس که بخاطر ملی کردن صنعت نفت از طرف امریکا و چند کشور اروپایی دیگر متهم به دست‌نشاندگی از شوروی شده بود، برای این‌که مستقل بودن خود را از رژیم استالین اثبات کند به تروتسکی وناتالیا در سال ١٩٣٧ اجازه پناهندگی در مکزیک را داد وآن‌ها برای مدت دو سال در خانه فریدا و ریورا اقامت گزیدند. ریورا در سال ١٩٣۶ به گروه تروتسکیست  مکزیک پیوست و این موضوع موجب انتقادات شدید حزب  کمونیست (استالینیست) به او گردید. ریویرا که به خاطر عدم ثبات عملی و فکری‌اش در حال تغییریابی بود در سال ١٩٣٨، اختلافات سیاسی اش با تروتسکی عمیق‌تر شده و بر سر موضوعات بسیاری منجمله حمایت ریورا از  «فرانسیسکو موخیکا» سیاستمدار مکزیکی که تروتسکی او را کاندیدای بور‌ژوازی می‌دانست، راه‌شان از هم شروع به جدایی گردید. بدین ترتیب ریورا از انترناسیونال چهارم استعفا داده و تروتسکی در روز ١١ ماه ژون  ١٩٣٨ به مطبوعات مکزیک اعلام کرد که دیگر ” اتحادی معنوی” مابین خودش و ریورا احساس نمی‌کند. او بدین طریق از مهمان‌داری ریویرا سر باز زد وچند روز بعد ازاین واقعه آن‌ها منزل فریدا وریورا  را ترک کردند. ولی شایعات حاکی از این بوده است که دلیل ترک کردن خانه فریدا، حسادت ریورا به علت توجه زیاد فریدا به تروتسکی بوده است که او را همواره مرد پیر می‌نامید و شایعه این‌که او و فریدا در رابطه‌ای عاطفی  قرار گرفته بودند. «استبان ولکوف» نوه تروتسکی که بعد از به قتل رسیدن پدرش توسط استالین با تروتسکی و ناتالیا زندگی می‌کرد در مقاله‌ای برای گاردین در سال ٢٠٠٣ نوشت؛ شایعات ارتباط تروتسکی با فریدا را قابل تردید می‌داند. چرا که تروتسکی تمامن درحفاظت دایمی محافظان خود به سر می‌برد و این مساله امکان داشتن رابطه‌اش با فریدا را غیرعملی می‌کرد.

مطالب مرتبط

از پازولینی تا اتفاق

«توطئه ذهن‌های کوچک و پر از تنفر برای شکستن آمریکا»

$
0
0

گزارش / رادیو کوچه

منبع: وب‌سایت وزارت خارجه آمریکا

تصویر روز: سیزده سال پس از آن‌که ذهن‌های کوچک و پر از تنفر برای شکستن ما توطئه کردند، آمریکا بلند قامت و پرافتخار ایستاده است. پرزیدنت اوباما در گرامی‌داشت سالگرد حمله‌های یازده سپتامبر.

تصویر از کاخ سفید

usa

 

«از دلیل بازگشت کی‌روش به ایران تا خبر طلاق صوری برای معافیت حقیقی»

$
0
0

رادیو کوچه / مسیب سروندی

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/20140905-zir-ye-kham-41-mosayeb-sarvandi.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

هم‌راه شما خواهیم بود با چهل و یکمین برنامه طنز ورزشی زیر یه خم و در این برنامه از پشت‌پرده دلایل ماندن «کارلوس کی‌روش» در ایران را تا شایعه طلاق صوری پدر و مادر «علیرضا حقیقی» برای دریافت کارت معافیت جعلی خواهید شنید. هم‌چنین با توجه به پایان مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان، تحلیلی متفاوت از نفرات حاضر در این مسابقات را برای شما آماده کرده‌ایم.

«کی‌روش در ایران ماندنی شد»

«کارلوس کی‌روش» هفته‌ آینده برای عقد قرارداد با فدراسیون فوتبال به ایران سفر می‌کند.

به گزارش ایسنا، «علی کفاشیان»، دیروز در حاشیه فستیوال فوتبال با اشاره به ارسال قرارداد پیشنهادی فدراسیون فوتبال به سرمربی تیم‌ملی گفت: کی‌روش در پاسخ به ایمیل ما اعلام کرد که با پیشنهادهای فدراسیون فوتبال موافقت کرده و حاضر است در ادامه راه نیز هدایت تیم‌ملی ایران را برعهده داشته باشد.

kirosh

وی افزود: کی‌روش هفته‌ آینده برای امضای قرارداد به تهران سفر می‌کند و نخستین اردوی تیم‌ملی برای حضور در جام ملت‌ها از ١٠ تا ٢٣ مهر در پرتغال برگزار می‌شود.

«وعده درخشان برای بازگرداندن کریمی»

«حمید درخشان» می‌گوید در تلاش است تا «علی کریمی» را به عنوان بازیکن به پرسپولیس باز گرداند.

به گزارش ایسنا، سرمربی جدید پرسپولیس پس از پایان نشست خبری خود در گفت‌و‌گو با شبکه‌های تلویزیونی و عده‌ای داد که به نظر می‌رسد بیشتر برای جلب هواداران است.

او با اشاره به خداحافظی علی کریمی از فوتبال گفت: در حال تلاش هستم تا علی کریمی را به عنوان بازیکن به پرسپولیس برگردانم.

karimi

در حالی سرمربی جدید سرخ‌پوشان از تلاشش برای بازگرداندن علی کریمی به میادین فوتبال صحبت می‌کند که کاپیتان سابق پرسپولیس پس از یک خداحافظی ناتمام، این‌بار پس از خداحافظی‌اش گفته که هیچ چیزی نمی‌تواند او را دوباره برای حضور در میادین مجاب کند.

«پسرم معافیت تک‌فرزندی گرفت»

پدر «علی‌رضا حقیقی» می‌گوید آن کسی که با طلاق صوری پدر و مادرش معافیت گرفته علی‌رضا حقیقی نیست.

به گزارش خبرآنلاین، وضعیت جعل کارت‌های پایان‌خدمت، معافیت به دلیل بیماری و حتا طلاق گرفتن صوری پدر و مادر برای معاف شدن فرزند هم‌چنان از حاشیه‌های داغ فوتبال ایران است. اما روز گذشته خبر رسید که یکی از ملی‌پوشانی که در جام‌جهانی هم بازی کرده است، پدر و مادرش به صورت صوری از هم جدا شده‌اند. طبق پرونده‌ای که در نظام‌وظیفه وجود دارد بلافاصله بعد از طلاق پدر و مادر این ستاره و گرفتن کفالت مادر توسط بازیکن مورد نظر، پدر و مادر جدا شده با حضور در دفترخانه‌ای دیگر مجددن به عقد هم درآمده‌اند تا تنها با یک طلاق صوری باعث گرفتن معافی فرزند خود شوند.

روز گذشته شایعه شده بود که این بازیکن علیرضا حقیقی است. به همین دلیل با پدر او تماس گرفتیم تا صحت این ماجرا را از پدر علیرضا سوال کنیم.

خبر را شنیده‌اید؟ می‌گویند آن کسی که پدر و مادرش به صورت صوری از هم جدا شدند تا پسرشان معافی بگیرد علیرضا حقیقی است.

به زشتی نوشته‌اند. شاید شما علیرضا حمودی را می گویید. آخر او هم (ع-ح) است.

اما در خبرها عنوان شده بود ملی‌پوش جام‌جهانی رفته. حمودی که در جام‌جهانی حضور نداشت.

از خودشان می‌نویسند دیگر. فکر نکنم مربوط به ما باشد. هر چیزی که دلشان می‌خواهد می‌نویسند.

حالا علیرضا چه‌طور معاف شده است؟

haghighi

علیرضا تک‌فرزند است و کفالت گرفته است. او مثل خیلی‌ها شیمیایی نبود قطع نخاع نشده است. شما هم به این مسایل زیاد توجه نکنید.

پس او به دلیل  طلاق صوری کفالت نگرفته است.

حتمن کسان دیگری هستند. ماشاءاله شما خبرنگاران هم که یکی دو نفر نیستید. طرز تفکر همه شما هم یک‌طور است. اجازه بدهید من فعلن حرفی در این مورد نزنم تا تکلیف مشخص شود. وقتی اسامی اعلام شود رو‌سیاهی برای خیلی‌ها می‌ماند.

«اقامت مهمانان بازی‌های آسیایی در بلندترین ساختمان کره‌جنوبی»

ساختمان (Oak wood premier) که در اینچئون ساخته شده میزبان تعدادی از مهمانان بازی‌های آسیایی خواهد بود.

به گزارش ایسنا، بلندترین ساختمان کره‌جنوبی که ٣١٨ متر ارتفاع دارد، در اینچئون ساخته شده است. این ساختمان ۴٢٣ اتاق و سوئیت ۵ ستاره دارد و تعدادی از مسافران اینچئون در این اتاق‌ها اقامت خواهند داشت. این اتاق‌ها از ۴١ متر‌مربع تا ٣٧٢ متر‌مربع مساحت دارند. این ساختمان در نزدیکی استادیوم‌های بازی‌های آسیایی اینچئون قرار دارد. مرکز اصلی مطبوعات و شورای المپیک آسیا نزدیک به این ساختمان هستند.

بازی‌های آسیایی از ١٩ سپتامبر آغاز می‌شود، ۴٣٩ مسابقه در این دوره از بازی‌ها برگزار خواهد شد.

اختتامیه این بازی‌ها روز ۴ اکتبر خواهد بود.

33

١٠ هزار ورزشکار از ۴۵ کمیته المپیک در این مسابقات شرکت می‌کنند، ضمنن روز ١٢ سپتامبر مرکز بین‌المللی پخش مسابقات و دهکده‌ بازی‌های افتتاح خواهند شد.

«جریمه خلعتبری به خاطر رفتار غیر ورزشی»

آرای انضباطی تیم‌های متخلف لیگ‌برتری از سوی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال اعلام شد.

به گزارش سایت فدراسیون فوتبال، در دیدار تیم‌های ذوب‌آهن و سپاهان اصفهان از هفته ششم لیگ‌برتر از سوی تماشاگران تیم سپاهان تخلفاتی مبنی بر اهانت به تماشاگران تیم حریف صورت گرفت. بر همین اساس کمیته انضباطی تیم مربوطه را به پرداخت بیست میلیون ریال جریمه نقدی محکوم کرد.

هم‌چنین «محمدرضا خلعتبری» بازیکن سپاهان نیز به دلیل رفتار غیر‌ورزشی بعد از به ثمر رساندن گل اول این بازی به پرداخت سی میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.

دیدار فولاد خوزستان و سایپای البرز در حالی ٧ شهریور‌ماه در اهواز برگزار شد که از سوی تیم تماشاگران تیم فولاد خوزستان تخلفاتی صورت گرفت بر همین اساس کمیته انضباطی این تیم را به پرداخت مبلغ بیست میلیون ریال جریمه نقدی محکوم کرد.

khalatbari

باشگاه ملوان بندر انزلی نیز به دلیل فحاشی تماشاگران این تیم نسبت به یکی از بازیکنان استقلال خوزستان و پرتاب ترقه به داخل زمین به پرداخت صد میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. البته این رای قابل تجدید نظر‌خواهی است.

البته در صورت تکرار تخلفات فوق در دیدار بعدی این تیم، برابر آیین‌نامه بازی بعدی ملوان بدون حضور تماشاگران برگزار می شود.

هم‌چنین «سید اکبر پور موسوی» مربی تیم استقلال خوزستان نیز به دلیل اهانت به داور یک جلسه از هم‌راهی این تیم محروم و به پرداخت مبلغ ١٠ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.

«ماجرای گزارش جنجالی بانوان فوتبالیست که به وزارت ورزش رفت»

نایب‌رییس سوم فدراسیون فوتبال در واکنش به گزارشی که پیرامون برخی بانوان فوتبالیست به وزارت ورزش ارسال شده بود و از آن به عنوان یکی از دلایل درخواست برکناری اش یاد می شود، گفت: اعتقادم این است که این گزارش اشتباهی رد شده است. با این حال حتمن مشکلاتی بود که وزیر ورزش و جوانان بهتر می‌دانند ولی من این مشکلات را ندیدم.

به گزارش مهر، حدود ١٠ روز پیش بود که فریده شجاعی در گفت‌و‌گو با مهر اعلام کرد وزارت ورزش در رایزنی با «علی کفاشیان» از رییس فدراسیون فوتبال خواسته است تا شجاعی را از پست نایب‌رییسی کنار بگذارد. برنامه نود هم هفته گذشته بخشی از صحبت‌هایش با علی کفاشیان را به این موضوع اختصاص داد ولی رییس فدراسیون گفت که چنین چیزی صحت ندارد. البته شجاعی اعلام کرده بود که احتمالن افراد دیگری هم با نظر وزارت ورزش از فدراسیون جدا خواهند شد.

«فریده شجاعی» در گفت‌و‌گو با خبرنگار مهر، درباره وضعیتش بعد از صحبت‌هایی که در روزهای گذشته مطرح شده است اظهار کرد: گفته بودم با صحبت‌های من، وضعیت پیچیده خواهد شد. البته هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ نه از طرف فدراسیون فوتبال و نه از طرف وزارت ورزش.

f

وی افزود: وقتی با کفاشیان صحبت می‌کنم می‌گوید مشکلی نیست و اصلن چه کسی گفته که شما برکنار می‌شوید. من هم فعلن به فدراسیون می‌روم و کارهایم را پیگیری می‌کنم تا موقعش برسد. حتمن هنوز موقع رفتنم نرسیده است.

نایب‌رییس سوم فدراسیون خاطرنشان کرد: نمی‌دانم چه حساب و کتاب‌هایی بوده است. من که از این وضعیت ایجاد شده سر در نیاوردم.

گفته می‌شود گزارشی علیه فعالیت شما در کمیته بانوان به وزارت ورزش ارسال شده که هدف این گزارش زیر‌آب‌زنی کمیته بانوان بوده است.

شجاعی در این خصوص گفت: نمی‌توانم الان حرفی بزنم. شاید این‌طور نباشد. خدا شاهد است که چیزی نمی‌دانم. نمی‌دانم واقعن چه اتفاقی افتاده است و هیچ‌کس هم تا حالا جواب نداده است. فقط من مصاحبه‌ای از رباب شهریان (معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان) خواندم که گفته بودند دنبال نایب‌رییس بانوان فدراسیون فوتبال می‌گردیم.

وی درباره این‌که آیا با شهریان در این‌باره صحبت کرده است یا خیر، تصریح کرد: خیر؛ من یک‌بار به خانم شهریان زنگ زدم ولی تلفن مرا به او وصل نکردند. من هم بعد از آن صحبتی نکردم.

نایب‌رییس فدراسیون فوتبال در پاسخ به این سوال که آیا فکر می‌کنید قربانی اختلاف وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال شده‌اید؟ گفت: حالا یا قربانی می‌شویم یا نه. هر وقت قربانی شدیم در موردش حرف می‌زنیم.

به گزارش مهر، گفته می‌شود علت برکناری نایب‌رییس بانوان فدراسیون مسایل دیگری بوده که وزیر ورزش و جوانان را به واکنش وا داشته است. از جمله این مسایل می‌توان به حضور بازیکنان دو جنسی در تیم فوتبال زنان اشاره کرد که البته بعد از مدتی این بازیکنان از تیم اخراج شدند.

شجاعی به این موضوع هم این‌طور واکنش نشان داد: یک گزارش اشتباهی در این خصوص رد شده بود ولی درباره من چیزی ثابت نشد. حتمن مشکلاتی بوده که وزیر ورزش بهتر می‌داند. من مشکلی ندیدم و نمی‌توانم صحبت کنم. باور کنید مسئله خیلی پیچیده است. من نمی‌دانم چه شده و هیچ‌کس هم چیزی نگفته است.

وی ادامه داد: باید نشستی با مسوولان داشته باشیم تا همه چیز روشن شود. الان نمی‌دانم باید چه کار کنم. من هم منتظرم تا ببینم کفاشیان چه کار می‌کند.

نایب‌رییس بانوان فدراسیون فوتبال در پایان در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارید کفاشیان راحت حرف وزارت ورزش را برای کنار گذاشتن اطرافیانش گوش می‌کند؟ گفت: نمی‌توانم بگویم این را قبول دارم. در مورد من شاید این‌طور بوده است. باز هم نمی‌توانم بگویم چه اتفاقی افتاده است. شاید ایشان مجبور شده این کار را بکند ولی هنوز که ما در فدراسیون هستیم و کارمان را انجام می‌دهیم.

«جودوکاران با توپ شیشه را شکستند»

به خاطر این بی‌نظمی در اردوی تیم‌ملی، بنده تصمیم گرفتم چند تا از این بچه‌ها را اخراج کنم چرا‌که برای فدراسیون جودو، انضباط از هر چیزی مهم‌تر است.

miresmaili

نایب‌رییس فدراسیون جودو درگیری در اردوی تیم‌ملی نوجوانان و شکستن شیشه توسط چند جودوکار حاضر در اردو را تکذیب کرد و گفت: آنها فوتبال بازی می‌کردند که توپ به شیشه برخورد کرد و شیشه را شکست.

به گزارش ایلنا، چند روز قبل و در جریان برگزاری اردوی تیم‌ملی نوجوانان، چند جودوکار به شدت با یک‌دیگر درگیری پیدا کردند که این حادثه منجر به شکستن شیشه‌های محل برگزاری اردو نیز شد.

در همین ارتباط، نظر آرش میراسماعیلی مدیر تیم‌های ملی جودو را جویا شدیم که وی گفت: هر‌گونه درگیری و شکستن شیشه را تکذیب می‌کنم. اتفاق خاصی نبود. نزدیک صبح بود که اردونشینان مشغول فوتبال بازی کردن می‌شوند که توپ به شیشه برخورد می‌کند و شیشه می‌شکند. کل ماجرا همین بود.

وی ادامه داد: البته به خاطر این بی‌نظمی در اردوی تیم‌ملی، بنده تصمیم گرفتم چند تا از این بچه‌ها را اخراج کنم چرا‌که برای فدراسیون جودو، انضباط از هر چیزی مهم‌تر است.

«روحیه جنگندگی در فینالیست‌ها پایین بود»

سرمربی سابق تیم‌ملی کشتی آزاد جوانان در خصوص نتایج تیم‌ملی کشتی آزاد در رقابت‌های جهانی ازبکستان گفت: بی‌پولی دلیل خوبی برای نتیجه نگرفتن نیست.

محور مهم‌ترین صحبت‌های «مجید خدایی» در گفت‌و‌گو با نسیم به شرح زیر است:

کسب نایب‌قهرمانی دنیا با وجود این‌که ما سال قبل قهرمان دنیا شدیم و یک پله سقوط داشته‌ایم نتیجه بدی نیست، اما معتقدم باید روی کشتی‌گیران خود برای حضور در فینال بیشتر کار می‌کردیم.

کشتی‌گیران ما نیاز به روحیه جنگندگی داشتند و البته شاید فشار زیاد تمرینات هم روی کار آنها تاثیر گذاشته باشد.

«رضا یزدانی» تمرینات خاص خود را دارد و فکر می‌کنم برای او باید تمرینات جداگانه در نظر می‌گرفتند تا او به آمادگی برسد. اگر تمرینات او با شرایط بدنی‌اش هماهنگ نباشد نتیجه لازم را نمی‌گیرد.

برنامه تمرینی تیم‌ملی را دقیق نمی‌دانم و به همین دلیل نمی‌توانم به صورت دقیق اظهار‌نظر کنم اما فینالیست‌های ما از نظر روانی ضغیف به نظر می‌رسیدند.

نداشتن طلا در مسابقات جهانی برای ما چندان خوب نیست و با این روحیه کار دشواری در بازی‌های آسیایی اینچئون در پیش‌رو داریم.

majidkhodai

رقبای اصلی کشتی‌گیران سبک‌وزن ما در بازی‌های آسیایی، همین افرادی بودند که در جهانی موفق به شکست ایرانی‌ها شدند. باید طوری برنامه‌ریزی کنیم تا وضعیت روانی بچه‌ها بهتر شود و آن‌جا دچار مشکل نشویم.

بی‌پولی هم در کار کشتی‌گیران ما تاثیر منفی گذاشت؛ زمانی‌که یک ورزشکار با خیال راحت پا به مسابقه بگذارد خیلی راحت‌تر عمل می‌کنند اما این نمی‌تواند دلیل محکمی باشد. این مشکلات از زمانی‌که من یادم می‌آید در کشتی بوده و همیشه کسانی‌که انگیزه کسب مدال داشتند به این مسایل فکر نمی‌کردند.

انتخابی هرچه‌قدر بهتر برگزار شود، ما بهتر نتیجه خواهیم گرفت اما در مجموع باید علت نتایج تیم‌ملی کشتی آزاد را کسانی‌که نزدیک تیم بودند بررسی کنند.

ای‌ کاش در مسابقات جهانی از تیمی جوان استفاده می‌کردیم تا حداقل آنها را برای کسب مدال المپیک سال آینده آماده می‌کردیم و با این‌کار کسانی که مدعی کسب مدال در آسیایی هم بودند دچار مشکل خواهند شد.

هم‌چنین برای آگاه شدن از مسایل پشت‌پرده اخبار فایل صوتی را بشنوید و در این برنامه تحلیل جالب مسابقات کشتی را نیز برایتان آماده کرده‌ایم.

مطالب مرتبط

از نگرانی برای قمه‌کشی فردوسی‌پور تا پیشنهاد بی‌شرمانه

«محکوم به زندگی»

$
0
0

شهره شعشعانی / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/13SEP2014-Ghesseha-Shohreh-Mahkoom.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

وودی آلن کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، بازیگر، کمدین صحنه، نوازنده کلارینت و نویسنده است. داستان‌های کوتاه وودی آلن گاه به صورت مجموعه و گاه در مجله نیویورکر به چاپ می‌رسند. گزیده‌ای از مجموعه داستان‌های وودی آلن به نام «مرگ در می‌زند» توسط «حسین یعقوبی» به فارسی برگردانده شده است.

13SEP2014-Ghesseha-Shohreh-Mahkoom-1

موسیقی متن:

Sidney Bechet: Chant in the Night

 

برای شنیدن دیگر آثار وودی آلن می‌توانید به لینک‌های زیر در رادیو کوچه مراجعه کنید:

اعترافات یک سارق مادرزاد

اپیزود کوگل‌ماس

«خانه‌ی کارگر یا خانه‌ی محجوب»

$
0
0

بهرنگ زندی-شادیار عمرانی / رادیو کوچه

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

http://koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/2014.09.13.majalea-karegar08-behranhshadyar-khanea-karegar.mp3

فایل را از این جا دانلود کنید

شنوندگان رادیو کوچه سلام، بهرنگ زندی هستم و با هشتمین شماره مجله‌ی کارگر با شما هستم.

شادیار عمرانی هستم و سلام من را از رادیو کوچه پذیرا باشید. ویژه‌برنامه‌ی این هفته پرونده‌ی خانه‌ی کارگر است که سعی می‌کنیم در هفته‌های آینده نیز در گفت‌وگو با فعالان کارگری بیش‌تر به بررسی آن بپردازیم. فعلن قبل از گزارش ویژه اخبار کارگری هفته را از مجله‌ی کارگر بشنوید.

اخبار کارگری در هفته‌ای که گذشت:

مربیان پیش دبستانی معترض صبح چهارشنبه ۱۹ شهریور مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند. این چهارمین تجمع متوالی آنان در هفته جاری است. این مربیان که عموما از شهرهای دیگر خود را به پایتخت رسانده‌اند، طی سه روز گذشته تجمعاتی مقابل نهاد ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش برگزار کرده بودند. گفتنی است تجمع کنندگان به صدور بخشنامه اخراج مربیان پیش دبستانی، اجرا نشدن قانون تعیین تکلیف آنان، استنکاف دولت از تخصیص ردیف بودجه استخدامی و توهین آقای عسگری آزاد، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور در صحن علنی مجلس (که مربیان پیش دبستانی را بی‌سواد خوانده بود) معترض‌اند.

22

صبح  ١٨ شهریور جمعی از کارگران بازنشسته کارخانه «ایران برک» رشت در اعتراض به عدم دریافت سنوات پایان خدمت خود بعد از گذشت ۷ ماه از بازنشستگی، در مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردند. نماینده کارگران معترض با اعلام این خبر ب گفت: ۱۵ نفر از کارگران باسابقه ایران برک که از ۷ ماه پیش از این واحد بازنشسته شده‌اند هنوز نتوانسته‌اند سنوات پایان خدمت خود را از کارفرما دریافت کنند. او میزان مطالبات هر یک از کارگران را از ۱۶ تا ۲۰ میلیون تومان ذکر کرد و افزود: پیش از این ۳۰ کارگری که زودتر از ما بازنشسته شده بودند نیز در دریافت سنوات خود با کارفرما دچار مشکل شده بودند که کارفرما به جای پول نقد به هر یک از آن‌ها مطابق با سوابق خدمت‌شان چک داده است. او در خاتمه مشکلات مالی کارخانه را ناشی از واردات بی‌رویه محصولات خارجی دانست و گفت: این کارخانه در حالی با مشکلات مالی روبروست که انبارهای آن مملو از پارچه‌های باکیفیت ایرانی است و توان فروش محصولات خود را در قبال محصولات بی‌کیفیت و ارزان خارجی ندارد.

کارگران پیمانکاری واحد ۴۰ – ۴۱ مجتمع پتروشیمی خوزستان که ۸ ساعت از روز با مواد شیمیایی سر و کار دارند از وسایل حفاظت و ایمنی مناسب در برابر مواد سرطان‌زا محرومند. «ناصر احمدی» یک استادکار برق مجتمع پتروشیمی خوزستان از مجموعه هلدینگ خلیج‌فارس در این باره گفت: بیش از ۱۵۰ نفر از کارگران خدماتی و تعمیرکار واحد ۴۰ – ۴۱ این مجتمع فاقد وسایل ایمنی مناسب و استاندارد در برابر مواد خطرناک شیمیایی هستند.

22

این کارگران خدماتی و تعمیرکار سالی دو بار لباس، کفش و ماسک و… دریافت می‌کنند اما هیچ‌یک از این وسایل استاندارد و متناسب با نوع کار با مواد خطرناک شیمیایی نیست. وی در خاتمه اظهار داشت: کارفرما به دلایل مالی از انجام این‌کار امتناع می‌‌کند و وسایل استاندارد این کار را در اختیار کارگران قرار نمی‌دهد.

نماینده کارگران کارخانه «کرمانیت کرمان» از مرخصی اجباری ۱۰۳ کارگر قرار دادی و رسمی شاغل در این واحد تولیدی خبر داد. «رسول‌ پورشجاعی» در این باره به ایلنا گفت: با افزایش مشکلات کارخانه، کارفرما از صبح (چهارشنبه ۱۹ شهریور) با اعلام تعطیلی موقت کارخانه به مدت ۲۰ روز، ۱۰۳کارگر این واحد را به مرخصی می‌فرستد. او با بیان اینکه کارگران نگران امنیت شغلی خود هستند، اظهار داشت: کارگران از این می‌ترسند که مشکلات کارخانه در این مدت کوتاه رفع نشود و با طولانی شدن مرخصی، شغل‌شان را از دست بدهند. نماینده کارگران کرمانیت کرمان با اشاره به بلاتکلیفی کارگران این واحد بعد از تعطیلی ۲۰ روزه، گفت: کارفرما قصد دارد مجددا کارگران را به بیمه بیکاری معرفی کند اما کارگران از این موضوع رضایت ندارند چرا که دو سال گذشته کارگران از مستمری بیمه بیکاری استفاده می‌کردند و ادامه این روند برای کارگرانی با ۲۰ سال سابقه کار مشمول بازنشستگی هستند، مناسب نیست.

یک فعال کارگری از جاری بودن رویه‌ای تبعیض‌آمیز در محاسبه دستمزد کارگران پیمانی در بسیاری از کارخانه‌های غرب تهران خبر داد. «عزیز شریفی» نماینده کارگران کارخانه کاشی ایرانا در تشریح این رویه گفت: دستمزد کارگران تحت قرارداد با پیمانکاران از نظر حداقل‌های قانونی معمولا تفاوتی با دستمزد کارگرانی که در استخدام مستقیم کارخانه هستند ندارد اما مسئله تبعیض به نحوه محاسبه و پرداخت مزایای جانبی این کارگران مربوط می‌شود. به گفته این فعال کارگری با وجود آنکه حتی ممکن است کارگران پیمانکاری به نسبت کارگران طرف قرارداد مستقیم کار سخت و دشوار‌تری انجام بدهند اما در عمل هنگام پرداخت مزایای جانبی همچون پاداش و کمک‌های نقدی و غیر نقدی دریافتی آن‌ها به نسبت دیگر کارگران کمتر است.

«محمد داوری»، عضو سازمان معلمان ایران که در تاریخ ۱۷ شهریور ۸۸ بازداشت شده بود، از زندان اوین آزاد شده است.

dawari

آقای داوری از فعالان صنفی معلمان که به اتهام شرکت در تجمع صنفی فرهنگیان مقابل مجلس در سال ۸۵ و یک اتهام سیاسی در جریان وقایع سال ۸۸ پنج سال حبس را تحمل کرد، بر اساس این گزارش، او در دادگاه‌های جداگانه‌ای که برای رسیدگی به اتهامات سیاسی‌ و صنفی‌اش برگزار شده بود، به ترتیب به ۵ و یک سال حبس محکوم شده بود.

حوادث کار درهفته‌ای که گذشت

روز بیستم شهریور کارگری در منطقه آزاد ارس که مشغول کار روی داربست بود، بر اثر ریزش دیوار جان باخت. بنا بر این گزارش دریافتی مصدوم به کمک عوامل اورژانس و انتظامی به بیمارستان دکتر ساجدی هادی‌شهر اعزام شد اما به علت شدت جراحت‌های وارده در بین راه جان خود را از دست داد.

بر اثر وقوع انفجار مهیب در یک کارخانه تولید مواد شیمیایی در شمال آلمان، یک کارگر ناپدید شد و خسارات فراوانی نیز برجای ماند. به گزارش روز چهارشنبه خبرگزاری فرانسه از برلین، سخنگوی پلیس آلمان به رسانه‌های محلی گفت: در جریان این انفجار یک کارگر ناپدید شده است. این منبع با قابل توجه خواندن خسارات وارده بر منازل اطراف کارخانه، از مجروح شدن فرد دیگری به دلیل تخریب یکی از این منازل خبر داد. براثر این حادثه بخشی مهمی از این واحد تخریب و دود ناشی از انفجار و آتش سوزی برای سلامتی مضر اعلام شده است.

صبح ١٨شهریور در یک پروژه ساختمانی بر اثر انجام کار برشکاری در نزدیکی بشکه‌ای حاوی مواد شیمیایی که بخشی از آن تخلیه و گازهای قابل اشتعال در فضا پراکنده شده بود، بک کارگر کشته شد. بنا بر این گزارش، این کارگر ۲۷ ساله تبعه افغانستان در حال برشکاری این بشکه بوده است که به یکباره با وقوع انفجاری شدید کشته می‌شود.

خانه کارگر

امروز به بررسی فعالیت خانه کارگر جمهوری اسلامی ایران می‌پردازیم، تشکلی که با ادعای غیر دولتی بودن از سال ١٣٣٧، درست پس از تصویب اولین قانون کار تاسیس شد و تا امروز هرگز دوره‌ای مستقل را تجربه نکرده است.

امروز خانه‌ کارگر را با یک نام می‌شناسند: « علیرضا محجوب»، دبیر کل خانه کارگر که ٢٢ سال است که آمده تا نرود. وی نماینده مجلس دوره‌های پنجم تا هشتم بوده است و آن‌گونه که خود می‌گوید از اولین روزهای پس از انقلاب برای حذف احزاب چپ از این تشکل کمر همت گماشته است. او در مصاحبه‌ای با سایت قانون می‌گوید: «از همان اوایل سال ۵٨ وارد ‌این تشکیلات شدم. اولین تجمع ما ٢٠ اسفند ۵٧ مقابل ساختمان تشکیلات خانه کارگر برگزار و درخواست تخلیه‌ی ساختمان توسط گروه‌های چپ را مطرح کردیم.» او ادعا می‌کند که تنها ١٢ سال از این بیست و دو سال را خودخواسته بر این مسند تکیه زده و ده سالی هست که می‌خواهد میدان را برای دیگران باز کند اما به گفته‌ی خود محجوب « دوستان تعارف می‌کنند و به میدان نمی‌آیند.»

khanekargar

اما این تشکل اسمن مستقل غیر دولتی ولی رسمن حکومتی ضد کارگری از پس از انقلاب تنها دو دبیر کل داشته است. ١٠ سال حسین کمالی که حالا با وجود آن که سال‌هاست دیگر دغدغه‌ای کارگری ندارد هم‌چنان جز سه عضو شورای مرکزی است. و دیگری علیرضا محجوب به مدت ٢٢ سال. هر سه عضو امروز شورای مرکزی خانه کارگر همان سه نفری هستند که با حمایت سید محمد بهشتی  در خرداد ١٣۵٨ به دفتر خانه کارگر حمله کردند و احزاب چپ را از آن‌جا بیرون کرده، دفتر خانه‌ی کارگر را تصاحب کردند تا به قول آقای محجوب اداره‌ی آن را به دست شوراهای اسلامی کار بدهند. این سه تن، حسین کمالی، علیرضا محجوب و علی ربیعی بودند که تا به امروز هم تنها اعضای شورای مرکزی خانه کارگر هستند.

آیا خانه کارگر پیش از انقلاب نیز تشکلی مستقل بود؟ این تشکیلات پس از تصویب قانون کار ١٣٣٧ توسط اتحاد چند سندیکای کارگری تاسیس شد که هدف آن تشکیل کنفدراسیون کارگری بود. اما از آن جایی که در نظامی بورژوایی استقلال تشکل‌های کارگری به مثابه قدرت یافتن طبقه کارگر در برابر حکومت ضد کارگری و از دست رفتن مهار آن‌هاست، به زودی احزابی چون حزب نوین ایران که وابسته به هویدا بود زمام آن را به دست گرفت و آن را تبدیل به سازمان کارگری حزب نوین ایران کرد. از سال ١٣۵۴ این حزب رستاخیز بود که تشکل خانه کارگر را تصاحب کرد و تا سال ۵٧ و دولت موقت مهندس بازرگان خانه کارگر را به یکی از دفاتر حزب بدل کرد. در دولت موقت مهندس بازرگان، داریوش فروهر به عنوان وزیر کار مهدی بازرگان کلید خانه کارگر را به احزاب چپ داد. احزابی که تنها نیروهای پیشرو برای احقاق حقوق طبقه کارگرند. آن جا بود که سید محمد بهشتی خطر قدرت‌گیری سندیکاها و تشکلات کارگری مستقل را در برابر نظامی احساس کرد که نیامده است تا نظام سرمایه داری را برچیند بلکه با شعارهای ضد آمریکایی درصدد قدرت‌گیری آن بخش از بورژوازی مذهبی است که در دوران پهلوی دستی در چپاول نداشتند. خانه کارگر به دست سه یار وفادار به روح اله خمینی از حزب جمهوری اسلامی، محجوب، ربیعی و کمالی افتاد و از آن پس نقش مهار تشکل‌های کارگری را در زیر سایه نام خانه کارگر به خوبی عهده‌دار شد.

22

هیات اجرایی خانه کارگر

در مقدمه مرام‌نامه خانه کارگر آمده است: «به منظور نیل‌ به‌ اهداف والای اسلام ناب محمدی(ص) خانه کارگر به عنوان یک تشکیلات معتقد به ولایت فقیه و ملتزم‌ به قانون اساسی‌ برای هدایت و سازماندهی نیروهای مدافع حقوق محرومین و مستضعفان تشکیل میگردد تا در راستای تحقق اهداف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در جهت ایجاد شرایط مناسب و امکان لازم برای خودسازی معنوی و سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال کارگران در رهبری کشور فعالیت نموده و در راه استمرار بخشیدن به انقلاب اسلامی و نظام قسط الهی و اجرای احکام اله و تداوم راه حضرت امام خمینی «قدس‌سره الشریف» در زمینه‌های صنعتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی‌ و سیاسی‌ تا ظهور حضرت مهدی«عج» با تاکید بر موارد زیر تلاش‌ خواهد نمود. »

خانه‌ی کارگر در مراکز بزرگ صنعتی ایران برای جلوگیری از تحرکات جنبش کارگری و عقیم کردن آن همیشه نقش نهاد سرکوب را بازی کرده است و از عوامل اصلی عدم شکل‌گیری تشکل مستقل کارگری‌ست. تضمین مداخله‌ی مستقیم دولت در کارخانه‌ها و مراکز صنعتی امری از پیش تعیین‌شده برای این نهاد است. در برنامه‌های آینده‌ی مجله‌ی کارگر بیش‌تر به نقش این نهاد در گفت‌وگو با فعالان کارگری خواهیم پرداخت.

 مطالب مرتبط

بررسی وضعیت کارگران پناه‌جو در ترکیه

Viewing all 1828 articles
Browse latest View live